English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
hierarchies مرتبه بندی
hierarchy مرتبه بندی
Other Matches
enmasse یک مرتبه
thrice سه مرتبه
echelons مرتبه
once in a whiled یک مرتبه
rank مرتبه
all of a sudden یک مرتبه
echelon مرتبه
ranked مرتبه
order مرتبه
ranks مرتبه
positioned مرتبه مقام
position مرتبه مقام
elevated بلند مرتبه
ninths نهمین مرتبه
bond order مرتبه پیوند
first order reflection انعکاس مرتبه یک
first order reaction واکنش مرتبه یک
places وهله مرتبه
ninth نهمین مرتبه
stair مرتبه درجه
second class دومین مرتبه
second order مرتبه دوم
order of matrix مرتبه ماتریس
order of magnitude مرتبه بزرگی
exalted بلند مرتبه
nth در مرتبه بیشمار
placing وهله مرتبه
place وهله مرتبه
low order مرتبه پایین
semidiurnal دو مرتبه در روز
first order مرتبه اول
manyfold چندین مرتبه
first order transition گداز مرتبه یک
third order reaction واکنش مرتبه سه
three fold سه دفعه سه مرتبه
pooh bah عالی مرتبه
m مرتبه دوازدهم یاسیزدهم
pseudo first order reaction واکنش شبه مرتبه یک
flare up <idiom> یک مرتبه عصبانی شدن
second derivative مشتق مرتبه دوم
spheres مرتبه حدود فعالیت
to pull short یک مرتبه جلوگیری کردن
top flight اعلی ترین مرتبه
second order conditions شرایط مرتبه دوم
second order reaction واکنش مرتبه دوم
low order bit بیت مرتبه پایین
second order factor عامل مرتبه دوم
higher order factor عامل مرتبه بالا
baronetcy مقام و مرتبه بارونی
sphere مرتبه حدود فعالیت
etesian سالی یک مرتبه واقع شونده
ring a bell <idiom> یک مرتبه موضوعی را به خاطر آوردن
vellicate دوبار دودفعه دو مرتبه دوبرابر
to stop short یک مرتبه ایستادن یا مکث کردن
derivatives of higher order مشتقهای مرتبه بالا [ریاضی]
nineteen نوزدهمین مرتبه نوزده تایی
nineteens نوزدهمین مرتبه نوزده تایی
third long period تناوب بزرگ مرتبه سوم
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
knight bachelor پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
debutant دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
outclassed دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclass دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassing دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclasses دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
spline در گرافیک کامپیوتری کثیرالجملهای چند قطعهای با تدوام مرتبه اول بین قطعههای ان
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
wording جمله بندی کلمه بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
lineament طرح بندی صورت بندی
classification طبقه بندی رده بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
berber knot گره مراکشی که بدور دو تار دو مرتبه گره می خورد
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
blue book کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
phasing مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
seal اب بندی
funiculars بندی
articular بندی
funicular بندی
alignments صف بندی
alignment صف بندی
mud sill ته بندی
patching سر هم بندی
lapping اب بندی
striation خط بندی
queing صف بندی
waterproofing اب بندی
trimerous سه بندی
seals اب بندی
sealing off اب بندی
commissural بندی
commisural بندی
neuration رگ بندی
taping ته بندی
laced بندی
snack ته بندی
snacks ته بندی
queuing صف بندی
humidity insulation نم بندی
nailed up سر هم بندی
humidity insulation اب بندی
vanation رگ بندی
hermetic sealing اب بندی
sealing wax موم اب بندی
ranked رتبه بندی
regimentalation گروه بندی
reticulation شبکه بندی
wagering شرط بندی
scheduling queue صف زمان بندی
patchery سرهم بندی
rank رتبه بندی
taxonomy طبقه بندی
queuing theory نظریه صف بندی
rhyme scheme قافیه بندی
rootage ریشه بندی
scheme of colour رنگ بندی
stratification قشر بندی
taxonomies طبقه بندی
premunition پیش بندی
totalization جمع بندی
ranks رتبه بندی
ring clossure حلقه بندی
formulation صورت بندی
syllabification هجا بندی
syllabicity هجا بندی
syllabication هجا بندی
summation جمع بندی
subsumption رده بندی
stratification طبقه بندی
stratification چینه بندی
stratification لایه بندی
systemization طبقه بندی
tabulation جدول بندی
triangulation مثلث بندی
triangularization مثلث بندی
trelliswork داربست بندی
toe protection پاشنه بندی
to take a snack ته بندی کردن
to pin up بی بندی کردن
to nails up سر هم بندی کردن
to mull a mull of سر هم بندی کردن
to make a muddle of سر هم بندی کردن
to make a mess of سر هم بندی کردن
terracing تراس بندی
tariff classification تعرفه بندی
steining طوقه بندی
staping مرحله بندی
grades درجه بندی
sealings بتونه اب بندی
paging صفحه بندی
package عدل بندی
sealing screw پیچ اب بندی
package بسته بندی
packaged عدل بندی
sealing liquid مایع اب بندی
packaged بسته بندی
packages عدل بندی
sealing joint اتصال اب بندی
packages بسته بندی
segmentation قطعه بندی
gamble شرط بندی
gambled شرط بندی
gambles شرط بندی
somatotyping سنخ بندی تن
snow job سرهم بندی
skelton استخوان بندی
single sling باربردار یک بندی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com