Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (10 milliseconds)
English
Persian
education center
مرکز اموزش
school center
مرکز اموزش
training center
مرکز اموزش
Search result with all words
school
مرکز اموزش نظامی
schools
مرکز اموزش نظامی
disciplinary training center
مرکز اموزش زندانیان نظامی
rehabilitation training center
مرکز اموزش بازاموزی زندانیان جنگی دشمن
reserve center
مرکز اموزش احتیاط
Other Matches
armory training
اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
reconditioning training
اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
medical assemblage
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
advanced unit training
اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
basic unit training
اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
weather central
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
centrifugal
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
provision center
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
computer assisted instruction
اموزش به کمک کامپیوتر اموزش کامپیوتری دستورالعمل به کمک کامپیوتر
center mark
علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
whole blood center
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
education
اموزش
tutorials
اموزش
tutorial
اموزش
instructions
اموزش
instruction
اموزش
lore
اموزش
training
اموزش
training
اموزش دادن
higher education
اموزش عالی
job training
اموزش شغلی
programmed instruction
اموزش برنامهای
program of instruction
برنامه اموزش
primary education
اموزش ابتدایی
integrated training
اموزش توام
sex education
اموزش جنسی
general education
اموزش عمومی
formal education
اموزش رسمی
hypnopedia
اموزش با هیپنوتیسم
individualized instruction
اموزش انفرادی
reeducation
باز اموزش
annual training
اموزش سالیانه
informal education
اموزش غیررسمی
learning curve
منحنی اموزش
professional education
اموزش تخصصی
life long education
اموزش مداوم
tutoring
اموزش تک شاگردی
moral education
اموزش اخلاقی
military training
اموزش نظامی
concurrent training
اموزش همزمان
educability
اموزش پذیری
computerized instruction
اموزش کامپیوتری
curriculums
اموزش برنامه
voluntary training
اموزش داوطلبانه
compulsory education
اموزش اجباری
mass education
اموزش جمعی
personnel training
اموزش کارکنان
vocational education
اموزش حرفهای
mass education
اموزش همگانی
coeducation
اموزش مختلط
curriculum
اموزش برنامه
educable
اموزش پذیر
elementary education
اموزش ابتدایی
education
اموزش و پرورش
secondary education
اموزش متوسطه
training cycle
مرحله اموزش
training program
برنامه اموزش
transfer of training
انتقال اموزش
basic training
اموزش مقدماتی
trains
اموزش دادن
trained
اموزش دادن
unit training
اموزش یکانی
train
اموزش دادن
reward training
اموزش با پاداش
bowel training
اموزش دفع
unit training
اموزش یکان
religious instruction
اموزش دینی
remedial instruction
اموزش ترمیمی
training circular
نشریه اموزش
technical teaching
اموزش فنی
technical education
اموزش فنی
teaching machine
ماشین اموزش
basic combat training
اموزش رزم مقدماتی
graduate education
اموزش بعد از لیسانس
nonformal education
اموزش غیر رسمی
discovery teaching method
روش اموزش اکتشافی
in serving training
اموزش ضمن خدمت
educationist
کارشناس اموزش و پرورش
audio visual
اموزش سمعی وبصری
audio-visual
اموزش سمعی وبصری
refresher course
دوره اموزش یک ماهه
refresher courses
دوره اموزش یک ماهه
cbt
اموزش بر پایه کامپیوتر
educational
مربوط به اموزش و پرورش
special education
اموزش و پرورش استثنایی
formal discipline
اموزش صورت گرا
on the job training
اموزش ضمن کار
pedagogically
مطابق علم اموزش
code training set
دستگاه اموزش مرس
educationists
متخصص اموزش و پرورش
pedagogic
وابسته به اموزش وپرورش
pamphlets
نشریه اموزش و فنی
pamphlet
نشریه اموزش و فنی
active duty for training
اموزش زیر پرچم
army training program
برنامه اموزش نظامی
coeducation
اموزش وپرورش مختلط
educationists
کارشناس اموزش و پرورش
advanced individual training
اموزش تکمیلی انفرادی
comparative education
اموزش و پرورش تطبیقی
combat development
پیشرفت اموزش رزمی
educationalists
کارشناس اموزش و پرورش
pedagogical
وابسته بعلم اموزش
pedagogical teaching
اموزش مطابق فن تعلیم
project method
روش اموزش طرحی
educationalist
کارشناس اموزش و پرورش
educationist
متخصص اموزش و پرورش
pedagogy
فن اموزش وپرورش کودک للگی
toilet training
اموزش اداب توالت رفتن
army training program
برنامه اموزش نیروی زمینی
manual training
دوره اموزش هنرهای دستی
beatification
اموزش عمل تبرک کردن
upbringing
روش اموزش و پرورش بچه
assault course
میدان اموزش عملیات هجومی
assault courses
میدان اموزش عملیات هجومی
courses
مسیر مسابقه دوره اموزش
coursed
مسیر مسابقه دوره اموزش
computer augmented learning
بسط اموزش به کمک کامپیوتر
course
مسیر مسابقه دوره اموزش
branch material curriculum
برنامه اموزش مراکزاموزش رستهای
world conference of computer in educatio
کنفرانس بین المللی اموزش کامپیوتر
cai
Instruction ComputerAssisted اموزش به کمک کامپیوتر
international council
شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
educable mentally retarded
عقب مانده ذهنی اموزش پذیر
planit
زبان برنامه نویسی برای اموزش محاورهای
army training and evaluation program
برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
instructions
راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
instruction
راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
catechetics
فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
in house training
برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
national educational computing conferenc
جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
authors
CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
hands-on
تعیین یک فعالیت یا اموزش که باعملکرد واقعی قطعهای ازسخت افزار درگیر است
probation
کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
hands on
تعیین یک فعالیت یا اموزش که باعملکرد واقعی قطعهای ازسخت افزار درگیر است
technical escort
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
farmgate type operations
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
general grant
کمک دولت مرکزی به مقامات محلی به عنوان مثال کمک به اموزش و پرورش استان
reeducate
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
center line
خط مرکز
acentric
بی مرکز
heart
مرکز
center
مرکز
centre forward
مرکز
middles
مرکز
middle
مرکز
isocentre
هم مرکز
stations
مرکز
stationed
مرکز
centers
مرکز
centre
مرکز
centred
مرکز
station
مرکز
intermediate exchange
مرکز
meddles
مرکز
meddled
مرکز
meddle
مرکز
hearts
مرکز
omphalos
مرکز
centered
مرکز
concentric
هم مرکز
unbundled
اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
combat developer
وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
grenade court
میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
attack teacher
وسیله اموزش عملیات ضدزیردریایی وانمودساز تک ضدزیردریایی
trainer
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
glm
روش اموزش اسکی به بزرگسالان با اسکی کوتاه
radio centeral
مرکز بی سیم
signal center
مرکز مخابرات
centre of crest circle
مرکز خمیدگی
rhinencephalon
مرکز شامه
center of dispersion
مرکز پراکندگی
center of distribution
مرکز پخش
center of gravity
مرکز ثقل
center of lift
مرکز برا
centre of activities
مرکز عملیات
respiratory center
مرکز تنفسی
reserve center
مرکز احتیاط
centre of pressure
مرکز فشار
centripetal
مایل به مرکز
shopping center
مرکز فروش
regional center
مرکز منطقهای
centrifugal
گریز از مرکز
centrifugal
مرکز گریز
centrifugal
فرار از مرکز
centrifugal
گریزنده از مرکز
theocentric
خدا مرکز
center of mass
مرکز هدف
surrending the centre
تفویض مرکز
subscriber's station
مرکز مشترک
center of resistance
مرکز مقاومت
subcentral
نزدیک مرکز
speech center
مرکز گویایی
center punch
مرکز منگنه
center of symmerty
مرکز تقارن
sodom
مرکز فساد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com