Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
primary center
مرکز اولیه
Other Matches
Ideal City
[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
medical assemblage
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
weather central
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
centrifugal
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
provision center
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
basic data
دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
center mark
علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
basic issue list
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
dogmatic marxism
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
whole blood center
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
initialling
اولیه
initials
اولیه
raw
اولیه
earliest
اولیه
early
اولیه
first generation
اولیه
initialed
اولیه
dispersion
اولیه
initialing
اولیه
initial
اولیه
initialled
اولیه
primitive
اولیه
primal
اولیه
elementary
اولیه
primeval
اولیه
basics
اولیه
basic
اولیه
rudimentary
اولیه
preliminary
اولیه
primary
اولیه
fundamental
اولیه
preliminaries
اولیه
input tape
نوار اولیه
input admittance
ادمیتانس اولیه
input stage
طبقه اولیه
initialize
مقداردهی اولیه
input attenuation
میرائی اولیه
initial level
سطح اولیه
initial mass
جرم اولیه
initial point
نقطه اولیه
initial reserves
ذخایر اولیه
initial strength
استحکام اولیه
initial value
مقدار اولیه
initial velocity
سرعت اولیه
initial cost
هزینه اولیه
input signal
سیگنال اولیه
input reactance
راکتانس اولیه
input electrode
الکترود اولیه
input drift
رانش اولیه
input diode
دیود اولیه
input data
دادههای اولیه
input coupling
تزویج اولیه
input coordinate
مختصات اولیه
blueprint
طرح اولیه
input circuit
مدار اولیه
input capacitor
خازن اولیه
input gap
فاصله اولیه
blueprints
طرح اولیه
input attenuation
دمفونگ اولیه
input noise
پارازیت اولیه
stocked
ماده اولیه
stocked
ذخیره اولیه
stock
ماده اولیه
input information
اطلاعات اولیه
input function
تابع اولیه
stock
ذخیره اولیه
input frequency
فرکانس اولیه
input capacitance
فرفیت اولیه
embryonic
نارس اولیه
inputted
توان اولیه
input
سیگنال اولیه
input
توان اولیه
basic branch
رسته اولیه
Aborigine
ساکن اولیه
primitive
انسان اولیه
basic data
اطلاعات اولیه
basic requisition number
درخواست اولیه
inputted
سیگنال اولیه
base loading
بار اولیه
first aid
کمکهای اولیه
stuffs
ماده اولیه
stuffed
ماده اولیه
stuff
ماده اولیه
base rates
ارزش اولیه
base rate
ارزش اولیه
raw materials
مواد اولیه
basic size
اندازه اولیه
basic speed
سرعت اولیه
initial speed
سرعت اولیه
first notions
تصورات اولیه
historical costs
هزینه اولیه
i.c.
حالت اولیه
incunabula
مراحل اولیه
initial acceleration
شتاب اولیه
initial capital
سرمایه اولیه
opening capital
سرمایه اولیه
initial condition
شرایط اولیه
first cost
هزینه اولیه
first cause
علت اولیه
input speed
سرعت اولیه
basic standard
استاندارد اولیه
breaking down train
راه اولیه
cogging train
مسیر اولیه
drawing key
طرح اولیه
elementary cell
پیل اولیه
feed stock
مواد اولیه
first aids
کمکهای اولیه
initial condition
شرط اولیه
primary inputs
نهادههای اولیه
originals
نسخه اولیه
prototypes
نمونه اولیه
prime cost
ارزش اولیه
prime
نخستین اولیه
primed
نخستین اولیه
prototype
نمونه اولیه
radix
سرچشمه اولیه
primary track
شیار اولیه
original
نسخه اولیه
primary products
محصولات اولیه
primary standard
استاندارد اولیه
rudiment
اولیه ابتدایی
primary storage
انباره اولیه
primary storage
حافظه اولیه
I'll put in the initial outlay , you do the work .
ما یه اولیه از من کار از تو
primary structure
ساختمان اولیه
prime costs
هزینههای اولیه
primeral borth
ابگوشت اولیه
primery battery
باطری اولیه
primery terminal
ترمینال اولیه
primitive element
عنصر اولیه
parent
یکان اولیه
primogenitors
اجداد اولیه
priority processing
پردازش اولیه
proto galaxy
کهکشان اولیه
proto planets
سیارههای اولیه
raw statistics
امارهای اولیه
raw data
دادههای اولیه
roughed slab
برامن اولیه
primery obligation
تعهدات اولیه
primery current
جریان اولیه
primes
نخستین اولیه
layout
طرح اولیه
primery citcuit
مدار اولیه
layouts
طرح اولیه
primery coil
پیچک اولیه
integral
تابع اولیه
velocities
سرعت اولیه
velocity
سرعت اولیه
self aid
کمکهای اولیه
raw products
محصولات اولیه
primary inputs
دادههای اولیه
input terminal
ترمینال اولیه
primery voltage
ولتاژ اولیه
outline agreement
توافق اولیه
skeleton agreement
توافق اولیه
master agreement
توافق اولیه
frame agreement
توافق اولیه
input current
جریان اولیه
input voltage
ولتاژ اولیه
input time
زمان اولیه
input transformer
ترانسفورماتور اولیه
input translator
مترجم اولیه
input unit
واحد اولیه
basic agreement
توافق اولیه
pre assembly
نصب اولیه
archetype
نمونه اولیه
scheme
طرح اولیه
primary body
جسم اولیه
primary cognizance
شناختهای اولیه
primary electron
الکترون اولیه
archetypes
نمونه اولیه
primary emission
صدور اولیه
prereduction
کاهش اولیه
preliminiary work
کار اولیه
pre loading
بارگیری اولیه
pre load
بار اولیه
primary industries
صنایع اولیه
bar stock
ماده اولیه مصرفی
primers
مبادی اولیه بتونه
base cover
عکس برداری اولیه
aid man
مامور کمکهای اولیه
chemical feedstock
مواد اولیه شیمیایی
carpet materials
مواد اولیه فرش
commodities
مواد اولیه متاع
primer
مبادی اولیه بتونه
corpus
سرمایه اولیه و اصلی
buffer stock
مواد اولیه ذخیره
basic cover
عکسبرداری اولیه هوایی
basic data
عناصر تیر اولیه
incipient
اولیه مرحله ابتدایی
commodity
مواد اولیه متاع
block-plan
نقشه اولیه ساختمان
corpuses
سرمایه اولیه و اصلی
ultimate truths
حقایق اولیه یا اصلی
subclass
بخش اولیه یک طبقه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com