English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (8 milliseconds)
English Persian
over the falls مستقیما روی انحنای موج شکننده
Other Matches
downstream radius of crest شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
curvature of space انحنای فضا
instep انحنای روی پا
image field curvature انحنای میدان
hollow موج با انحنای زیاد
centre of crest circle مرکز انحنای ستیغ
hollows موج با انحنای زیاد
cambers انحنای جلوی اسکی
camber انحنای جلوی اسکی
barbs انحنای قلاب ماهیگیری
barb انحنای قلاب ماهیگیری
sagging انحنای کیل ناو از وسط
fragile شکننده
shivery شکننده
friable شکننده
brittle شکننده
frangible شکننده
brickle شکننده
refringent شکننده
hook ماهیگیری قسمت گود انحنای موج
banked turn انحنای پیست اتومبیلرانی بطرف داخل
clubhouse turn انحنای پیست اسبدوانی پس ازخط پایان
bend خمش فشاری انحنای لوله زانویی
hooks ماهیگیری قسمت گود انحنای موج
frailer شکننده زودگذر
short brittle شکننده- کوتاه
frail شکننده زودگذر
smasher درهم شکننده
pluckiest ترد شکننده
frailest شکننده زودگذر
fragilely بطور شکننده
embrittle شکننده کردن
brittle ترد و شکننده
disruptive voltage ولتاژ شکننده
smashers درهم شکننده
eager ترد و شکننده
plucky ترد شکننده
pluckier ترد شکننده
disobliging دل شکننده نامهربان
smiter درهم شکننده
banking track انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
lordosis انحنای زیاد ستون فقرات بطرف جلو
break down درهم شکننده فروریختن
semicrustaceous دارای پوشش شکننده
breakable crust سطح شکننده برف
straightest مستقیما
straighter مستقیما
straight مستقیما
straightway مستقیما
straight out رک مستقیما
forthrights مستقیما`
directly مستقیما
per se مستقیما
at first hand مستقیما
firsthand <idiom> مستقیما
proximately مستقیما"
bolting مستقیما ناگهان
bolted مستقیما ناگهان
intue مستقیما دریافتن
bolts مستقیما ناگهان
bolt مستقیما ناگهان
aright مستقیم مستقیما
sheer مستقیما فریف
subsequent to [مستقیما] پس از [به دنباله]
forthright مستقیما بیمحابا
banked track پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
harder مستقیما درمسیر موردنظر
intuitive مستقیما درک کننده
hardest مستقیما درمسیر موردنظر
direct coupled مستقیما جفت شده
hard مستقیما درمسیر موردنظر
catenary شکم دادگی زنجیر یا سیم انحنای زنجیر
to come straight to the point <idiom> مستقیما [رک ] به نکته اصلی آمدن
schuss مستقیما ازسراشیب پایین رفتن
straight off مستقیما درجلو موج روبه ساحل
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
leg glance ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
deictic بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
direct objects که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
indirect objects که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objects که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
straight ball پرتابی در بولینگ که گوی باچرخش مستقیما حرکت میکند
object که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objected که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objecting که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
personal service utility کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد
mesh که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
meshes که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
meshing که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
machines ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machined ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
jacks ورودی که به مودم اجازه میدهد مستقیما تلفن وصل شود
jack ورودی که به مودم اجازه میدهد مستقیما تلفن وصل شود
addressable هر نقط ه در سیستم گرافیکی که مستقیما قابل آدرس دهی است
direct materials costs هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
machine ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
diffraction تجزیه نور در اثر تداخل انحنای نور انکسار نور
intuitionalism عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
antipodal مربوط به ساکنین ینگی دنیا واقع در طرف مقابل زمین مستقیما
intuitionism عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
magnetic tapes وسیلهای که داده ورودی از صفحه کلید را مستقیما می نویسد روی نوار مغناطیسی
one level address آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
addressing بزرگترین محلی که یک برنامه مشخص یا CPU میتواند مستقیما به آن دستیابی داشته باشد
magnetic tape وسیلهای که داده ورودی از صفحه کلید را مستقیما می نویسد روی نوار مغناطیسی
machined دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
absolute address آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
one level address کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
display controlled نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
machines دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products. این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
actual address آدرس ذخیره سازی کامپیوتری که مستقیما و بدون هر گونه تغییری به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
main MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند
internal store بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal memory بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
absolute address کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
actual address کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
pinned قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pin قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pinning قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
isolate فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
inserts مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
inserting مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
isolates فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolating فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
insert مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
snookered وضع گوی که بازیگر نمیتواند مستقیما به گوی موردنظر ضربه بزند
microprocessors بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
microprocessor بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
machine زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machined زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machines زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
point to point 1-اتصال مستقیم بین دو وسیله . 2-شبکه ارتباطی که در آن هر گره مستقیما به سایر گره ها وصل هستند
multidrop circuit شبکهای که ارتباط بین چندین ترمینال و کامپیوتر مرکزی را فراهم میکند ولی نه مستقیما بین ترمینالها
language زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است
languages زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است
machine address آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیلهای دستیابی دارد. مقایسه شود با آدرس اندیس #INDEX ADDRESS
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com