English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (3 milliseconds)
English Persian
objected چیز
objected مقصود
objected شی ء
objected موضوع منظره
objected هدف
objected مفعول
objected کالا اعتراض کردن
objected مخالفت کردن
objected شیئی
objected موضوع
objected مورد
objected اعتراض داشتن
objected اعتراض کردن
objected دلیل اوردن
objected چیز ماده خارجی
objected پانج کارت که حاوی برنامه است
objected امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objected برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
objected زبان برنامه پس از ترجمه
objected نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
objected فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
objected سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
objected که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objected نماش داده می شوند
objected ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
objected دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
objected متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
objected داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
objected OPERAND
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com