Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
rescous
مقاومت در برابر قانون تمرد نسبت به مامورین دولت
Other Matches
rule of law
قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
varistor
مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
ohm's law
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
resilience
درجه مقاومت فرش در برابر سایش
[این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
clearance in ward
گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
tear strength
مقاومت
[در برابر پارگی]
acid resistance
مقاومت در برابر اسید
premunition
مقاومت در برابر مرض
light sensitive resistor
مقاومت حساس در برابر نور
wearing resistance
مقاومت در برابر سائیدگی دیرسائی
federal constitution
قانون اساسی دولت متحده
corrosion resistant
مقاومت در برابر خوردگی وزنگ زدگی
impedance ratio
نسبت مقاومت فاهری
able to withstand contamination
<adj.>
قادر به مقاومت در برابر آلودگی
[بوم شناسی]
concert of europe
اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
wind beam
تیری که در برابر مقاومت فشار باد طرح ریزی میشود
cranial index
صد برابر نسبت بین طول جمجمه وارتفاع ان
allegation
[against somebody]
تهمت
[اتهام]
[در برابر کسی]
[ قانون]
law of variable proportion
قانون نسبت متغیر
rescussor
متمرد نسبت به قانون
mechanical percentage
حاصلضرب مقدار درصدهندسی در نسبت حد ارتجاعی فولاد به مقاومت محاسباتی بتن
identic notes
منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
minimim wage law
قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
compressive strength
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
qualified indorsement
فهرنویسی برات یا سفته با ذکرمطلبی که مسئوولیت فهرنویس را نسبت به ان چه قانون مقرر داشته است محدودتر یا وسیعتر کند
series resistance
مقاومت ورودی مقاومت سری مقاومت ماقبل
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
withstands
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstanding
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstand
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstood
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
open market operation
عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
abram's law
این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
dependent state
دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
unesco (= united nations educational
ه افزایش احترام ملل نسبت به عدالت و حکومت قانون وحقوق انسانی و ازادیهای اساسی انچنان که موردتصویب منشور ملل متحد است بشود
choke impedance
امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
impedance
مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
federal state
دولت متحده یا دولت اتحادی
howitzer
توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
real will
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
cobb doglas production function
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
insulation resistance
مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون
leverage
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
mandarins
مامورین عالیرتبه
officialdom
قاطبه مامورین
government officials
مامورین دولتی
public servants
مامورین دولتی
mandarin
مامورین عالیرتبه
commission
هیئت مامورین
commissions
هیئت مامورین
commissioning
هیئت مامورین
octroi
مامورین نواقل
inobedience
تمرد
recusance or sancy
تمرد
recalcitration
تمرد
insurgence
تمرد
insurgency
تمرد
unruliness
تمرد
contumacy
تمرد
rebelliousness
تمرد
disobedience
تمرد
pervicacious
تمرد
obstinacy
تمرد
mutinies
تمرد
mutiny
تمرد
liftjet
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
double
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
fire brigade
مامورین اتش نشانی
fire brigades
مامورین اتش نشانی
fifth cloumn
مامورین سازمانهای جاسوسی
financial mission
هئیت مامورین مالی
density
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
rebellions
شورش تمرد
recalcitrate
تمرد کردن
recalcitrancy
تمرد سرکشی
mutiny
تمرد سرکشی
rebellion
شورش تمرد
rebels
تمرد کردن
rebelling
تمرد کردن
rebelled
تمرد کردن
mutinies
تمرد سرکشی
rebel
تمرد کردن
recalcitrance
تمرد سرکشی
forced sale
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
code
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
prorata
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
attributable
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
isodomon
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
mutionusly
از روی سرکشی یا تمرد
the police are on his track
مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
polices
مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
police
مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
policed
مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
rebellion
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
rebellions
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
To becomeinsbordinate .
لگد انداختن ( تمرد ونافرمانی کردن )
declaratory statute
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
exchange control
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
sensitive to corrosion
حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate
سه برابر سه برابر کردن
canon
قانون کلی قانون شرع
penal statute
قانون جزایی قانون مجازات
canons
قانون کلی قانون شرع
say's law
قانون سی . براساس این قانون
grid bias resistance
مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
reluctivity
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
grid suppressor
مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه
corporations
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporation
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
without recourse
عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
marginal productivity law
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
ciphers
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cyphers
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cipher
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
splash proof enclosure
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
return
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
the law does not apply to him
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
cross examination
به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
state
دولت
power
دولت
stating
دولت
respublica
دولت
powered
دولت
states
دولت
stated
دولت
powers
دولت
powering
دولت
state-
دولت
governments
دولت
mammon
دولت
government
دولت
government treasury
خزانه دولت
government stock
سهام دولت
mandatary
دولت قیم
government expenditures
هزینههای دولت
head of the state
رئیس دولت
nation state
دولت ملی
loyalists
دولت دوست
lese majestyodhkj &odhkj fvqn
پادشاه یا دولت
nation-state
دولت ملی
ambassador
ماموررسمی یک دولت
loyalist
دولت دوست
buffer state
دولت حایل
Kremlin
دولت شوروی
state budget
بودجه دولت
military government
دولت نظامی
enemy state
دولت دشمن
quirinal
دولت ایتالیا
puppet government
دولت پوشالی
public servant
مستخدم دولت
public debt
بدهی دولت
chief of state
رئیس دولت
pillars of the state
ارکان دولت
nation-states
دولت ملی
ambassadors
ماموررسمی یک دولت
Ottawa
دولت کانادا
forfeit to the state
ضبط دولت
government budget
بودجه دولت
national state
دولت ملی
money bag
دارایی دولت
independent state
دولت مستقل
state
دولت استان
state government
دولت مرکزی
Downing Street
دولت انگلیس
mafia
دولت ستیزی
mafias
دولت ستیزی
government department
وزارتخانه دولت
state property
دارائی دولت
cabinet
هیات دولت
state-
دولت استان
territory of state
قلمرو دولت
the body politic
ملت و دولت
states
دولت استان
the policy of the government
رویه دولت
cabinets
هیات دولت
the policy of the government
سیاست دولت
stating
دولت استان
stated
دولت استان
totaliarian state
دولت توتالیتر
stateless
بی دولت بی وطن
vassal atate
دولت پوشالی
Whitehall
دولت انگلیس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com