Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
index number
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
Other Matches
sometimes
بعضی مواقع
occasional
وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
von neuman morgensterm utility index
شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
to contrast
[with]
مقایسه کردن با
[برابرکردن برای مقایسه]
marker
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
ideal index
شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
markers
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
rainfall index
شاخص بارش شاخص بارندگی
On such ( these ) occasions .
دراینگونه مواقع
We would like to take this opportunity to …
مواقع را مغتنم شمرده ...
stochastic
دارای تغییردر مواقع مختلف
fire escapes
خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
fire escape
خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
tailcoat
کت دامن گرد مخصوص مواقع رسمی
sou'wester
کلاه مخصوص مواقع توفانی دریا
silk hat
کلاه بلند ابریشمی مخصوص مواقع رسمی
ahoy
ندا و خبر برای مواقع سلام لفظ
fire escape
پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
fire escapes
پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
target indicator
شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
Emergeny exit .
پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
ejection seat
صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
dichogamic
دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
bill
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bills
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
indexed sequential file
پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
several
بعضی
some
بعضی
cretain
بعضی
divers
بعضی
allegedly
بنابگفتهء بعضی
once in a while
<adv.>
بعضی ازاوقات
occasionally
<adv.>
بعضی ازاوقات
frequently
[quite often]
<adv.>
بعضی ازاوقات
alleged
بنابگفتهء بعضی
sometimes
بعضی اوقات
piezoelectric
ارتباط در بعضی موادکریستالی
cutin
پوشش خارجی بعضی گیاهان
bell-conopy
[سقف بعضی از ناقوسها با سنتوری]
Some children are afraid of the dark.
بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
proconsul
افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی
hookup
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
chitin
جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
nurse a grudge
<idiom>
احساس تنفر از بعضی مردم را داشتن
megaspore
هاگدان بزرگ وغیرجنسی بعضی سرخسها
goat antelope
نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
zonate
واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
hyposensitize
کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
bote
حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
awn
الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
vanished
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
stenosis
تنگ شدن یا انقباض بعضی از مجراهای بدن
vanish
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishes
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishing
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
draft mode
چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
myelin sheath
ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
... however sometimes it just can't be helped.
... اما بعضی وقتها واقعا کاریش نمی شه کرد.
filters
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
cabin blower
در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
filter
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
neural net
مدل ریاضی بعضی پدیده هاکه رفتار عصبی دارند
tuning pipe
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
zone ride
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
White Paper
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Papers
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
autoharp
سنتوری که در ان بعضی ازسیمها را خفه میکنند تاسیمهای ازاد صدا کنند
diaeresis
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
dieresis
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
collation
مقایسه
analogies
مقایسه
analogy
مقایسه
datum line
خط مقایسه
collations
مقایسه
resemblance
مقایسه
comparisons
مقایسه
comparison
مقایسه
level rod
شاخص
index
شاخص
indicative
شاخص
scale
شاخص
aiming post
شاخص
critical
شاخص
index number
شاخص
index
خط شاخص
dial
شاخص
indexed
خط شاخص
indexes
خط شاخص
indexes
شاخص
dialed
شاخص
dialled
شاخص
dials
شاخص
cephalic index
شاخص سر
tyupical
شاخص
indexed
شاخص
gnomon
شاخص
indicator
شاخص
microspacing
خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
crown colony
بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
rule of reason
تفسیر کردن قانون به طورغیر عادلانه به منظور حفظ بعضی انحصارات غیر قانونی
contrast
مقایسه کردن
incomparable
غیرقابل مقایسه
cf
مقایسه شود
incommensurable
مقایسه ناپذیر
incomparability
مقایسه ناپذیری
compare
مقایسه کردن
compared
مقایسه کردن
compares
مقایسه کردن
comparing
مقایسه کردن
assimilatc
مقایسه نمودن
comparator
مقایسه کننده
datum
سطح مقایسه
contrasted
مقایسه کردن
contrasting
مقایسه کردن
contrasts
مقایسه کردن
to make comparisons
مقایسه کردن
even parity
مقایسه زوج
frequency comparison
مقایسه فرکانس
comparableness
قابلیت مقایسه
comparison operator
عملگر مقایسه
incomparable
مقایسه ناپذیر
odd parity
مقایسه فرد
parity checking
بازبینی مقایسه
comparison
روش مقایسه
to draw comparisons
مقایسه کردن
parity error
غلط مقایسه
parity error
خطای مقایسه
no parity
عدم مقایسه
comparisons
روش مقایسه
parity bit
بیت مقایسه
comparatively
بطور مقایسه
logical comparison
مقایسه منطقی
analogous
قابل مقایسه
refrence
مبنای مقایسه
gnomon
شاخص شرعیات
gnomonic
وابسته به شاخص
vital index
شاخص حیاتی
polarity indicator
شاخص قطب
general index
شاخص کلی
price index
شاخص قیمت
gnomonics
فن شاخص سازی
readability index
شاخص خوانایی
range indicator
شاخص مسافت
production index
شاخص تولید
difficulty index
شاخص دشواری
discrimination index
شاخص افتراق
position indicator
شاخص نماها
economic index
شاخص اقتصادی
economic indicator
شاخص اقتصادی
retention index
شاخص بازداری
oddsmaker
بازیگر شاخص
levelling staff
شاخص تراز
number index
شاخص عددی
index of correlation
شاخص همبستگی
index register
ثبات شاخص
seasonal index
شاخص فصلی
indicator electrode
الکترود شاخص
indicator gate
دریچه شاخص
neon indicator
شاخص نئونی
sysctlg
پرونده شاخص
toughness index
شاخص نرمی
validity index
شاخص اعتبار
roughness index
شاخص زبری
group index
شاخص گروه
holotype
نمونه شاخص
weight index
شاخص موزون
wage index
شاخص دستمزد
system catalog
پرونده شاخص
index hole
سوراخ شاخص
index mark
علامت شاخص
index number
عدد شاخص
tidal bench mark
شاخص جزر و مد
index of absorption
شاخص جذب
characteristic equation
معادلههای شاخص
compression index
شاخص فشارپذیری
aiming post sleeve
غلاف شاخص
characteristic roots
ریشههای شاخص
characteristic curve
منحنی شاخص
bench mark
شاخص مبداء
sundial
شاخص افتاب
sundials
شاخص افتاب
absorption index
شاخص جذب
active index
شاخص فعال
aiming light
چراغ شاخص
aiming post light
چراغ شاخص
aiming post sleeve
روپوش شاخص
bain index
شاخص بین
aiming stake
شاخص کوچک
cost indexes
شاخص هزینه
statistics
شاخص امار
indexed
فهرست شاخص
index
فهرست شاخص
cranial index
شاخص جمجمه
indicator
نمایشگر شاخص
critical period
دوره شاخص
cross index
شاخص متقابل
critical ratio
بهر شاخص
indexes
فهرست شاخص
critical values
مقادیر شاخص
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com