English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
diffraction loading منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
Other Matches
landing wires سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
fire coordination line خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
barrier forces نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
military services نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
transient forces نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
assigned forces نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
package forces نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
resultant منتجه
base speed سرعت منتجه
diffraction loading منتجه فشار
purchase element نیروی منتجه
purchase element عامل منتجه بار نهائی
demarkation line خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
blue commander فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
regional forces نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
article شیئی
articles شیئی
objects شیئی
objecting شیئی
objected شیئی
object شیئی
indirect objects شیئی
direct objects شیئی
objective lens عدسی شیئی
object libido متمرکزبر شیئی
stimulus object شیئی محرک
love object شیئی محبوب
found article شیئی گمشده
objective glass عدسی شیئی
object glass عدسی شیئی
object constancy ثبات شیئی
object choice شیئی گزینی
object cathexis نیروگذاری در شیئی
objectives عدسی شیئی
objective عدسی شیئی
goal object شیئی هدف
lost article شیئی گمشده
reification شیئی انگاری مفهومها
flap قسمت اویخته هر شیئی
flapped قسمت اویخته هر شیئی
flaps قسمت اویخته هر شیئی
alert force نیروهای اماده باش نیروهای اماده
pinpoint photograph عکس تکی یا زوجی یک شیئی یا هدف
a white elephant شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
wake up کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
nose piece قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
bugged اطاق یا شیئی که حاوی یک وسیله استراق سمع پنهانی باشد
i had scarely arrived تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
armed services قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
opposing forces نیروهای متخاصم
lateral forces نیروهای عرضی
political forces نیروهای سیاسی
armed forces نیروهای مسلح
blue forces نیروهای ابی
blue forces نیروهای خودی
army forces نیروهای زمینی
army of occupation نیروهای اشغالی
combat forces نیروهای رزمی
combined forces نیروهای مرکب
battalions نیروهای ارتشی
ground forces نیروهای زمینی
market forces نیروهای بازار
screening forces نیروهای پاسیور
frontalier نیروهای مرزی
friendly forces نیروهای خودی
enemy forces نیروهای دشمن
garrison forces نیروهای پادگانی
forces of production نیروهای تولید
naval forces نیروهای دریایی
nuclear forces نیروهای هستهای
differential forces نیروهای دیفرانسیلی
irregular forces نیروهای نامنطم
services نیروهای سه گانه
component forces نیروهای مولفه
services نیروهای مسلح
irregular نیروهای نامنطم
battalion نیروهای ارتشی
irregular forces نیروهای چریکی
armed forces police دژبان نیروهای مسلح
establishing authority فرماندهی نیروهای اب خاکی
fundamental forces نیروهای بنیادی [فیزیک]
fundamental interactions نیروهای بنیادی [فیزیک]
tactical reserve نیروهای احتیاط تاکتیکی
van der waals forces نیروهای وان در والس
action اشغال نیروهای جنگی
paramilitaries نیروهای شبه نظامی
amphibious striking forces نیروهای ضربتی اب خاکی
dipole dipole forces نیروهای دو قطبی- دوقطبی
balance collective forces نیروهای کلی متعادل
castrum [کمپ نیروهای رومی]
paramilitary نیروهای شبه نظامی
nato forces نیروهای پیمان ناتو
assigned forces نیروهای زیر امر
landing forces نیروهای پیاده شونده
actions اشغال نیروهای جنگی
restraining forces نیروهای مهار کننده
armed forces courier پیک نیروهای مسلح
opposing forces نیروهای درگیر نبرد
reserve mobilization بسیج نیروهای احتیاط
conventional forces نیروهای رزمی معمولی
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces . درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
joint مشترک بین نیروهای مسلح
residual force نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
contingencey forces نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
establishing authority مقام مسئول نیروهای اب خاکی
international date line خط تقسیم نیروهای بین المللی
attack carrier striking forces نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
special forces نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
joint exercise تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
m day force نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
international peace force نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
sum of all external forces حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
opposing مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
operating force نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
armed forces مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
orange forces علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
counter vailing power تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
plan range در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
center of thrust امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
peace force نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
joint operations عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
joint servicing دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
service element عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
to rally scattered troops جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
group dynamics مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
peace keeping forces نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
seato forces نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
warned protected قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
monroe effect اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
national component هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
warned exposed قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
jan grid سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
national infrastructure سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
joint petroleum office دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
tac log group گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
charactristic curve نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
hunter killer نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
undamped نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
sagging تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
contra rotating دو یا چند ملخ یا شفت که درخلاف جهت هم روی محورمشترکی میچرخند و بدین ترتیب مانع اثر نیروهای پیچشی میشوند
boostrap operation عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
unified command نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
component forces نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
pure bending حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
special forces نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
combined arms army ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
permalloy خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
pertinenet وارد به
conscious وارد
comer وارد
hep وارد
to make an entry of وارد
relevant وارد
familiar وارد در
intrant وارد
infare وارد
induct وارد کردن
initiating وارد کردن
initiates وارد کردن
versant اشنا وارد
inducted وارد کردن
imported وارد کردن
inducting وارد کردن
inducts وارد کردن
initiated وارد کردن
initiate وارد کردن
import وارد کردن
the post has come پست وارد شد
enter وارد شدن
arriving وارد شدن
arrived وارد شدن
arrive وارد شدن
entered وارد شدن
enters وارد شدن
knowledgeable وارد بکار
inputting وارد کردن
carechumen تازه وارد
bring in وارد کردن
proficient وارد به فن با لیاقت
arrived in paris وارد شدم
importers وارد کننده
importer وارد کننده
inflictable وارد اوردنی
ingoing وارد شونده
entrant وارد شونده
entrants وارد شونده
incomer شخص وارد
inbound وارد شونده
impoter وارد کننده
impotable وارد کردنی
importable وارد کردنی
get in وارد شدن
intervener وارد ثالث
lic وارد بودن
check in وارد شدن
check-in وارد شدن
check-ins وارد شدن
incoming وارد شونده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com