English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
English Persian
posthumous منتشر شده پس از مرگ نویسنده
Other Matches
penster نویسنده بویژه نویسنده مزدور
issuant منتشر کننده منتشر شونده
writer نویسنده
composers نویسنده
the present writer نویسنده
craftsman نویسنده
craftsmen نویسنده
scrivener نویسنده
scribbler نویسنده بد
quill driver نویسنده
penwoman زن نویسنده
penman نویسنده
writers نویسنده
composer نویسنده
writers نویسنده ها
authors نویسنده ها
authoress نویسنده زن
author نویسنده
wordsmith نویسنده
broadcasts منتشر
broadcast منتشر
garreteer نویسنده بی نوا
fantast نویسنده خیالپرست
technical writer نویسنده فنی
devils نویسنده مزدور
neoteric نویسنده تازه
hack نویسنده مزدور
report writer نویسنده گزارش
hacks نویسنده مزدور
drafter نویسنده پیام
author نویسنده موسس
hacked نویسنده مزدور
devil نویسنده مزدور
irradiated منتشر کردن
diffuses منتشر شده
incident light نور منتشر
diffuses منتشر کردن
irradiating منتشر کردن
diffusing منتشر شده
irradiate منتشر کردن
diffusing منتشر کردن
irradiates منتشر کردن
diffused منتشر شده
diffuse منتشر کردن
distributed capacity فرفیت منتشر
get abroad منتشر شدن
spread منتشر کردن
diffusor منتشر کننده
diffuser منتشر کننده
give forth منتشر کردن
diffused منتشر کردن
diffuse منتشر شده
inedited منتشر نشده
circulate منتشر شدن
broadcasts منتشر کردن
to make a noise منتشر شدن
spreader منتشر کننده
circulated منتشر شدن
unissued <adj.> منتشر نشده
spreads منتشر کردن
put forth منتشر کردن
circulates منتشر شدن
broadcast منتشر کردن
to make good as a writer نویسنده موفقی شدن
auctorial منسوب به نویسنده یا مولف
authorial موبوط به مصنف یا نویسنده
matthew نویسنده انجیل متی
idem همان نویسنده در همانجا
miscellanist نویسنده مطالب مختلف
nomographer نویسنده کتاب درباره
headliner نویسنده سرمقاله روزنامه
hagiologist نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
mannerism سبک بخصوص نویسنده
reporter جمله ساز نویسنده ناصادق
bel esprit سخنران یا نویسنده باذوق
encyclopaedist نویسنده دایره المعارف
pen-name نام مستعار نویسنده
librettist نویسنده اشعار اپرا
mannerisms سبک بخصوص نویسنده
pen name نام مستعار نویسنده
librettists نویسنده اشعار اپرا
pen-names نام مستعار نویسنده
pantropical منتشر درنواحی گرمسیری
spread منتشر کردن یا شدن
propagated error اشتباه منتشر شده
releases منتشر ساختن رهایی
spreads منتشر شدن انتشار
spreads منتشر کردن یا شدن
released منتشر ساختن رهایی
release منتشر ساختن رهایی
reported statistics امارهای منتشر شده
diffusively بطور منتشر و یا مفصل
unissued shares سهام منتشر نشده
republish دوباره منتشر کردن
pantropic منتشر درنواحی گرمسیری
circumfuse باطراف منتشر کردن
spread منتشر شدن انتشار
widespread شایع همه جا منتشر
widespreading شایع همه جا منتشر
memorialist نویسنده یاد بود یا لوحه
wanted clerks دبیر یا نویسنده لازم است
hagiographer نویسنده شرح حال مقدسین
magazin نویسنده مقاله برای مجله
He fabcies himself as a writer (author). به خیال خودش نویسنده است
phraseologist جمله ساز نویسنده ناصادق
screenwriters نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
comedist نویسنده نمایشهای خنده دار
screenwriter نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
city editor نویسنده خیرمالی یاتجارتی درروزنامه
the volume that preceded جلدی که زودتر یاجلوتر منتشر شد
blowy بسهولت باطراف منتشر شونده
epizootic منتشر شونده درمیان جانوران
emitter منتشر کننده پس دهنده امواج
belletrist نویسنده شعر و اثارادبی زیبا ادیب
tragedian نویسنده یا بازیگر نمایشهای تراژدی ومحزون
dramaturge نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
pornographer نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
monographist نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
diffuse نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffused نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffuses نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffusing نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
get about ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
spread [منتشر کردن مایع روی سطح]
free lance مفرد کار کردن نویسنده غیر وابسته
think piece مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
interactive سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
heading تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
headings تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
the disease threatens to sprea این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
ethic روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
publicists نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
symbolist نویسنده یاهنرمندی که بسبک سمبولیک اثاری خلق میکند نمادگر
jude یهودا نویسنده رساله یهوداکه از رسالات عهد جدیدمسیحیان است
liter any executor کسیکه مامور چاپ کردن تالیفات نویسنده ایی میشود
publicist نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
periodicals مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
This dictionary is published(printed) in three volumes. این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
led دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
lighted دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
light دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lightest دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
holotype نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
copyrights که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyright که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
precedent نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
ecl طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
precedents نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
copyright اثر یک نویسنده زنده که کسی که پنجاه سال است نمرده است
copyrights اثر یک نویسنده زنده که کسی که پنجاه سال است نمرده است
'The Catcher in the Rye' [by Salinger / work title] ! ناطور دشت ! یا ! ناتور دشت ! [نام رمانی اثر نویسنده آمریکایی سالینجر]
copyright اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
copyrights اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
hematogenous از خون بوجود امده بوسیله خون منتشر شده
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
bugs تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bugging تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bug تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
propagating منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagates منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagated منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagate منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
contra preferentum rule درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
shareware نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
Yellow Book مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
blue book کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
laser وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
publishes طبع ونشر کردن منتشر کردن
publish طبع ونشر کردن منتشر کردن
published طبع ونشر کردن منتشر کردن
bakuninism اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
circulates دایر کردن منتشر کردن
broaden وسیع کردن منتشر کردن
broadening وسیع کردن منتشر کردن
to put forth منتشر کردن چاپ کردن
broadened وسیع کردن منتشر کردن
broadens وسیع کردن منتشر کردن
circulate دایر کردن منتشر کردن
circulated دایر کردن منتشر کردن
twelve tables الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
quarterly journal of economics مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
grub مزدور نویسنده مزدور
grubbed مزدور نویسنده مزدور
grubs مزدور نویسنده مزدور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com