English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
end zone منطقه اخر زمین هاکی از خط ابی تادیوار پشت دروازه
Other Matches
team handball court مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
stickside سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
field hockey زمین هاکی
endboards دیوارههای اخر زمین هاکی
attacting zone منطقه دروازه
goal area منطقه دروازه
street hockey نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
defensive منطقه دفاعی شامل دروازه
end zone منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
slots منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slotting منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slot منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slap shot ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند
place kick توپ را از روی زمین با پا بطرف دروازه زدن
bounce shot گویی که به زمین می خورد وبه طرف دروازه می رود
try کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
icing ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
tries کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
middle منطقه میانی زمین
middles منطقه میانی زمین
landmass منطقه وسیعی از زمین
back zone منطقه عقب زمین والیبال
proportional clothing لباس هماهنگ یا همرنگ زمین یا منطقه عملیات
terrain appreciation ارزیابی و بررسی وضع زمین منطقه از نظر نظامی
offset distance مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
raker تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند
suprapermafrost ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
passout پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
kick save نجات دروازه با پای دروازه بان
drop zone منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
damage area منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
alley منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
goal judge داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
sanctuary منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
airspace reservation منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
service area منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
run up area منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
area of military significant fallout منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
grid zone منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
haven submarine منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
polynia منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
elements دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
element دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
area oriented بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
skid row <idiom> منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
sixes تیم هاکی
hockey هاکی روی یخ
ice hockey هاکی روی یخ
blue line خط دفاعی هاکی
banana blade چوب هاکی
sextets تیم هاکی
sextet تیم هاکی
iceman هاکی باز
skates هاکی روی یخ
skated هاکی روی یخ
six تیم هاکی
skate هاکی روی یخ
kill area منطقه خطر منطقه تلفات
remotest خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
zone of fire منطقه اتش منطقه تیراندازی
sectors منطقه عمل منطقه مسئولیت
crossing area منطقه گذار منطقه پایاب
combat zone منطقه رزمی منطقه نبرد
remoter خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote خارج از منطقه منطقه دورافتاده
field hokey هاکی روی چمن
hurler بازیگر هاکی ایرلندی
bandi نوعی هاکی روی یخ
stanzas بخشی ازبازی هاکی
shinney چوب بازی هاکی
stick چوب بازی هاکی
stanza بخشی ازبازی هاکی
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
stickboy متصدی نگهداری چوبهای هاکی
avco cup جام جهانی انجمن هاکی
speed a way نوعی بازی شبیه هاکی
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
floor hockey هاکی روی یخ کودکان بدون اسکیت
stickhandler شخص ماهر در استفاده ازچوب هاکی
fielding متوقف کردن و کنترل گوی هاکی
eleven تیم 11 نفره هاکی روی چمن
elevens تیم 11 نفره هاکی روی چمن
line crosser فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
axial route مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
demolition target منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
spearing ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
spear ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
hurling نوعی هاکی یا لاکراس بین دوتیم 51 نفره
speared ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
shinny نوعی بازی هاکی غیررسمی در صحرا و بیابان
spears ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
goalpost تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalposts تیر دروازه تیر عمودی دروازه
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
demolition guard نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
separation zone منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
sweep تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
broomball نوعی هاکی روی یخ بدون کفش اسکیت با جارو و توپ فوتبال
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
assists بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assisting بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assisted بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assist بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
island منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
intersectional service قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
redstone موشک زمین به زمین رداستون
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
face قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
faces قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
area of operational interest منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
air defense action area منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area assessment ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
hoop دروازه
goal area line خط دروازه
portals دروازه
hoops دروازه
portal دروازه
port دروازه
gate دروازه
gates دروازه
barbican دروازه
gateways دروازه
barbacan دروازه
goals دروازه
goal دروازه
gateway دروازه
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
air surface zone منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
gateposts بازوی دروازه
goal keeper دروازه بان
goal posts پایههای دروازه
goal tender دروازه بان
goals دروازه بان
goal keeper line خط دروازه بان
logic gate دروازه منطقی
goalar دروازه بان
puck stopper دروازه بان
goal mouth دهانه دروازه
in goal دروازه بان
gatekeepers دروازه بان
gatepost بازوی دروازه
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com