Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
longtour area
منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
Other Matches
muster roll
دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
overseas
خارج ازکشور
foreign bill
برات قابل پرداخت در خارج ازکشور
leave area
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
carrier company
تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
kidnapping
در CL به خصوص به حالتی اطلاق میشود که کسی را بدزدند و ازکشور محل اقامتش خارج کنند
service area
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
lodgment area
منطقه استراحت یا فرود در سر پل
noncombatant
افراد غیر نظامی
remotest
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
pit crew
افراد مامور کمک به هرراننده در منطقه خود او
demilitarization
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
internees
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
internee
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
military area
منطقه نظامی
military occupation
اشغال نظامی یک منطقه
exurbia
منطقه وسیعی ازنواحی خارج شهر
terrain appreciation
ارزیابی و بررسی وضع زمین منطقه از نظر نظامی
offshore
در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
break out
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
foreign excess
تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
lounged
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounge
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
pit
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pits
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
characterization
مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
drop zone
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
militarism
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
interned
رانده شده ازکشور دیگر
deport
تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
deporting
تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
deports
تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
deported
تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
port of exit
مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
levee en masse
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
judge advocate
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
facings
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
maneuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvre
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
damage area
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
rank and file
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminal
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
sanctuary
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
area of military significant fallout
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
landing area
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
airspace reservation
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
run up area
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
haven submarine
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
grid zone
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
polynia
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
battery of tests
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
concentration area
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
area oriented
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
skid row
<idiom>
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
phantom order
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel
چانل نظامی مجرای نظامی
military government
حکومت نظامی فرمانداری نظامی
sector
منطقه عمل منطقه مسئولیت
sectors
منطقه عمل منطقه مسئولیت
crossing area
منطقه گذار منطقه پایاب
zone of fire
منطقه اتش منطقه تیراندازی
kill area
منطقه خطر منطقه تلفات
combat zone
منطقه رزمی منطقه نبرد
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
out of bounds
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
motif
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
military impedimenta
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
army terminals
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
line crosser
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
axial route
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
clandestine assembly area
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
demolition target
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
demolition guard
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
airspace prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
separation zone
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
launching area
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
defense coastal area
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
hooked medallion
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
sweep
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
island
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
recumbency
استراحت
idlest
استراحت
idles
استراحت
rehabilitation
استراحت
idled
استراحت
idle
استراحت
breather
استراحت
breathers
استراحت
rest
استراحت
yasme
استراحت
vacations
استراحت
rests
استراحت
relaxation
استراحت
bye
استراحت
vacation
استراحت
byes
استراحت
rests
محل استراحت
sick leave
استراحت بیماری
respite _
فاصله استراحت
rest cure
معالجه با استراحت
rest period
دوره استراحت
to retire to bed
استراحت کردن
electrode bias
ولتاژ استراحت
repose
اسودگی استراحت
to rest oneself
استراحت کردن
lie-down
استراحت کوتاه
lie-down
استراحت کردن
lie down
استراحت کوتاه
lie down
استراحت کردن
relief interval
استراحت متناوب
relief time
زمان استراحت
to repose oneself
استراحت کردن
binnacle
استراحت پزشکی
surcease
پایان استراحت
outstretch
استراحت کردن
to pause
استراحت کردن
quiescent current
جریان استراحت
to take one's rest
استراحت کردن
lie up
استراحت کردن
rest
استراحت کردن
calm down
<idiom>
استراحت کردن
rest
محل استراحت
nooning
استراحت نیمروز
to go to roost
استراحت کردن
quiescent point
نقطه استراحت
go to rest
استراحت کردن
idle period
دوره استراحت
lie off
استراحت کردن
lie by
استراحت کردن
rests
استراحت کردن
meal break
استراحت ناهار
unbuckling
استراحت کردن
to rest on one's oars
استراحت کردن
unbuckles
استراحت کردن
unbuckled
استراحت کردن
unbuckle
استراحت کردن
resting potential
پتانسیل استراحت
intersectional service
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
i yearn for
ارزوی استراحت دارم
lairs
محل استراحت جانور
rest
استراحت کردن بالشتک
lair
محل استراحت جانور
parlor car
سالن استراحت قطار
work ratio
نسبت کار به استراحت
rests
تکیه گاه استراحت
Zen
استراحت بحالت نشسته
rests
استراحت کردن بالشتک
kick back
<idiom>
تنها استراحت کردن
work relief
استراحت توام با کار
zazen
پایان استراحت نشسته
rest
تکیه گاه استراحت
jump suit
لباس خانه و استراحت
jump suits
لباس خانه و استراحت
retires
استراحتگاه استراحت کردن
mass practice
تمرین بدون استراحت
retire
استراحتگاه استراحت کردن
to breathe a horse
استراحت کردن به اسب
to rest up
استراحت کامل کردن
rest up
استراحت کامل کردن
respite
استراحت تمدید مدت
easing
سهولت استراحت رسایی
eases
سهولت استراحت رسایی
eased
سهولت استراحت رسایی
ease
سهولت استراحت رسایی
binnacle list
فهرست استراحت پزشکی
men
افراد
enlisted personnel
افراد
trooped
افراد
troop
افراد
trooping
افراد
personnel
افراد
enlistedman
افراد
slack suit
لباس مخصوص گردش یا استراحت
dwellings
پیاده شدن برای استراحت
dwelling
پیاده شدن برای استراحت
dwell
محل توقف توقفگاه استراحت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com