English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
vital area منطقه حیاتی پدافند هوایی
Search result with all words
island منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
Other Matches
air defense action area منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
air defense sector منطقه ماموریت پدافند هوایی
area air defense commander فرمانده منطقه پدافند هوایی
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air defense readiness وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
vital area منطقه حیاتی
life zone منطقه حیاتی
defense zone منطقه پدافند
airspace reservation منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
defended area منطقه پدافند شده
forward defense area منطقه پدافند جلو
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
sensitive حیاتی از نظرعملیاتی منطقه حساس
prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
anti aircraft defense پدافند ضد هوایی
anti aircraft پدافند هوایی
air defense پدافند هوایی
air defense command فرماندهی پدافند هوایی
flak توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft artillery توپخانه پدافند هوایی
air defense artillery توپخانه پدافند هوایی
air defense element عنصر پدافند هوایی
active air defense پدافند عامل هوایی
integrated defense پدافند هوایی توام
air defense ship ناو مخصوص پدافند هوایی
sector commander فرمانده ناحیه پدافند هوایی
rules of engagement روشهای درگیری پدافند هوایی
air defense direction center مرکز هدایت اتش پدافند هوایی
weapons hold فرمان اتش قطع در پدافند هوایی
faker هواپیمای تمرینی درتیراندازی پدافند هوایی
air defense artillery controller مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
splashed در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
missile master دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
filter center مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
flad suppression تیر ممانعتی روی جنگ افزارهای پدافند هوایی
parrot وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroted وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroting وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
battery integration end radar display وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
fire unit یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
mauler نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
seen fire اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
effectiveness clock دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
quails نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quail نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
control area منطقه کنترل هوایی
control zone منطقه کنترل هوایی
landing zone منطقه نشست هوایی
air area operations عملیات منطقه هوایی
airspace منطقه عمل هوایی
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
counterflak اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
airspace warning area منطقه اعلام خطر هوایی
sweep تجسس هوایی سریع منطقه دشمن
aerospace فضای هوایی بالای منطقه عملیات
control zone منطقه فضای هوایی تحت کنترل
covertrace منطقه عمومی پوشش شناسایی هوایی
sortie plot شمای منطقه پرواز در عکاسی هوایی
imagery pack بسته حاوی عکسهای هوایی یک منطقه مشخص
advisory area منطقه پوشش اطلاعات عبور ومرور هوایی
cover search جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
zipper گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
zippers گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
target cap گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
combat essential اقلام رزمی حیاتی حیاتی در رزم
vitalistic خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
critical facility تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
vitalist خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
drop zone منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
which transponder علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
damage area منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuary منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
service area منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
run up area منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
area of military significant fallout منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
polynia منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
grid zone منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
haven submarine منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
skid row <idiom> منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
concentration area منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
area oriented بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
line chief افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
combat zone منطقه رزمی منطقه نبرد
crossing area منطقه گذار منطقه پایاب
sectors منطقه عمل منطقه مسئولیت
remotest خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote خارج از منطقه منطقه دورافتاده
kill area منطقه خطر منطقه تلفات
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
remoter خارج از منطقه منطقه دورافتاده
zone of fire منطقه اتش منطقه تیراندازی
fly through عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
ranging تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
air pilots خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air interdiction عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
line crosser فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
axial route مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
demolition target منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
biotic حیاتی
vital حیاتی
essentials حیاتی
of vital importance حیاتی
essential حیاتی
quintessential <adj.> حیاتی
major <adj.> حیاتی
absolute <adj.> حیاتی
triphibian سه حیاتی
inalienable <adj.> حیاتی
triphibious سه حیاتی
essential <adj.> حیاتی
indispensable <adj.> حیاتی
inevitable <adj.> حیاتی
substantive [essential] <adj.> حیاتی
unalienable <adj.> حیاتی
unalterable <adj.> حیاتی
vital <adj.> حیاتی
defence پدافند
defenses پدافند
defense پدافند
vital necessity ضرورت حیاتی
critical حیاتی بحرانی
vital capacity فرفیت حیاتی
elanvital نشاط حیاتی
vital force نیروی حیاتی
stamina نیروی حیاتی
elanvital نیروی حیاتی
essential supply اماد حیاتی
vital index شاخص حیاتی
homeostasis تعادل حیاتی
urgent priority تقدم حیاتی
vitalism حیاتی نگری
vital interest مصلحت حیاتی
lebensraum فضای حیاتی
vital statistics امار حیاتی
lifeblood نیروی حیاتی
vitality نیروی حیاتی
lifeblood خون حیاتی
oeuvre کار حیاتی
vital ground زمین حیاتی
vital statistics امارهای حیاتی
vital capacity گنجایش حیاتی
critical intelligence اطلاعات حیاتی
biogeography جغرافیای حیاتی
biocatalyst کاتالیزورهای حیاتی
carrier air group دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
air material ماتریل هوایی وسایل هوایی
air هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
aired هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
separation zone منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
demolition guard نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com