English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
Other Matches
holding area منطقه توقف موقت [هوا فضا] [هوانوردی ]
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
transient forces نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
rendezvous area منطقه تجمع موقت
drop zone منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
suspension of arms اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
prints توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
printed توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
print توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
protempore موقت شاغل مقامی بطور موقت
lay by منطقه توقف
lay-by منطقه توقف
lay-bys منطقه توقف
transients پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transient پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
damage area منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
ramps منطقه اصلی توقف هواپیما درفرودگاه
ramp منطقه اصلی توقف هواپیما درفرودگاه
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuary منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
service area منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
run up area منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
airspace reservation منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
area of military significant fallout منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
offshore در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
outrun منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrunning منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outruns منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
grid zone منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
haven submarine منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
polynia منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
area oriented بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
skid row <idiom> منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
concentration area منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
holdees پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
boat train ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
boat trains ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
remoter خارج از منطقه منطقه دورافتاده
combat zone منطقه رزمی منطقه نبرد
crossing area منطقه گذار منطقه پایاب
kill area منطقه خطر منطقه تلفات
sectors منطقه عمل منطقه مسئولیت
zone of fire منطقه اتش منطقه تیراندازی
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
remote خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remotest خارج از منطقه منطقه دورافتاده
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
swops توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
ranging تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
demolition target منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
axial route مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
line crosser فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
demolition guard نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
separation zone منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
prize of war کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
island منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
intersectional service قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
area assessment ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
air defense action area منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area of operational interest منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
air surface zone منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
marina لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
marinas لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
provisional موقت
pro tempore موقت
intrim موقت
pontoon bridge پل موقت
temporary موقت
pontoons پل موقت
pontoon پل موقت
adhoc موقت
interim موقت
makeshift موقت
blackout بیهوشی موقت
bretess سنگر موقت
ischemia کم خونی موقت
blackouts بیهوشی موقت
interim plan برنامههای موقت
interim financing پرداخت موقت
interim certificates گواهی موقت
cofferdam بند موقت
buffer حافظه موقت
tabernacle پرستشگاه موقت
coffer dam سد انحرافی موقت
suspension of arms اتش بس موقت
charge d'affaires of the embassy کاردار موقت
armistices صلح موقت
bridging leon وام موقت
false work حائل موقت
bridging leon اعتبار موقت
dazzled کوری موقت
armistice صلح موقت
stopgap چاره موقت
modulus vivendi قار موقت
dazzling کوری موقت
dazzles کوری موقت
term insurance بیمه موقت
protem موقتا موقت
provisional scrip تصدیق موقت
brettys سنگر موقت
provisional به طور موقت
bretex سنگر موقت
bretesse سنگر موقت
kluged ترسیم موقت
bretise سنگر موقت
stopgaps چاره موقت
tentative ازمایشی موقت
lean-to پناهگاه موقت
lean-tos پناهگاه موقت
bretisee سنگر موقت
suspension اخراج موقت
temporary marriage ازدواج موقت
temporary road راه موقت
temporary storage انباره موقت
temporarily بطور موقت
temporary storage حافظه موقت
temporary structures ساختمانهای موقت
x site انبار موقت
temporary wife زوجه موقت
debarkation hospital بیمارستان موقت
temporary works کارهای موقت
dazzle کوری موقت
the pro tem chief رئیس موقت
detention pending trial حبس موقت
timbering چوبست موقت
temporary hardness سختی موقت
temporal life زندگی موقت
temporalty بطور موقت
modus vivendi توافق موقت
short time duty کار موقت
drop tank تانک موقت
temporary duty شغل موقت
temporary gauge اشل موقت
suspensions اخراج موقت
temporary duty ماموریت موقت
cover note بیمه نامه موقت
air commodore سرتیپ موقت هوایی
locumtenens کفیل جانشین موقت
convening authority مقام صلاحیتدار موقت
transient ischemia کم خونی موضعی موقت
provisional order دستور موقت اداری
convening authority فرماندار موقت نظامی
lapsing برگشت انحراف موقت
covering note بیمه نامه موقت
lapse برگشت انحراف موقت
shelling برنامه خروج موقت
lapses برگشت انحراف موقت
pontoneer مامور پل موقت سازی
shells برنامه خروج موقت
provisionally بطور موقت عجالتا"
provisional assignee مدیر تصفیه موقت
pontonier مامور پل موقت سازی
shell برنامه خروج موقت
acting sublieutenant ناوبان دوم موقت
alternate water terminal بارانداز ابی موقت
drug holiday ترک موقت دارو
provisional statement صورت وضعیت موقت
pontoon پل موقت نظامی زدن
interim injunction حکم توقیف موقت
beach dump انبار موقت ساحلی
provisorily بطور شرطی یا موقت
scrip گواهی نامه موقت
hard خطای موقت در سیستم
shadow memory حافظه ثانوی موقت
juryrig برپا کردن موقت
pontoons پل موقت نظامی زدن
hardest خطای موقت در سیستم
kludge سخت افزار موقت
harder خطای موقت در سیستم
provisional scrip تصدیق موقت سهام
truce متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
register ذخیره موقت دستورات اجرایی
truce قرارداد متارکه موقت جنگ
registering ذخیره موقت دستورات اجرایی
quia timet قرار تامین دستور موقت
registers ذخیره موقت دستورات اجرایی
kludge سیستم نرم افزار موقت
truces متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
stopgap وسیله موقت دریچه انسداد
truces قرارداد متارکه موقت جنگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com