Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (6 milliseconds)
English
Persian
shot
منظره فیلمبرداری شده
shots
منظره فیلمبرداری شده
Other Matches
cinematography
هنر فیلمبرداری
klieg light
لامپ پرنورعکاسی و فیلمبرداری
kleig light
لامپ پرنورعکاسی و فیلمبرداری
kinescope
ازبرنامه تلویزیونی فیلمبرداری کردن
camcorder
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
camcorders
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
sound camera
دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
prescore
ضبط صدا یا موسیقی فیلم قبل از فیلمبرداری
It was filmed on location.
صحنه فیلم درمحل واقعی فیلمبرداری شده
perspectives
منظره
perspective
منظره
viewing
منظره
viewless
بی منظره
scenery
منظره
visions
منظره
prospect
منظره
prospected
منظره
scene
منظره
scenes
منظره
field of view
منظره
gig lamps
منظره
spectacle
منظره
vision
منظره
picturing
منظره
pictures
منظره
pictured
منظره
picture
منظره
prospects
منظره
prospecting
منظره
view
منظره
spectacles
منظره
panoramas
منظره
panorama
منظره
view
منظره
views
منظره
viewed
منظره
shoots
فیلمبرداری کردن عکسبرداری کردن
shoot
فیلمبرداری کردن عکسبرداری کردن
landscape paiting
منظره سازی
bird's eye
منظره هوایی
exploded view
منظره بریده
outside view
منظره خارجی
waterscape
منظره اب دریا
landscape painting
منظره سازی
to sight land
دیدن منظره
sightliness
منظره دار
landscapes
منظره طبیعی
seascapes
منظره دریایی
landscaped
منظره طبیعی
landscaped
دورنما منظره
landscape
منظره طبیعی
objects
موضوع منظره
landscapes
دورنما منظره
seascape
منظره دریایی
landscape
دورنما منظره
objecting
موضوع منظره
objected
موضوع منظره
nocturnes
نقاشی از منظره شب
landscaping
دورنما منظره
sights
نظر منظره
landscaping
منظره طبیعی
direct objects
موضوع منظره
object
موضوع منظره
indirect objects
موضوع منظره
sight
نظر منظره
nocturne
نقاشی از منظره شب
seascapes
منظره هوایی دریا
seascape
منظره هوایی دریا
panoramas
منظره باز ووسیع
panorama
منظره باز ووسیع
sea piece
نقاشی منظره دریا
sight
منظره دستگاه سایت
scenograph
منظره نقاشی شده
sights
منظره دستگاه سایت
outlook
منظره چشم داشت
picturesque
بدیع خوش منظره
foreground
منظره جلو عکس
blurring
منظره مه الود لک کردن
blurred
منظره مه الود لک کردن
blur
منظره مه الود لک کردن
moonscape
منظره سطح ماه
blurs
منظره مه الود لک کردن
panoramic view
منظره پهنه نما
The sight sent cold shiners down my back .
آن منظره تمام بدنم رالرزاند
grainer
نقاش منظره ها و پردههای نمایش
he wondered at the sight
ازدیدن ان منظره تعجب کرد
She was fascinated by the view.
غرق تماشای منظره بود
spectaculars
منظره دیدنی نمایش غیر عادی
spectacular
منظره دیدنی نمایش غیر عادی
prose idyl
شرح منظره یا رویدادی اززندگی به نثر
exploded view
منظره شکافته شده مدل بریده
phantasmagorias
منظره خیالی وعجیب وغریب ومجلل
phantasmagoria
منظره خیالی وعجیب وغریب ومجلل
vistas
منظره مشهود از مسافت دور چشم انداز
vista
منظره مشهود از مسافت دور چشم انداز
panoramic
دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
program music
موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
picture window
پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com