Total search result: 201 (7 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
main menu |
منوی اصلی |
|
|
Other Matches |
|
submenu |
منوی فرعی |
access system menu |
منوی سیستم دستیابی |
pop up menu |
منوی غیر استاندارد |
actions |
وقتی کاربر نشانه گر را به سوی یک منوی خاص در میله عمل می برد |
action |
وقتی کاربر نشانه گر را به سوی یک منوی خاص در میله عمل می برد |
VL bus |
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده |
VL local bus |
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده |
right |
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید |
righting |
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید |
righted |
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید |
masters |
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد |
master |
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد |
master data file |
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد |
mastered |
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد |
acciaccatura |
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود |
menus |
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند |
menu |
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند |
on board |
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد |
action |
حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند |
actions |
حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند |
staple |
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی |
stapled |
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی |
main guard |
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی |
prototypal |
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی |
prototypic |
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی |
stapling |
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی |
initial reserves |
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی |
generations |
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن |
generation |
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن |
first generation computer |
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی |
Send To command |
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد |
mainstays |
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی |
mainstay |
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی |
anastylosis |
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی] |
master file |
فایل اصلی پرونده اصلی |
base unit |
یکای اصلی واحد اصلی |
fundamental unit |
یکای اصلی واحد اصلی |
base camp |
پایگاه اصلی کمپ اصلی |
expansion slots |
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند |
matter |
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد |
mattered |
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد |
mattering |
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد |
matters |
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد |
DIMM |
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود |
external |
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود |
externals |
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود |
elegant |
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند |
FEP |
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند |
pilot tunnel |
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است |
body |
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه |
authentic document |
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی |
bodies |
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه |
source |
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی |
standbys |
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود |
standby |
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود |
echo check |
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین |
master compass |
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی |
input/output |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود |
master |
اصلی |
radicals |
اصلی |
seminal |
اصلی |
main lines |
خط اصلی |
primordial |
اصلی |
radical |
اصلی |
main line |
خط اصلی |
main stem |
خط اصلی |
first-hand |
اصلی |
mastered |
اصلی |
mainlined |
اصلی |
organic |
اصلی |
native code |
کد اصلی |
quintessential |
اصلی |
masters |
اصلی |
intrinsic |
اصلی |
elementarily |
اصلی |
elementary |
اصلی |
essentials |
اصلی |
major |
اصلی |
main deck |
پل اصلی |
isogeny |
هم اصلی |
main door |
در اصلی |
ingrown |
اصلی |
genuine |
اصلی |
fundametal |
اصلی |
primary |
اصلی |
main attack |
تک اصلی |
immanent |
اصلی |
parent |
اصلی |
line link |
خط اصلی |
head |
اصلی |
principle |
اصلی |
germinal |
اصلی |
cardinals |
اصلی |
majoring |
اصلی |
majored |
اصلی |
firsthand |
اصلی |
arch |
اصلی |
arches |
اصلی |
cardinal |
اصلی |
aboriginals |
اصلی |
aboriginal |
اصلی |
arch- |
اصلی |
primarily |
اصلی |
principal |
اصلی |
inherent |
اصلی |
basics |
اصلی |
main |
خط اصلی |
basic |
اصلی |
proto |
اصلی |
original |
اصلی |
initialing |
اصلی |
principals |
اصلی |
initialled |
اصلی |
initialed |
اصلی |
trunk |
خط اصلی |
mainline |
خط اصلی |
mainline |
اصلی |
mainlining |
اصلی |
mainlines |
خط اصلی |
mainlines |
اصلی |
main <adj.> |
اصلی |
rudimental |
اصلی |
normative |
اصلی |
initial |
اصلی |
trunks |
خط اصلی |
mainlining |
خط اصلی |
originals |
اصلی |
text |
اصلی |
mainlined |
خط اصلی |
primitive |
اصلی |
initials |
اصلی |
vital <adj.> |
اصلی |
initialling |
اصلی |
primal |
اصلی |
functional |
اصلی |
prime |
اصلی |
essential |
اصلی |
elemental |
اصلی |
fundamental |
اصلی |
primes |
اصلی |
primed |
اصلی |
quintessential <adj.> |
اصلی |
substantive [essential] <adj.> |
اصلی |
essential <adj.> |
اصلی |
texts |
اصلی |
major <adj.> |
اصلی |
cutting time |
زمان اصلی |
decompilation |
به زبان اصلی |
principal |
مجرم اصلی |
basic size |
اندازه اصلی |
cardinal points |
جهات اصلی |
basic variable |
متغیر اصلی |
basic shaft |
محور اصلی |
principal |
شرکت اصلی |
original language |
زبان اصلی |
bottom hole |
سوراخ اصلی |
busbar |
شین اصلی |
principals |
شرکت اصلی |
basic pay |
حقوق اصلی |
hardware |
دستگاههای اصلی |
base piece |
توپ اصلی |
basic ration |
جیره اصلی |
collector drain |
زهکش اصلی |
base of origin |
مبداء اصلی |
current coil |
پیچک اصلی |
cardinal headings |
جهات اصلی |
principals |
مجرم اصلی |
parant metal |
فلز اصلی |
backing metal |
فلز اصلی |
authentic document |
مدرک اصلی |
constituents |
جزء اصلی |
essential |
بسیارلازم اصلی |
prime mover |
محرک اصلی |
prime movers |
محرک اصلی |
main line |
نهر اصلی |
main line |
کانال اصلی |
main lines |
نهر اصلی |
main lines |
کانال اصلی |
initialling |
پاراف اصلی |
mainspring |
انگیزه اصلی |
mainspring |
دلیل اصلی |
avenue |
خیابان اصلی |
avenues |
خیابان اصلی |
inessentials |
غیر اصلی |
inessential |
غیر اصلی |
master switches |
کلید اصلی |
motifs |
مایه اصلی |
motif |
مایه اصلی |
source language |
زبان اصلی |
innate |
لاینفک اصلی |
mother country |
کشور اصلی |
mother countries |
کشور اصلی |
initials |
پاراف اصلی |
initials |
اصلی اغازی |
cardinal number |
عدد اصلی |
cardinal numbers |
عدد اصلی |
master switch |
کلید اصلی |
primary colours |
رنگهای اصلی |
meat |
غذای اصلی |
initialling |
اصلی اغازی |