Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
I want to leave the car in the railway station |
من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم. |
|
|
Other Matches |
|
I'd like to leave my luggage, please. |
من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم. |
I'd like to hire a car. |
من میخواهم یک اتومبیل اجاره کنم. |
railway station |
ایستگاه قطار |
for |
تحویل روی قطار |
free on rail |
تحویل کالا روی قطار |
We rushed ( hurried ) back to the train station. |
با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار |
in the centre near the railway station |
در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار |
to limber up |
پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن |
to limber up a gun carriage |
پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن |
cumulative delivery diagram |
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد |
handover |
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن |
primary |
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند |
imethod |
روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر |
relateral tell |
مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه |
dial up |
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه |
string |
یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود |
aeronautical station |
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی |
transponder |
تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند |
slingshot |
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا |
slingshots |
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا |
impact shipment |
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد |
hot rod |
اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای |
stock car |
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت |
stock-car |
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت |
stock-cars |
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت |
air station |
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی |
cash on delivery |
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا |
automobiles |
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن |
automobile |
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن |
windscreens |
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل |
windscreen |
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل |
How much is that? |
چقدر بدهم؟ |
all weather air station |
ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی |
i cannot say him nay |
نمتوانم پاسخ رد به او بدهم نمیتوانم به او |
i cannot positively promise |
نمیتوانم قول قطعی بدهم |
Where can I get my car washed? |
کجا میتوانم اتومبیلم را بدهم بشویند؟ |
I can't go on any longer. |
من دیگر نمی توانم ادامه بدهم. |
It goes against the grain to pay these sums (that kind of money). |
من که زورم می آید ازاین پولها بدهم |
I cannot square it with my conscience to ... |
من این را نمی توانم به وجدانم وفق بدهم ... |
I don't want to say anything about that. |
من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم. |
It doesn't fly with me [American E] [colloquial] |
من حاضر نیستم این کار را انجام بدهم! |
That won't work with me! |
من حاضر نیستم این کار را انجام بدهم! |
It would not be proper for me to give you that information. |
درست نیست که من این اطلاعات را به شما بدهم. |
Please let me take a share in the expenses. |
اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم |
I had no opportunity to discuss the matter . |
فرصت نشد که موضوع را مورد بحث قرار بدهم |
I'd like a ... |
من یک ... میخواهم. |
I'd like ... |
من ... میخواهم. |
I'd like ... |
من ... را میخواهم. |
multigage |
قطار راه اهن چند ریله قطار چند ریله |
Let me back up and explain how ... |
به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ... |
I'd like a dye. |
من رنگ مو میخواهم. |
I'd like some ... |
من مقداری ... میخواهم. |
iam inclined to think |
میخواهم بگویم |
I'd like some orange juice. |
من آب پرتقال میخواهم. |
i am in a hurry for it |
زود میخواهم |
I'd like some ... |
من مقداری ... میخواهم. |
I'd like some ... |
من مقداری ... میخواهم. |
I'd like some ... |
من کمی ... میخواهم. |
I'd like some hair gel. |
من کمی ژل مو میخواهم. |
an inceptive |
یعنی میخواهم لرزکنم |
I will be staying a month |
من میخواهم یک ماه بمانم. |
I will be staying a few days |
من میخواهم یک هفته بمانم. |
I'd like a face-pack. |
من ماسک صورت میخواهم. |
I'd like breakfast, please. |
لطفا صبحانه میخواهم. |
I'd like some coffee. |
من یه مقدار قهوه میخواهم. |
I'd like a room with twin beds. |
من یک اتاق با دو تخت میخواهم. |
I'd like a dessert, please. |
لطفا دسر میخواهم. |
I'd like to try ... |
من میخواهم ... را امتحان کنم. |
I'd like a room with bath. |
من یک اتاق با حمام میخواهم. |
I'd like a double room |
من یک اتاق دو نفره میخواهم. |
I'd like some soup. |
من مقداری سوپ میخواهم. |
i beg leave to say |
اجازه میخواهم بگویم |
I need them urgently. |
من آنها را فوری میخواهم. |
I need them today. |
من آنها را امروز میخواهم. |
I need them tonight. |
من آنها را امشب میخواهم. |
I'd like to pay. |
میخواهم پرداخت کنم. |
Fine, I will take it. |
خوب من اتاق را میخواهم. |
I want full insurance. |
من با بیمه کامل میخواهم. |
I'd like a sinlge room. |
من یک اتاق یک نفره میخواهم. |
i want you to go |
میخواهم شما بروید |
i wish to stay here |
میخواهم اینجا بمانم |
I'd like a shave. |
میخواهم ریشم را بزنم. |
i express my regret for it |
پوزش میخواهم که چنین شد |
I'd like a shampoo and set. |
شامپو و خشک کردن میخواهم. |
I'd like some small change. |
من قدری پول خرد میخواهم. |
I want one of these please. |
لطفا من یکی از اینها را میخواهم. |
I need them before friday. |
من آنها را قبل از جمعه میخواهم. |
I'd like a double bed room. |
من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم. |
i beg your pardon |
پوزش میخواهم معذرت می خواهم |
I'd like a cup of coffee, please. |
لطفا یک فنجان قهوه میخواهم. |
I'd like something to eat. |
چیزی برای خوردن میخواهم. |
I'd like something to drink. |
چیزی برای نوشیدن میخواهم. |
I will be staying a few days |
من میخواهم چند روزی بمانم. |
I'd like a shave. |
میخواهم صورتم را اصلاح کنم. |
I want these clothes ironed. |
من میخواهم این لباس ها اتو شود. |
I'd like to change some 1000 euro. |
میخواهم ۱۰۰۰ یورو را تبدیل کنم. |
I want these clothes cleaned. |
من میخواهم این لباس ها تمیز شود. |
I'd like a shampoo for normal hair. |
من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم. |
I'd like a haircut, please. |
لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم. |
I want these clothes washed. |
من میخواهم این لباس ها شسته شود. |
I'd like a shampoo for greasy hair. |
من یک شامپو برای موهای چرب میخواهم. |
I'd like a shampoo for dry hair. |
من یک شامپو برای موهای خشک میخواهم. |
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed |
چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟ |
I'd like to reserve a table for 5. |
میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم. |
how much do i owe you |
چقدر بشما بدهکار هستم چقدرباید بشما بدهم چقدرطلب شمامیشود |
give someone an inch and they will take a mile <idiom> |
اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم |
Without wishing to belittle [disparage] [denigrate] the importance of this issue, I would like to ... |
بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ... |
declinating station |
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف |
procurement rate |
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد |
survey station |
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری |
file |
قطار |
rows |
قطار |
string |
قطار |
colleague |
هم قطار |
rowed |
قطار |
tandems |
قطار |
colleagues |
هم قطار |
filed |
قطار |
row |
قطار |
tandem |
قطار |
train |
قطار |
trained |
قطار |
conpanion |
هم قطار |
trains |
قطار |
compeer |
هم قطار |
goods trains |
قطار باربری |
goods train |
قطار باربری |
train |
پیش قطار |
error burst |
قطار خطاها |
trucking |
واگن قطار |
trained |
پیش قطار |
pulse train |
قطار تپشها |
When does the train arrive? |
قطار کی می رسد؟ |
row |
قطار راسته |
i lost the train |
به قطار نرسیدم |
primers |
پیش قطار |
primer |
پیش قطار |
prime movers |
پیش قطار |
trucks |
واگن قطار |
electric train |
قطار برقی |
trucked |
واگن قطار |
rowed |
قطار راسته |
train of waves |
قطار موج |
train ride |
گردش با قطار |
The train ran off the rails. |
قطار از خط خارج شد |
wave train |
قطار موج |
locomotive engineer [American E] |
راننده قطار |
prime mover |
پیش قطار |
rows |
قطار راسته |
truck |
واگن قطار |
train operator [American E] |
راننده قطار |
wagon master |
رئیس قطار |
train driver |
راننده قطار |
railroad engineer [American E] |
راننده قطار |
ranks |
قطار رشته |
locomotive driver [British E] |
راننده قطار |
locomotive operator [British E] |
راننده قطار |
ranked |
قطار رشته |
sleeping carriage |
خوابگاه قطار |
rank |
قطار رشته |
cross belt |
قطار حمایل |
in a row |
قطار شده |
trains |
پیش قطار |
light engineh |
لوکوموتیو بی قطار |
freight trains |
قطار باری |
freight train |
قطار باری |
the train runs without a stop |
قطار بدون ایست |
trolleycar [American E] [old-fashioned] |
قطار برقی خیابان |
i lost the train |
قطار را از دست دادم |
streetcar [American E] [old-fashioned] |
قطار برقی خیابان |
trolley [American E] [old-fashioned] |
قطار برقی خیابان |
a thorugh train |
قطار بدون توقف |
When wI'll the train arrive ? |
چه وقت قطار می آید ؟ |
intercity train |
قطار بین شهری |
tramcar [British E] |
قطار برقی خیابان |
buffer-bar [railway] |
ضرب خور [قطار] |
tram [British E] |
قطار برقی خیابان |
dining car |
واگن رستوران قطار |
time bill |
برنامه حرکت قطار |
buggie |
پیش قطار توپ |
goods train |
قطار حمل کالا |
goods trains |
قطار حمل کالا |
parlor car |
سالن استراحت قطار |
train journey from ... over ... to ... |
مسافرت با قطار از ... از راه ... به ... |
dining cars |
واگن رستوران قطار |
caboose |
اطاق کارگران قطار |
streamliner |
قطار سریع وشیک |
processes |
تحویل |
process |
تحویل |
landing, storage, delivery |
تحویل |
utilization |
تحویل |
freeing |
تحویل |
transter |
تحویل |
frees |
تحویل |
deliveries |
تحویل |
delivery |
تحویل |
devolvement |
تحویل |
freed |
تحویل |
livery |
تحویل |
liveries |
تحویل |