English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
applied economics engineer مهندس اقتصاد صنعتی
Other Matches
applied economics اقتصاد صنعتی
industrial economics اقتصاد صنعتی
flight engineer مهندس مکانیک هواپیما مهندس پرواز
resident engineer مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
normative economics اقتصاد اخلاقی اقتصاد رفاه که در ان قضاوت ارزشی صورت میگیرد
reaganomics اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
planned economy اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economies اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
expanding economy اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
engineers مهندس
engineer in chief سر مهندس
engineer مهندس
engineered مهندس
pioneer مهندس استحکامات
baccalaureate لیسانسیه یا مهندس
pioneer مهندس حفار
automotive engineer مهندس مکانیک
bachelors لیسانسیه مهندس
design engineer مهندس طراح
bachelor لیسانسیه مهندس
consulting engineer مهندس مشاور
pioneered مهندس حفار
civil engineers مهندس شهرسازی
civil engineers مهندس ساختمان
civil engineer مهندس شهرسازی
civil engineer مهندس ساختمان
computer engineer مهندس کامپیوتر
pioneers مهندس استحکامات
pioneers مهندس حفار
communication engineer مهندس مخابرات
pioneered مهندس استحکامات
town planner مهندس شهرساز
engineer افسر مهندس
field engineer مهندس پایکار
rolling mill engineer مهندس نوردکاری
first engineer مهندس اول
flight engineer مهندس پرواز
system engineer مهندس سیستم
supervisor engineer مهندس نافر
structual engineering مهندس سازهای
structual engineering مهندس ساختمانی
specialist engineering مهندس متخصص
road engineer مهندس راه
systems engineer مهندس سیستم
metallogical engineer مهندس متالوژی
electronic engineer مهندس الکترونیک
engineer battalion گردان مهندس
architect مهندس معمار
engineered افسر مهندس
architects مهندس معمار
mechanical engineer مهندس مکانیک
production engineer مهندس تولید
telecommunication engineer مهندس ارتباطات
electric engineer مهندس برق
engineers افسر مهندس
civil engineers مهندس راه وساختمان
software engineering مهندس نرم افزار
software engineer مهندس نرم افزار
customer engineer مهندس سخت افزاز
road engineer مهندس جاده سازی
railway engineer مهندس راه اهن
civil engineer مهندس راه و ساختمان
field engineer مهندس پای کار
we are in need of two engineer ما بدو تن مهندس نیازمندنیستیم
civil engineers مهندس راه و ساختمان
civil engineer مهندس راه وساختمان
customer engineer مهندس سخت افزار
market economies اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economy اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
free enterprise اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
Several engineeres were removed from office. چندین مهندس از کار بر کنار شدند
He works as engineer. او [مرد] به عنوان مهندس کار می کند.
pioneered پیش قدم سرباز مهندس حفار
pioneer پیش قدم سرباز مهندس حفار
pioneers پیش قدم سرباز مهندس حفار
high wrought صنعتی
industrial صنعتی
industrial water اب صنعتی
technical صنعتی
manufacturing صنعتی
industrialising صنعتی کردن
industrial chemistry شیمی صنعتی
industrial building بنای صنعتی
industrial concern بنگاه صنعتی
industrial consumption مصرف صنعتی
industrialism سیستم صنعتی
industrial disputes اختلافات صنعتی
industrialize صنعتی کردن
industrial electronic الکترونیک صنعتی
industrializes صنعتی کردن
industrial espionage جاسوسی صنعتی
artless غیر صنعتی
art bronze برنز صنعتی
industrial building ساختمان صنعتی
industrial area منطقه صنعتی
industrial relations روابط صنعتی
vertical union اتحادیه صنعتی
trade effluent فضولات صنعتی
valve شیر صنعتی
commercial efficiency بازده صنعتی
plant واحد صنعتی
plants واحد صنعتی
industrialises صنعتی کردن
engineering workshop کارگاه صنعتی
technical grade خلوص صنعتی
artistical هنرامیز صنعتی
artificial magnet مغناطیس صنعتی
industrial fluctuations نوسانهای صنعتی
industrial frequency فرکانس صنعتی
industrialization صنعتی کردن
industrial union اتحادیه صنعتی
industrialization صنعتی سازی
industrial unions اتحادیههای صنعتی
technologically حرفهای صنعتی
industrial unit واحد صنعتی
technological حرفهای صنعتی
industrial wastewater فاضلاب صنعتی
industrial workers کارگران صنعتی
producer buyer خریدار صنعتی
polytechnical دانشکده صنعتی
mechnical ماشینی صنعتی
industrialization صنعتی شدن
industrial switch کلید صنعتی
industrial management مدیریت صنعتی
polytechnics دانشکده صنعتی
industrial nations کشورهای صنعتی
artful ماهرانه صنعتی
polytechnic دانشکده صنعتی
industrial psychology روانشناسی صنعتی
industrial revolution انقلاب صنعتی
industrializing صنعتی کردن
industrial insurance بیمه صنعتی
serviced توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
service توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
manufactoring tape milling machine دستگاه نورد صنعتی
pilot plant واحد ازمایش صنعتی
the industrial quarter of the محله صنعتی شهر
producer advertising تبلیغ محصولات صنعتی
industrial investment سرمایه گذاری صنعتی
decreasing cost industry هزینه نزولی صنعتی
industrial capitalism سرمایه داری صنعتی
industrial robot دستگاه خودکار صنعتی
industrial classifications طبقه بندی صنعتی
industrial reserve army ارتش ذخیره صنعتی
industrial alternating current جریان متناوب صنعتی
industrial electric locomotive لکوموتیو الکتریکی صنعتی
inartistically بطور غیر صنعتی
valve ولو [شیر صنعتی]
industrial workers of the world کارگران صنعتی جهان
interphase transformer loss تلفات پیچک صنعتی
process of industrialization فرایند صنعتی شدن
index of industrial production شاخص تولید صنعتی
bric-a-brac خرده ریز صنعتی
an artistic production عمل یا کار صنعتی
art casting ریخته گری صنعتی
articlcs of virtu کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
pastiches تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
industrializing بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrial instrument دستگاه اندازه گیری صنعتی
industrial electronic computer ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
industrializes بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
pastiche تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
Midlands ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
industrialize بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialising بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
metonymical دارای صنعتی که انراmetonym گویند
trade fixtures الات صنعتی نصب شده
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
industrialises بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
Industrial Architecture معماری خانه های صنعتی
artlessly بطور ساده یاغیر صنعتی
industrial data collection device دستگاه صنعتی جمع اوری داده
technology اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technological تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technologically تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technologies اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
Industrial Aesthetic [سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
labour intensive industry صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
point نقط های در تخته مدار یا در نرم افزار که به مهندس امکان بررسی سیگنال یا داده را میدهد
Industrialized building [تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
Industrial Park [طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
pot-boiler کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boilers کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot boiler کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
din سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
pantechnicons نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
high Sierra specification روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
pantechnicon نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
an iconic statue مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
value added اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
economy اقتصاد
water utilization اقتصاد اب
economies اقتصاد
quantitative economics اقتصاد کمی
quantitative economics اقتصاد ریاضی
neoclassical economics اقتصاد نئوکلاسیک
realisation [British E] [of something] واریزحساب [اقتصاد]
reaganomics اقتصاد ریگانی
natural economy اقتصاد غیرپولی
natural economy اقتصاد طبیعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com