English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (11 milliseconds)
English Persian
stock موجودی موجودی کالا
stocked موجودی موجودی کالا
Search result with all words
stock موجودی کالا ذخیره
stocked موجودی کالا ذخیره
inventories موجودی کالا
inventory موجودی کالا
danger warning level مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
stock certificate گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
warehouse refusal اعلام عدم موجودی کالا درانبار
out of stock <adj.> غیر موجودی کالا [در انبار]
Other Matches
stock evaluation بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
stockade جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockades جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
perpetual inventory فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
earmarked stock موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
minimum stock level موجودی
stocked موجودی
supplies موجودی
assets موجودی
repertoire موجودی
stock موجودی
storing موجودی
store موجودی
holding موجودی
balance in hand موجودی
exhaust bin level اتمام موجودی
warehouse stock موجودی انبار
inventory discrepancy اختلاف موجودی
financial assets موجودی مالی
buffer stock موجودی ذخیره
inventory control کنترل موجودی
valuation of stock ارزیابی موجودی
instruction repertoire موجودی دستورالعمل
idle stock موجودی بی مصرف
exhaust bin level فاقد موجودی
excess stock موجودی مازاد
inventory فهرست موجودی
fund موجودی دارائی
cycle stock موجودی فعال
capital stock موجودی سرمایه
complete inventory موجودی کامل
continuous inventory موجودی مستمر
consumable stock موجودی مصرفی
fund موجودی سرمایه
danger warning level حداقل موجودی
funded موجودی دارائی
buffer stock موجودی احتیاطی
business inventories موجودی تجاری
stock به موجودی افزودن
stock موجودی ذخیره
stock موجودی انبار
stocked به موجودی افزودن
stocked موجودی ذخیره
stocked موجودی انبار
funded موجودی سرمایه
inventory لیست موجودی
supply موجودی جایگیرموقتی
stock control کنترل موجودی
stock check کنترل موجودی
stock audit حسابرسی موجودی
stock adjustment تطبیق موجودی
quick assets موجودی نقدشو
stock accounting حسابداری موجودی
stock account حساب موجودی
reserve stock موجودی ذخیره
supplying موجودی جایگیرموقتی
safety stock موجودی تضمینی
supplied موجودی لزوم
supplied موجودی جایگیرموقتی
supply موجودی لزوم
stock record سابقه موجودی
stock taking رسیدگی به موجودی
supplying موجودی لزوم
out of stock;ex stock از موجودی یاذخیره
surplus stock موجودی اضافی
surplus stock موجودی مازاد
stock adjustment تعدیل موجودی
inventory management مدیریت موجودی
active stock موجودی فعال
stock valuation ارزیابی موجودی
to lay in a stock موجودی تهیه کردن
inventory ذخیره موجودی اماد
cyclical stock check کنترل موجودی دورهای
liability تعهد موجودی بانکی
liabilities تعهد موجودی بانکی
spares stock موجودی لوازم یدکی
stock in trade موجودی کالای مغازه
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
stock control کنترل موجودی انبار
stock talking سیاهه برداری از موجودی
continuous stock control کنترل مستمر موجودی
continuous stock taking رسیدگی مستمر موجودی
inventory صورت دارایی موجودی
stockage وسایل موجودی در انبار
base stock control کنترل موجودی مبنا
safety stock موجودی ذخیره انبار
raw material stock موجودی مواد اولیه
wardrobes اشکاف موجودی لباس
portfolio موجودی اوراق بهادار
portfolios موجودی اوراق بهادار
inventory reconciliation تطبیق اسناد موجودی
maximum stock حداکثر موجودی انبار
wardrobe اشکاف موجودی لباس
assets موجودی شخص ورشکسته
raw stock موجودی مواد خام
finished goods stock موجودی کالاهای تمام شده
stock control کنترل وسفارش موجودی انبار
perpetual stock record سابقه دائمی موجودی انبار
appreciation افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciations افزایش ارزش دارایی و موجودی
transfer of portfolio انتقال موجودی اوراق بهادار
intermediate stock موجودی کالاهای درحال ساخت
inventory reconciliation تطابق موجودی با دارایی یکان
finish stock موجودی کالای ساخته شده
dead stock موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
supplying تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply تامین موجودی عرضه نمودن
stockholders صاحب موجودی ذخیره نگهدار
stockholder صاحب موجودی ذخیره نگهدار
supplied تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplied تامین موجودی عرضه نمودن
supplying تامین موجودی عرضه نمودن
fast moving stock موجودی که به سرعت کاهش می یابد
To take an invevtory. صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
yielded قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yield قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
to take inventory صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
amphibious vehicle availability table جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
demand accommodation تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
yields قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
active stock موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
portfolio entry قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
deficits کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
dead stock موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
deficit کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
storewide شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
cycle stock موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
eurytherm موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
overstock زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
turnover تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
we underwrite the company ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
abc analysis طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
backlog کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlogs کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
hippocamp [تندیس موجودی که نصف بدنش اسب و نصف دیگرش ماهی است.]
continuous stock taking موجودی گیری مستمر انبارگردانی مستمر
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
available cash موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
max min system سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
cob web theorem ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
shelf life مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] دادوستد کالا با کالا کردن
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
good کالا
stuffs کالا
stuff کالا
stuffed کالا
chattel کالا
product کالا
trafficking کالا
traffick کالا
mercery کالا
matters کالا
mattered کالا
object of sale کالا
matter کالا
products کالا
mattering کالا
merchandise کالا
cargo کالا
cargoes کالا
materials کالا
articles کالا
article کالا
produce کالا
produced کالا
produces کالا
goods کالا
wares کالا
ware کالا
commodities کالا
trafficked کالا
commodity کالا
material کالا
traffic کالا
traffics کالا
consignor فرستنده کالا
commodity code علامت کالا
copper alloy همبسته کالا
commodity code شماره کالا
commodity code رمز کالا
commodity exchange مبادله کالا
margin utility حد مطلوبیت کالا
commodity exchange بورس کالا
commodity flow جریان کالا
on receipt of the goods بوصول کالا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com