Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
wake surfing
موج سواری بدنبال قایق
Other Matches
tubing
ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
scooters
روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
scooter
روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
canopies
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
lubber's line
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
ensuite
بدنبال هم
jackknife
بدنبال
thereinafter
بدنبال ان
backwind
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
trails
بدنبال کشیدن
trailing
بدنبال کشیدن
trailed
بدنبال کشیدن
entrain
بدنبال کشیدن
trail
بدنبال کشیدن
to prospect
[for]
گشتن
[بدنبال]
tow
باطناب بدنبال کشیدن
take on
<idiom>
بدنبال چیزی بودن
trailed
بدنبال حرکت کردن
trailing
بدنبال حرکت کردن
trail
بدنبال حرکت کردن
snoop
بدنبال غذا پوییدن
trails
بدنبال حرکت کردن
snoops
بدنبال غذا پوییدن
snooped
بدنبال غذا پوییدن
tows
باطناب بدنبال کشیدن
snooping
بدنبال غذا پوییدن
tags
برچسب زدن بدنبال اوردن
tag
برچسب زدن بدنبال اوردن
case
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
cases
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
succeed
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeded
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeds
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
tacked
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
snooping
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoop
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snooped
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoops
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
boat space
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
blue flag
پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
showboat
قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
driving
سواری
rides
سواری
Woman sitting on the man
کیر سواری
riding
سواری
ride
سواری
jumbling
سواری کردن
to take a drive
سواری کردن
roadster
اسب سواری
saddler
اسب سواری
to take a ride
سواری کردن
saddle horse
اسب سواری
passenger car
اتومبیل سواری
autos
ماشین سواری
top boot
چکمه سواری
troopers
اسب سواری
hacking jacket
کت اسب سواری
hacking jackets
کت اسب سواری
roadsters
اسب سواری
trooper
اسب سواری
surf riding
موج سواری
auto
ماشین سواری
saddle
سواری کردن
amaxophobia
سواری هراسی
manege
اسب سواری
cycling
دوچرخه سواری
horsemanship
اسب سواری
skim boarding
موج سواری
surfing
موج سواری
surfriding
موج سواری
jockeying
اسب سواری
hackney
اسب سواری
equitation
هنراسب سواری
passenger car trailer
تریلرخودروی سواری
jumble
سواری کردن
jumbled
سواری کردن
jumbles
سواری کردن
surf
موج سواری
motorcar
خودرو سواری
saddles
سواری کردن
saddled
سواری کردن
equestrian
مربوط به اسب سواری
motor road
جاده موتور سواری
drive
سواری کردن کوبیدن
jodhpur
شلوار چسبان سواری
cavalcades
سواری گردش سواره
sailable
قابل سواری دردریا
harness horse
اسب سواری یا بارکش
cavalcade
سواری گردش سواره
riding habits
جامه سواری زنانه
hacking
اسب سواری تفریحی
outride
در سواری پیش افتادن از
riding habit
جامه سواری زنانه
nag
اسب کوچک سواری
nagged
اسب کوچک سواری
nags
اسب کوچک سواری
manege
اموزشگاه اسب سواری
troopers
اسب سواری نظامی
surfmanship
مهارت در موج سواری
bicycle
دوچرخه سواری کردن
trooper
اسب سواری نظامی
bicycles
دوچرخه سواری کردن
surfboards
تخته موج سواری
drives
رانش سواری دوندگی
drives
سواری کردن کوبیدن
drive
رانش سواری دوندگی
joo choo seogi
ایستادن اسب سواری
surfboard
تخته موج سواری
bicycle path
مسیر دوچرخه سواری
habit
لباس سواری زنانه
to go by bicycle
دوچرخه سواری کردن
to ride a bicycle
دوچرخه سواری کردن
to give somebody a lift
به کسی سواری دادن
to learn to ride
سواری یاد گرفتن
to give somebody a ride
به کسی سواری دادن
habits
لباس سواری زنانه
velodrome
پیست دوچرخه سواری
to hitch a lift
[ride]
from somebody
سواری شدن
[در خودروی کسی]
lift
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
body surf
موج سواری بدون تخته
to get a lift with somebody
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
to get a lift from somebody
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
to get a ride with somebody
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
rodeo
مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
stage race
مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
rodeos
مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
charreada
سواری مکزیکی اسب وحشی
windsurfer
تخته موج سواری با بادبان
ap joo choom
ایستادن اسب سواری بجلو
barges
تخته بزرگ موج سواری
hotdogging board
تخته کوتاه موج سواری
barged
تخته بزرگ موج سواری
malibu
تخته فایبرگلاس موج سواری
barge
تخته بزرگ موج سواری
equitation
هنر سواری و مهار اسب
eventing
انواع مسابقه اسب سواری
windsurfing
موج سواری با تخته و بادبان
to stand treat
هزینه مهمانی یا سواری رادادن
windsurfers
تخته موج سواری با بادبان
stick
تخته موج سواری شلاق
freestyle
موج سواری بامانور ازاد
ride
[American E]
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
nose
دماغه جلویی تخته موج سواری
bodysurfing
موج سواری روی سینه وشکم
junk surf
امواج نامناسب برای موج سواری
noses
دماغه جلویی تخته موج سواری
to bike
دوچرخه سواری کردن
[اصطلاح روزمره]
[Could I]
give you a lift?
[colloquial]
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
to offer somebody a lift
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
saddle bronc riding
سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
haute ecole
تمرین اسب سواری از روی مانع
surf off
دور نهایی مسابقه موج سواری
australian pursuit
مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
tourist trophy
مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
point race
مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
to tilt at the ring
سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
slides
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
hang ten
سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
caroche
نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
catch a rail
برخورد تخته موج سواری باموج و سرنگونی
italian pursuit
مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
to ride one's horse to death
اسب خود رابا سواری زیادازپا در اوردن
this ground rides soft
این زمین برای سواری نرم است
slide
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
banking track
انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
pursuit
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
kermesse
مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
blown out
رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
cheat
سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheated
سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
madison
مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
stalling
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
stall
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
pursuits
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
bareback riding
سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
cheats
سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
floater
پاس ارام هوایی تخته بزرگ موج سواری
skim board
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
guns
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
big gun
سرسخت در کسب امتیاز تخته سنگین و بزرگ موج سواری
gun
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
serpentine
سواری در طول مانژ با یک رشته پیچ و خمهادر سمت مخالف
tilts
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilt
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilted
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
miss and out
مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
banked track
پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
goofy foot
موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
dude ranch
گله داری واسب سواری وحشم داری
boats
قایق
lighter
قایق
outboard
قایق
caique
قایق
barges
قایق
barged
قایق
bilge
کف قایق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com