English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
shock wave موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock waves موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
Other Matches
pressure front جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
zero point نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
contact burst preclusion ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
shock front جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
nuclear stalemate گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
early time زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
implosion weapon جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
fire ball گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
atom samshing انفجار اتمی
atomic time زمان انفجار اتمی
atom samsher دستگاه انفجار اتمی
afterwinds باد مخالف جهت انفجار اتمی
late time زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
warned protected قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
nuclear equipoise گلوله اتمی ممنوعه
warned exposed قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
absolute dud گلوله اتمی عمل نکرده
yielded قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yields قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yield قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
nuclear equipoise گلوله اتمی که نبایستی مورداستفاده قرار گیرد
crater analysis تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
supercritical حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
radius of integration شعاع ترکیب عمل جنگ افزارهای معمولی با جنگ افزار اتمی
an eye for an eye a tooth for a tooth <proverb> زدی ضربتی ضربتی نوش کن
carrier striking force نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
flare dud گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
blade سطح ضربتی چوب هاکی سطح ضربتی چوب گلف تیغه کف کفش اسکیت
concussion ضربتی ماسوره ضربتی
percussion ضربتی چاشنی ضربتی
rainout ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
minometer دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
isotopy دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
proliferation سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
burning train مسیر انفجار سیکل انفجار
explosive train مدار انفجار مسیر انفجار
blast line مسیرموج انفجار خط موج انفجار
atomic weight وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
missed موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sensing تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
miss موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
misses موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
trend مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trends مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
clean weapon جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
fallout contours خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
sabot کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
clue گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
frangible bullet گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
clues گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
chemical horn مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
ogive ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
precautions ضربتی
precaution ضربتی
precussion ضربتی
nucleon اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
percussion caps چاشنی ضربتی
impact burst ترکش ضربتی
percussion fuze ماسوره ضربتی
contact sweeping روبیدن ضربتی
percussion caps کلاهک ضربتی
contact mine مین ضربتی
percussion cap کلاهک ضربتی
percussion cap چاشنی ضربتی
strike force نیروی ضربتی
striking force نیروی ضربتی
percussion عمل ضربتی
splinterproof ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
dud منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
amphibious striking forces نیروهای ضربتی اب خاکی
quick action عمل ضربتی انی
precussion detonator چاشنی ضربتی یا دنگی
concussion detonation خرج تخریب ضربتی
blast line مسیر موج ضربتی
velocity jump جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
fission to yield ratio توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
purler ضربتی که شخص را ازسرپرت کند
attack carrier striking forces نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
maximum ordinate حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
muzzle wave موج ضربتی دهانه لوله توپ
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
cloud chamber effect اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
grounder موسس ضربتی که کسی یا چیزی رابزمین می اندازد
reflex force نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
side spray بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
ballistics of penetration شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
blastment انفجار
blow out انفجار
eruption انفجار
blow-ups انفجار
blow-up انفجار
blow up انفجار
detonation انفجار
blast انفجار
pops انفجار
blasting انفجار
blasts انفجار
burst انفجار
detonations انفجار
bursts انفجار
pop انفجار
popped انفجار
explosions انفجار
displosion انفجار
plosion انفجار
explosion انفجار
brisance انفجار
longhand خط معمولی
run-of-the-mill <idiom> معمولی
routines معمولی
routinely معمولی
routine معمولی
wonted معمولی
usu معمولی
standard معمولی
received معمولی
conventional معمولی
standards معمولی
light water اب معمولی
ordinary معمولی
normal معمولی
ferial معمولی
faceless معمولی
open cheque چک معمولی
copybook معمولی
detonations انفجار ناگهانی
POWs صدای انفجار
POW صدای انفجار
detonation انفجار ضربهای
impact action اثر انفجار
crackles صدای انفجار پی در پی
craters قیف انفجار
detonation انفجار ناگهانی
crackled صدای انفجار پی در پی
explosive قابل انفجار
crater قیف انفجار
lead in مداررابط انفجار
crackle صدای انفجار پی در پی
blasts ضربه انفجار
sonic boom انفجار صوتی
sonic booms انفجار صوتی
inexplosive غیرقابل انفجار
blast ضربه انفجار
blast صدای انفجار
population explosion انفجار جمعیت
detonations انفجار ضربهای
bust انفجار ترکیدگی
implosion انفجار از داخل
blasts صدای انفجار
busted انفجار ترکیدگی
busting انفجار ترکیدگی
busts انفجار ترکیدگی
ignitor وسیله انفجار
high order detonation انفجار شدید
information explosion انفجار اطلاعات
burst wave موج انفجار
outbursts انفجار غضب
detonation charge خرج انفجار
fire time زمان انفجار
detonating slab مسیر انفجار
detonatable قابل انفجار
outburst انفجار غضب
detonable قابل انفجار
destruct system سیستم انفجار
yield بازده انفجار
yielded بازده انفجار
yields بازده انفجار
detonation cord سیم انفجار
big bang انفجار بزرگ
gusts انفجار فوت
gust انفجار فوت
explosive energy قدرت انفجار
explosive force نیروی انفجار
explosion proof پوشش ضد انفجار
explosion hazard خطر انفجار
explosiveness قابلیت انفجار
blow out سوختن انفجار
blasting machine دستگاه انفجار
explosimeter انفجار سنج
crepitation انفجار مکرر
bursting set محل انفجار
blast wave موج انفجار
explosive force قدرت انفجار
blast effect اثر انفجار
combustiblity قابلیت انفجار
dead center ignition نقطه انفجار
countermining انفجار ضد مین
explosion proof ازمایش- انفجار
time of disintegration زمان انفجار
misfires گیر در انفجار
detonative اماده انفجار
the force of the explosion شدت انفجار
misfired گیر در انفجار
misfire گیر در انفجار
aerial burst انفجار هوایی
sympathetic detonation انفجار القایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com