English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (8 milliseconds)
English Persian
delay position موضع تاخیری
Search result with all words
delay position موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
Other Matches
delayed contact چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
delay line storage یک دستگاه ذخیره که شامل یک خط تاخیری و وسیلهای برای درج مجدد اطلاعات بدرون خط تاخیری میباشد
dormant عامل تاخیری مین دریایی چاشنی تاخیری
delayed action وسیله با عمل تاخیری تاخیری
position light علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
assumed position موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
dilatory تاخیری
delay line خط تاخیری
retardatory تاخیری
retardative تاخیری
dormant وسیله تاخیری
time-lag fuse فیوز تاخیری
mercury delay line خط تاخیری جیوهای
nickel celay line خط تاخیری نیکلی
delay element عنصر تاخیری
delaying action عمل تاخیری
delaying action عملیات تاخیری
fuze delay ماسوره تاخیری
delay distortion اعوجاج تاخیری
delay arming مکانیسم تاخیری
delay action voltage ولتاژ تاخیری
delay action fuse فیوز تاخیری
delay action عملیات تاخیری
delay line register ثبات با خط تاخیری
delayed action با ماسوره تاخیری
delay fuze ماسوره تاخیری
lagging current شدت تاخیری
delay عملیات تاخیری
retarding effect اثر تاخیری
sonic delay line خط تاخیری صوتی
delay action عمل تاخیری
delaying عملیات تاخیری
delays عملیات تاخیری
time delay relay رله تاخیری
delayed elastic response واکنش ارتجاعی تاخیری
magnetic aftereffect اثر تاخیری مغناطیسی
delay equalizer متعادل کننده تاخیری
magnetic creeping اثر تاخیری مغناطیسی
delay arming مسلح کننده تاخیری
soluble washer ضامن تاخیری مین دریایی
sit on the ball بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
sit on a lead بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
attack position موضع تک
sited موضع
site موضع
positioned موضع
spots موضع
location موضع
spot موضع
locations موضع
emplacement موضع
locality موضع
lodgment or lodge موضع
lodgment موضع
localities موضع
sites موضع
position موضع
primary position موضع اصلی
turnabouts تغییر موضع
rendezvous area موضع انتظار
turnabout تغییر موضع
primary position موضع ابتدایی
occupation of position اشغال موضع
the seat of pain موضع درد
punch position موضع منگنه
firing position موضع تیر
selection of position انتخاب موضع
inposition مستقر در موضع
inposition به موضع رفتن
lodgement موضع گیری
localization موضع یابی
lodgment موضع گیری
supplementary position موضع تکمیلی
emplacement موضع گرفتن
supplementary position موضع یدکی
position وضعیت موضع
secondary position موضع یدکی
supplemental موضع تکمیلی
alternate position موضع فرعی
spot لکه موضع
alternate position موضع یدکی
active site موضع فعال
deployment موضع صف ارایی
spots لکه موضع
positioned وضعیت موضع
displacement تغییر موضع
localities موضع مکان
locality موضع مکان
stand مکث موضع
secondary position موضع فرعی
covered position موضع پوشیده
assumed position موضع فرضی
block house موضع مستحکم
defense position موضع دفاعی
battle position موضع نبرد
defense position موضع پدافندی
blocking position موضع سد کننده
switch position موضع دفاعی بینابین
occupation of position اشغال موضع کردن
supplementary موضع تکمیلی اضافی
post- محل ماموریت موضع
posted محل ماموریت موضع
key position موضع حساس و مهم
confirmed location موضع تایید شده
localization of function موضع یابی کارکرد
posts محل ماموریت موضع
switch position موضع رابط دفاعی
post محل ماموریت موضع
outfield موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
preselect پیش بینی موضع کردن
culminant درمرتفع ترین موضع کامل
dummy دروغی تقلبی موضع فریبنده
dummies دروغی تقلبی موضع فریبنده
cheated موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
organizes مرتب کردن ارایش دادن موضع
cheat موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
organises مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizing مرتب کردن ارایش دادن موضع
permanent emplacement موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
displacing جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaced جابجا شدن تغییر موضع دادن
displace جابجا شدن تغییر موضع دادن
cheats موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
organising مرتب کردن ارایش دادن موضع
foreland زمین جلوی موضع دماغه سنگر
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
displaces جابجا شدن تغییر موضع دادن
layig up position موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
hip shoot تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
emplace جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
long off موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
redoubt موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
olympic trench shooting مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
pass shooting شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
disposition صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
circle of position دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
caught with hand in the cookie jar <idiom> مچ کسی را گرفتن [بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
delayed opening سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
reference position محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
fall back تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
firing position موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
defilade درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
organizations سازمان دادن ارایش دادن موضع
organisations سازمان دادن ارایش دادن موضع
organization سازمان دادن ارایش دادن موضع
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com