Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (6 milliseconds)
English
Persian
to get any ones speech
موفق بشنیدن نطق کسی شدن
Other Matches
successful
موفق
throve
موفق شد
successful
<adj.>
موفق
upbeat
موفق
lucrative
موفق
prosperous
موفق
attains
موفق شدن
sure-fire
حتما موفق
to make a shift
موفق شدن
arrive
موفق شدن
to fall through
موفق نشدن
arrived
موفق شدن
arrives
موفق شدن
arriving
موفق شدن
fay
موفق شدن
hot hand
پرتاب موفق
I made good my escape .
موفق به فرار شد
make a hit
<idiom>
موفق شدن
have it made
<idiom>
موفق بودن
go over well
<idiom>
موفق بودن
fall short (of one's expectations)
<idiom>
موفق نشدن
to come through
موفق شدن
come off
<idiom>
موفق شدن
to pull through
موفق شدن
wows
موفق شدن
wowing
موفق شدن
to go wrong
موفق نشدن
attained
موفق شدن
attain
موفق شدن
attaining
موفق شدن
wow
موفق شدن
wowed
موفق شدن
carry the day
<idiom>
برنده یا موفق شدن
two-way
موفق در حمله و دفاع
manage to do it
موفق بانجام ان شدن
hitting
جستجوی موفق در پایگاه داده
connect
ضربه موفق در پایگاه دوم
connects
ضربه موفق در پایگاه دوم
convert
پنالتی موفق گل با پرتاب ازاد
to get sight of a person
موفق بدیدن کسی شدن
hits
جستجوی موفق در پایگاه داده
hit
جستجوی موفق در پایگاه داده
turn the trick
<idiom>
درکاری که میخواست موفق شدن
to go places
موفق شدن
[در زندگی یا شغل]
to come up in the world
موفق شدن
[در زندگی یا شغل]
converted
پنالتی موفق گل با پرتاب ازاد
converting
پنالتی موفق گل با پرتاب ازاد
converts
پنالتی موفق گل با پرتاب ازاد
prospers
رونق یافتن موفق شدن
prospering
رونق یافتن موفق شدن
god speed you
کامیاب شوید موفق باشید
prospered
رونق یافتن موفق شدن
I could never make her understand .
هرگز موفق نشدم به او بفهمانم
nojoy
موفقیتی نیست موفق نشدم
put across
باحقه بازی موفق شدن
to f. in the pan
باوجودجوشش وکوشش موفق نشدن
prosper
رونق یافتن موفق شدن
I have no doubt that you wI'll succeed.
تردیدی ندارم که موفق می شوید
succeed
موفق شدن نتیجه بخشیدن
to collapse
موفق نشدن
[مذاکره یا فرضیه]
succeeded
موفق شدن نتیجه بخشیدن
succeeds
موفق شدن نتیجه بخشیدن
hit and miss
گاهی موفق وگاهی مغلوب
Supposing we do not succeedd, then waht?
حالا آمدیم و موفق نشدیم بعدچی؟
i managed to do it
موفق شدم که ان کار را انجام دهم
get to first base
<idiom>
موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
smash hit
<idiom>
نمایش ،بازی یا فیلم خیلی موفق
throw up one's hands
<idiom>
توقف تلاش ،پذیرش موفق نشدن
deliver the goods
<idiom>
موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
make the grade
<idiom>
منظم کردن، موفق بودن ،حاضر شدن
to be a dead duck
امکان موفق شدن را نداشتن
[چیزی یا کسی]
He'll never get anywhere.
او
[مرد]
هیچوقت موفق نمی شود.
[در زندگیش یا کارش]
You wI'll fail unless you work harder .
موفق نخواهی شد مگه اینکه تلاش بیشتری بکنی
failed
عمل نکردن موفق نشدن شکست خوردن بد کار کردن
fail
عمل نکردن موفق نشدن شکست خوردن بد کار کردن
to score with a girl
<idiom>
موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری
[اصطلاح روزمره]
fails
عمل نکردن موفق نشدن شکست خوردن بد کار کردن
He'll never amount to anything.
<idiom>
او
[مرد]
هیچوقت موفق نمی شود.
[در زندگیش یا کارش]
[اصطلاح روزمره]
It appears questionable whether he will manage to do that.
بحث برانگیز به نظر می رسد که آیا او موفق به انجام این کار بشود.
miss
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
missed
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
misses
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
to strike oil
کامیاب شدن موفق شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com