English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English Persian
component of a symmetrical system مولفه دستگاه متوازن
Other Matches
rubber banding قابلیتی از CAD که به یک مولفه اجازه میدهد تا درطول صفحه نمایش بوسیله قلم الکترونیکی یا دستگاه ماوس به مکان مورد نظرکشیده شود
concordant متوازن
isochronous متوازن
well conditioned متوازن
isochronal متوازن
balanced متوازن
harmonic متوازن
equipoise متوازن کردن
balance economy اقتصاد متوازن
ampere balance امپرسنج متوازن
balanced state حالت متوازن
balanced budget بودجه متوازن
cyclically balanced budget بودجه متوازن ادواری
counterbalancing متوازن سازی تقابلی
balanced budget theorem قضیه بودجه متوازن
balanced growth model الگوی رشد متوازن
balanced polyphase system مدار چند فاز متوازن
components مولفه
d.c. component مولفه دی سی
component مولفه
constituents مولفه
constituent مولفه
multiplier effect of a balanced budget اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
balanced budget multiplier ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
discrete component مولفه گسسته
active element مولفه موثر
component forces نیروهای مولفه
components مولفه بردار
homopolar component مولفه همقطب
component مولفه بردار
tangential component مولفه مماسی
zero sequence component مولفه همقطب
active component مولفه موثر
wind component مولفه مربوط به باد
imaginary part مولفه موهومی [ریاضی]
effective wind مولفه باد موثر
out of phase component مولفه بیرون از فاز
populated board یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
alignments میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
rat's nest یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
mttf متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
laser linescan دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
telephone repeater دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
traversing mechanism دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
declination constant زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
devices دستگاه
unit یک دستگاه
plant دستگاه
apparatus دستگاه
unit دستگاه
units یک دستگاه
system دستگاه
appurtenance دستگاه
units دستگاه
organ system دستگاه
systems دستگاه
nervous system دستگاه پی
plants دستگاه
utensils دستگاه
utensil دستگاه
set دستگاه
machines دستگاه
sets دستگاه
installation دستگاه
installations دستگاه
device code کد دستگاه
nervous systems دستگاه پی
equipment دستگاه
mechanism دستگاه
machined دستگاه
setting up دستگاه
team یک دستگاه
teams یک دستگاه
appliance دستگاه
instrument دستگاه
appliances دستگاه
device دستگاه
mechanisms دستگاه
machine دستگاه
abel closed tester دستگاه ابل
printer machine دستگاه چاپ
leverage دستگاه اهرمی
telegraphs دستگاه تلگراف
storage device دستگاه ذخیره
tape drives دستگاه نوارخوان
punching machine دستگاه منگنه
abrasive cutting machine دستگاه برش
predictor دستگاه مدبر
storage device دستگاه انبارش
automatic دستگاه خودکار
automatics دستگاه خودکار
telegraphing دستگاه تلگراف
shock inducer دستگاه ضربه زن
sequential device دستگاه ترتیبی
absorption apparatus دستگاه جذب
puller دستگاه کشش
telegraph دستگاه تلگراف
telegraphed دستگاه تلگراف
psychic apparatus دستگاه روانی
nervous system دستگاه عصبی
rhombohedral system دستگاه لوزوجهی
rail cambering machine دستگاه ریل خم کن
respiratory system دستگاه تنفسی
retort دستگاه تقطیر
retorts دستگاه تقطیر
device شعار دستگاه
power plant دستگاه تولیدنیروی
radio set دستگاه رادیو
reference frame دستگاه مقایسهای
devices شعار دستگاه
recuperator دستگاه عاید
apparatus الت دستگاه
receiving set دستگاه گیرنده
guns دستگاه تزریق
gun دستگاه تزریق
recording instrument دستگاه ضبط
robots دستگاه خودکار
power plants دستگاه تولیدنیروی
punching machine دستگاه پانچ
nervous systems دستگاه عصبی
fifth column دستگاه جاسوسی
separator دستگاه تجزیه
tape drive دستگاه نوارخوان
safety device دستگاه ضامن
prime mover دستگاه محرک
prime movers دستگاه محرک
rolling mill دستگاه نورد
curler دستگاه فرزنی
curlers دستگاه فرزنی
appendage دستگاه فرعی
appendages دستگاه فرعی
rivet gun دستگاه پرچ
quantized system دستگاه کوانتایی
recording instrument دستگاه ثبات
c.g.s. system دستگاه سگث
jack plane رنده دستگاه
communication device دستگاه ارتباطی
instrumental error خطای دستگاه
instrumental accuracy دقت دستگاه
input device دستگاه ورودی
induction instrument دستگاه القائی
induction current instrument دستگاه القائی
illuminator دستگاه روشنایی
identification of friend from foe دستگاه تشخیص
i.f.f. system دستگاه تشخیص
control gear دستگاه کنترل
coordinates دستگاه مختصات
honing machine دستگاه سنگ
jointing plane رنده دستگاه
classical system دستگاه کلاسیک
magneto دستگاه مولدبرق
machine frame چارچوب دستگاه
machine foundation پایه دستگاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com