English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (6 milliseconds)
English Persian
gifted موید شخص با استعداد
Other Matches
subsidiaries موید
subsidiary موید
justificatory موید
corrobrant موید
corroborant موید
it confirms my statements موید افهارات من است
corroborative تایید کننده- موید- تقویت امیز
average strength استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
liability to disease استعداد
capacity استعداد
potentiality استعداد
geniuses استعداد
genius استعداد
unintelligent بی استعداد
capability استعداد
talented استعداد
brilliance استعداد
amplitude استعداد
aptness استعداد
verve استعداد
potentialities استعداد
cabiler استعداد
endowments استعداد
endowment استعداد
talents استعداد
talent استعداد
predispostion استعداد
inapt بی استعداد
aptitude استعداد
parted با استعداد
gifted با استعداد
gormless کم استعداد
turns استعداد
turn استعداد
susceptibility استعداد
aptitudes استعداد
susceptivity استعداد
property استعداد
talentless بی استعداد
ungifted بی استعداد
simpleminded کم استعداد
capacities استعداد
ingenuity استعداد
sconce جمجمه استعداد
artistic aptitude استعداد هنری
resistibility استعداد مقاومت
reproductivity استعداد هم اوری
end strength استعداد نهایی
scholastic aptitude استعداد تحصیلی
academic aptitude استعداد تحصیلی
risible faculty استعداد خنده
caliber گنجایش استعداد
command strength استعداد یکان
indisposedness عدم استعداد
war strenght استعداد جنگی
reproductivity استعداد تولید
imitativeness استعداد تقلید
division slice استعداد لشگری
palooka بوکسور بی استعداد
mechanical aptitude استعداد فنی
occupational aptitude استعداد شغلی
frost susceptibility استعداد یخزدگی
child prodigy بچهبا استعداد
authorized strength استعداد مجاز
artistry استعداد هنرپیشگی
art استعداد استادی
arts استعداد استادی
strength استعداد رزمی
flair استعداد خصیصه
strengths استعداد رزمی
liabilities بدهکاری استعداد
liability بدهکاری استعداد
aptitude tests ازمون استعداد
capability استعداد پیشرفت
aptitude test ازمون استعداد
tendencies توجه استعداد
capacity گنجایش استعداد
capacities گنجایش استعداد
capacity استعداد مقام
cleverest باهوش با استعداد
cleverer باهوش با استعداد
clever باهوش با استعداد
indispositions عدم استعداد
shift نوبتی استعداد
indisposition عدم استعداد
cleverness هوشیاری استعداد
shifts نوبتی استعداد
capacities استعداد مقام
tendency توجه استعداد
capable با استعداد صلاحیتدار
shifted نوبتی استعداد
knack صدای شلاق استعداد
manpower cieling سطح استعداد پرسنل
talent for musics استعداد یا ذوق موسیقی
attack size استعداد وسایل درگیر در تک
peak strenght حداکثر استعداد مجاز
physical aptitude test ازمون استعداد جسمانی
potentialize دارای استعداد کردن
reduced strenght حداقل استعداد جنگی
scholastic aptitude test ازمون استعداد تحصیلی
vocational aptitude test ازمون استعداد شغلی
the talnet of the country مردم با استعداد کشور
level of strength میزان استعداد رزمی
level of strength سطح استعداد رزمی
naturals مسلم استعداد ذاتی
fabllibility استعداد خطا کردن
accountable strength استعداد قابل توجه
effective strength استعداد رزمی موثر
natural مسلم استعداد ذاتی
gifts دارای استعداد کردن
versatile دارای استعداد و ذوق
gifts استعداد پیشکش کردن
differential aptitude tests ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
gift دارای استعداد کردن
allotropy استعداد تغییر و تبدیل
potentially با داشتن استعداد نهانی
gift استعداد پیشکش کردن
able با استعداد صلاحیت دار
flatlander موج سوار کم استعداد
habiliment جامه استعداد فکری
accountable strength استعداد قابل محاسبه
faculty استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
faculties استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
potentialities عاملیت بالفعل استعداد نهانی
potential دارای استعداد نهانی پتانسیل
Iranians have a gift of tongues. ایرانیها استعداد زبان دارند
self rating تعیین میزان استعداد خود
battle bill فهرست استعداد رزمی ناو
potentiality عاملیت بالفعل استعداد نهانی
strength قدرت رزمی استعداد نفری
means end capacity استعداد درک وسیله- هدف
rhymester شاعربی استعداد وکم مایه
personnel ceiling سقف استعداد مجاز پرسنلی
strengths قدرت رزمی استعداد نفری
edacity استعداد خوردن شکم پرستی
peace time complement استعداد مجاز زمان صلح
peace time establishment جدول استعداد مجاز زمان صلح
seashore musical ability tests آزمون های استعداد موسیقی سیشور
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
authorized strength of theater استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
minnesota clerical aptitude test ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
one's light s نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
it is insusceptible of change اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
rimester قافیه ساز شاعر بی استعداد وکم مایه شاعرک
manning level درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
zeroed out ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
telegenic دارای استعداد شرکت دربرنامههای تلویزیونی مناسب برای برنامه تلویزیونی
tryout ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
complement استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complements استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complementing استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complemented استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
reduction coefficient ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
insusceptibility عدم استعداد عدم تاثر
combat power نیروی رزمی استعداد رزمی
attached strength استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com