English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
nog میخ بزرگ چوبی زرده تخم مرغ که بامشروب مخلوط شده باشد
Other Matches
nogg زرده تخم مرغ که بامشروب مخلوط شده باشد
eggnog مخلوط زرده تخم مرغ و شیر
scrambled eggs نیمروی زرده و سفیده مخلوط شده
trenail میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
treenail میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
kiching piece میخ چوبی بزرگ
crate صندوق بزرگ چوبی
crates صندوق بزرگ چوبی
nogg میخ بزرگ چوبی
mazer جام مشروب خوری چوبی بزرگ
baulk [هر قطعه بزرگ مربعی شکل چوبی]
balk [هر قطعه بزرگ مربعی شکل چوبی]
frame house خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
gopher wood چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
highball یک لیوان بزرگ ویسکی یا عرق مخلوط بانوشابه گازدار قطار سریع السیر
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
fudges غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudged غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudging غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudge غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
quadrangle حیاط یافضای بزرگ که دوران ساختمان باشد
quadrangles حیاط یافضای بزرگ که دوران ساختمان باشد
spinning wheel چرخ ریسندگی [این وسیله از یک چرخ چوبی شکل بزرگ و چند قطعه چوب بوجود آمده و توسط دست یا پا به حرکت در می آید.]
admix مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
ninepins یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
auto rich مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
stake ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
grand larceny سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
infinity حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
twelvemo کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
duodecimo کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
square design طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
deutoplasm زرده
noggin سطل چوبی لیوان چوبی
noggins سطل چوبی لیوان چوبی
naggin سطل چوبی لیوان چوبی
yoke زرده تخم مرغ
yolks زرده تخم مرغ
vitelline زرده تخم مرغ
deutoplasm زرده تخم مرغ
yolk زرده تخم مرغ
vitellus زرده تخم مرغ
vitelline زرده تخم مرغی
virtual حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد
vitelline مربوط به زرده تخم مرغ
yolk sac کیسه زرده دورتادور جنین
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
luteal وابسته بجسم زردتخمدان یا زرده تخم مرغ
Mamluk Carpets فرش مملوک [ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.]
gavel [چکش چوبی قضات] چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
panada نان جوشانده درشیر با زرده تخم مرغ وغیره
panade نان جوشانده درشیر با زرده تخم مرغ وغیره
vitellin ویتلین : ماده بیاض البیضی زرده تخم مرغ
soufflTs خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
souffles خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
souffle خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
My grandparents are six feet under. <idiom> پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
museum piece آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
grandparents پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam مادر بزرگ ننه بزرگ
so large چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent پدر بزرگ یا مادر بزرگ
rashwan medallion ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
mixtures مخلوط
hash مخلوط
compost مخلوط
mixed مخلوط
mixer مخلوط کن
blenders مخلوط کن
macedoine مخلوط
blent مخلوط شد
mixers مخلوط کن
mixture مخلوط
blender مخلوط کن
composite مخلوط
blending مخلوط
admixtion مخلوط
blend مخلوط
confused مخلوط
blends مخلوط
anti freeze mixture مخلوط ضد یخ
admixture مخلوط
ligneous چوبی
xyloid چوبی
arboreous چوبی
block-house دژ چوبی
coach built چوبی
stockades سد چوبی
wooden چوبی
timber dam سد چوبی
stockade سد چوبی
proportioner مخلوط کن شیمیایی
intermeddle مخلوط کردن
interlard مخلوط کردن
staffed مخلوط سیمان و گچ
mixer مخلوط کننده
pug mill اسیای گل مخلوط کن
powder mixer گرد مخلوط کن
unscourced wool پشم مخلوط
syncrasy مخلوط کردن
rich mix مخلوط پر مایه
lean mixture مخلوط رقیق
hash مخلوط کردن
mixers مخلوط کننده
solid solution کریستال مخلوط
terpenoid مخلوط باترپن
ternary mixture مخلوط سه تایی
laudanum مخلوط افیون
puddle مخلوط کردن
blends مخلوط کردن
blends مخلوط امیختگی
blend مخلوط کردن
melange مخلوط امیختگی
mell مخلوط کردن
miscible مخلوط شدنی
crab cocktail مخلوط خرچنگ
mixed crystal کریستال مخلوط
mixed gas گاز مخلوط
mixed glue چسب مخلوط
mixed semiconductor نیمرسانای مخلوط
mixing in place امیختن در جا مخلوط در جا
puddles مخلوط کردن
mixtures بتن مخلوط کن
weak mixture مخلوط ضعیف
staff مخلوط سیمان و گچ
staffs مخلوط سیمان و گچ
meddles مخلوط کردن
meddled مخلوط کردن
porridge چیز مخلوط
meddle مخلوط کردن
mingling مخلوط کردن
mingles مخلوط کردن
mingled مخلوط کردن
intermingles با هم مخلوط کردن
mingle مخلوط کردن
mixture بتن مخلوط کن
blend مخلوط امیختگی
intermingling با هم مخلوط کردن
intermingled با هم مخلوط کردن
intermingle با هم مخلوط کردن
mixture control کنترل مخلوط
melts مخلوط کردن
heterogeneous mixture مخلوط ناهمگن
mix امیزه مخلوط
cryogen مخلوط سرمازا
azeotropic mixture مخلوط همجوش
concrete mix مخلوط بتن
admix مخلوط کردن
duplex pressure proportioner مخلوط کن دو فشاری
blent مخلوط کرد
mixes امیزه مخلوط
batch mixer مخلوط کن ضربهای
azeotropic mixture مخلوط ازئوتروپ
mixes مخلوط ترکیبی
gas mixture مخلوط گاز
melt مخلوط کردن
confect مخلوط کردن
intercarrier beat زنه مخلوط
mixing مخلوط کردن
homogeneous mixture مخلوط همگن
mix مخلوط ترکیبی
unadulterated مخلوط نشده
commix مخلوط کردن
immiscible مخلوط نشدنی
intercarrier buzz وزوز مخلوط
hot mixer مخلوط کننده
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
mixer tube لامپ مخلوط کننده
brandies با کنیاک مخلوط کردن
temper مخلوط کردن مزاج
mixing blade قاشقک مخلوط کننده
tempered مخلوط کردن مزاج
brandy با کنیاک مخلوط کردن
mixer stage طبقه مخلوط کننده
shuffling بهم مخلوط کردن
fuel oil mixture مخلوط روغن و سوخت
hc mixture مخلوط هیدروکلرید یا گازخفه کن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com