English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
sensitivities میزان حساسیت
sensitivity میزان حساسیت
Other Matches
bond albedo نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
availability میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
tune میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
self adjusting بخودی خود میزان شونده خود میزان
isobath خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
liking حساسیت
sensibilities حساسیت
allergies حساسیت
susceptivity حساسیت
sinsitivity حساسیت
sensitometer حساسیت
sensitiveness حساسیت
impressibility حساسیت
sensibility حساسیت
sensitivity حساسیت
frictions حساسیت
friction حساسیت
allergy حساسیت
sensitivities حساسیت
elasticity حساسیت
hyperesthesia فزونی حساسیت
hyperesthesia ازدیاد حساسیت
coloring sensitive حساسیت رنگ
terminal sensitivity حد بیشینه حساسیت
hyperaesthesia ازدیاد حساسیت
dynamic sensitivity حساسیت دینامیک
differential sensitivity حساسیت افتراقی
desensitization حساسیت زدایی
light sensitive با حساسیت نوری
static sensitivity حساسیت استاتیک
stress testing تست حساسیت
coefficient of elasticity ضریب حساسیت
sensitive دارای حساسیت
keenness ذکاوت حساسیت
responsively با تاثر یا حساسیت
luminous sensitivity حساسیت نوری
measuring sensitivity حساسیت سنجش
allergy حساسیت [پزشکی]
protopathic sensitivity حساسیت ابتدایی
photosensitivity حساسیت به نور
price elasticity حساسیت قیمت
allergic دارای حساسیت به
sensitivity training حساسیت اموزی
increase in sensitivity افزایش حساسیت
sentience حساسیت جسمانی
sensitivity ratio نسبت حساسیت
impassibility عدم حساسیت
inelasticity عدم حساسیت
hyposensitize عدم حساسیت
hypersensitivity حساسیت شدید
absolute sensitivity حساسیت مطلق
allergic وابسته به حساسیت
thermotropism حساسیت نسبت به گرما
pollinosis [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
allergy حساسیت نسبت بچیزی
hayfever [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
mouses مقابل حساسیت Mouse
current sensitivity of a crystal rectifi حساسیت یکسوکننده بلورین
pollenosis [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
anti-histamine داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines داروی ضد حساسیت یا آلرژی
antihistamines داروی ضد حساسیت یا آلرژی
systematic desensitization حساسیت زدایی منظم
allergic rhinitis [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
hay fever [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
t group گروه حساسیت اموزی
mouse مقابل حساسیت Mouse
allergies حساسیت نسبت بچیزی
sensibility to praise حساسیت نسبت به ستایش
hyperirritable دارای حساسیت شدید
jumpiness حالت بیقراری حساسیت
neurasthenia سر درد و حساسیت بی مورد
measuring sensitivity حساسیت اندازه گیری
gravimeter حساسیت سنج وزن
exquisiteness حساسیت نازکی طبع
k tungsten sensitivity حساسیت تنگستن در 4582کلوین
dynamic luminous sensitivity حساسیت نوری دینامیک
spectral sensitivity characteristic مشخصه حساسیت مرئی
sensitivity training group گروه حساسیت اموزی
static luminous sensitivity حساسیت نوری استاتیک
intermediate frequency sensitivity حساسیت فرکانس میانی
somesthesis حساسیت به حسهای بدنی
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
photosensitize نسبت بنور حساسیت پیداکردن
meteoropathy حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
atmosphere related syndrome [ARS] حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
notche sensitivity index ضریب حساسیت در مقابل شیار
look زمان حساسیت مدار مین
allergy حساسیت نسبت به چیزی [پزشکی]
looked زمان حساسیت مدار مین
looks زمان حساسیت مدار مین
photosensitive دارای حساسیت نسبت به نور
diathesis تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
esthesia فرفیت احساس و ادراک حساسیت
hyperesthesia حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
color blind فاقد حساسیت نسبت برنگ
coarse mine نوعی مین دریایی با حساسیت کم
sensitometry اندازه گیری حساسیت چشم
allergen مادهای که باعث حساسیت میشود
actinautographic دارای حساسیت در مقابل نور
acroesthesia افزایش حساسیت اعضای انتهایی
sensitivity analysis تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
hyperirritability حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
tone-deaf فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
tinged with cnvy حساسیت امیز توام بارشک یاحسادت
tone deaf فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
photosensitize بوسیله نور به چیزی حساسیت دادن
hyposensitize کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
stenotopic دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
hypersensitive دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
mantoux test ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
class-consciousness دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class conscious دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-conscious دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
case sensitive search جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
depth contour خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
looks زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looked زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
look زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
adaptation توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptations توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
antihistamine موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
scalage میزان
scales میزان
metres میزان
metre میزان
infiltration rate میزان
rhythm میزان
At the rate of . On a scale of . به میزان
rhythms میزان
noise level میزان خش
leveled میزان
level میزان
levelled میزان
levels میزان
librae میزان
libra میزان
weight میزان
measure میزان
rate میزان
yardstick میزان
yardsticks میزان
meters میزان
meter میزان
amount میزان
balances میزان
units میزان
criterion میزان
rates میزان
unit میزان
volumes میزان
balance میزان
adjustments میزان
amounting میزان
amounts میزان
adjustment میزان
amounted میزان
volume میزان
hyperalgesis حساسیت زیاد نسبت به درد درد بسیار سخت
anti servo tab بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
collimate میزان کردن
degree of risk میزان خطر
delta librae دلتا- میزان
collision rate میزان برخورد
degree of protection میزان حفافت
damage criteria میزان خسارات
conductance میزان هدایت
education stand میزان تحصیلات
equilibration میزان کردن
error rate میزان خطا
demand surface میزان تقاضا
amounted مقدار میزان
amounts مقدار میزان
damage criteria میزان ضایعات
discount rate میزان تخفیف
standardization میزان کردن
beta librae بتا- میزان
amount مقدار میزان
survival rate میزان ماندگاری
amounting مقدار میزان
data rate میزان داده
decrement میزان کاهش
contour line خط میزان منحنی
consumption rate میزان مصرف
credit rating میزان اعتبار
evaporimter میزان تبخیر
focus میزان کردن
rate of output میزان تولید
tempos میزان سرعت
tune میزان کردن
rate of turn میزان گردش
tunes میزان کردن
align میزان کردن
aligned میزان کردن
remedies درمان میزان
aligning میزان کردن
rate of loading میزان بارگذاری
rate of flow میزان جریان
rate of climb میزان صعود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com