English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (1 milliseconds)
English Persian
focus نقطه تقاطع
focus کانون
focus کانون عدسی
focus فاصله کانونی
focus قطب مرکز
focus مترکز کردن
focus بکانون اوردن
focus میزان کردن
focus مرکزتوجه
focus متمرکز کردن توجه
focus متمرکز ساختن
focus به کانون دراوردن
focus کانونی شدن کانون
focus پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focus تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focus پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
Other Matches
self focus تنظیم تمرکز خودکار
depth of focus نقطهعمیقکانون
virtual focus کانون مجازی
to bring into focus بکانون یامرکزاوردن
to bring into focus درکانون متمرکزکردن
seismic focus کانون زلزله
magnetic focus کانون مغناطیسی
prime focus تمرکزنخست
event focus که در حال دریافت پیام از یک عمل یا رویداد است
true or real focus کانون حقیقی
focus mode selector انتخابگرکانون
internal magnetic focus tube لامث اشعه کاتدیک با سیستم فوکوس مغناطیسی
prime focus observing capsule کپسولجذبکنندهتمرکزنخست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com