Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
attrition rate
میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
Other Matches
anti wear
مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
attrition
کاهش توان رزمی
arid erosion
فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
wears
فرسایش
fraying
فرسایش
attrition
فرسایش
depletion
فرسایش
wear
فرسایش
abrasions
فرسایش
erosion
فرسایش
abrasion
فرسایش
internal erosion
فرسایش داخلی
surface erosion
فرسایش سطحی
weathering
فرسایش در اثرهوا
attrition
فرسایش نیروها
erosion
فرسایش وسایل
erodible
قابل فرسایش
electro erosion
فرسایش الکتریکی
gully erosion
فرسایش خندقی
pot hole
دیگ فرسایش
erodibility
قابلیت فرسایش
scuffs
خراش فرسایش
nuclear corrosion
فرسایش هستهای
erosion control
جلوگیری از فرسایش
erosive
فرسایش دهنده
beach erosion
فرسایش ساحلی
shore erosion
فرسایش ساحلی
spark erossion
فرسایش الکتریکی
rill erosion
فرسایش شیاری
bioerosion
فرسایش زیستی
sheet washing
فرسایش رویی
selective erosion
فرسایش انتخابی
weathring test
ازمایش فرسایش
wind erosion
فرسایش بادی
scuffing
خراش فرسایش
accelerated erosion
فرسایش تشدیدی
concrete erosion
فرسایش بتن
scuffed
خراش فرسایش
scuff
خراش فرسایش
natural erosion
فرسایش طبیعی
soil erosion
فرسایش خاک
precession
فرسایش لوله
sever erosion
فرسایش نابهنجار
natural erosion
فرسایش نابهنجار
sheet washing
فرسایش سطحی
electroerosive
فرسایش قوس الکتریکی
electro erosion process
فرایند فرسایش الکتریکی
elutriation
شستشو با اب فرسایش انتخابی
geologic erosion
فرسایش زمین شناسی
attenuation
فرسایش انرژی موج
abrasion of surface
فرسایش سطح فرش
wears
فرسایش خوردگی جنگ افزارها
restraint
نیروی خستگی یا فرسایش بار
corrosion
زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
weatherability
قابلیت عدم فرسایش در هوا
restraints
نیروی خستگی یا فرسایش بار
wear
فرسایش خوردگی جنگ افزارها
rain wash
فرسایش ناشی از ریزش باران
planation
مسطح شدن زمین در اثر فرسایش
detritus
ذراتی که در نتیجه عمل فرسایش از زمین جدامیشوند
fastness of color
عدم تغییر رنگ
[در برابر نور، آب و فرسایش]
soliflucation
فرسایش خاک یا زمین به وسیله یخ زدن و اب شدن یخ
bed plate
صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
jetty
سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
jetties
سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
natural erosion
فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
bolster
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolstered
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
polygonal soil
زمین چند دامنهای که شیبهای ان در اثر فرسایش یخ یا برف تولید شده باشد
bolsters
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
reventment
روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
rill erosion
این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
special degration
نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
aprons
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
apron
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
attenuation factor
ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
strengths
توان رزمی تعداد نفرات
strength
توان رزمی تعداد نفرات
level of strength
میزان استعداد رزمی
build-up
بالا بردن توان رزمی نیروها
build-ups
بالا بردن توان رزمی نیروها
build up
بالا بردن توان رزمی نیروها
mini
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
decrement
میزان کاهش
decrement
کاهش میزان یک متغیر
decrement
میزان کاهش کاستن پلهای
deceleration
کاهش سرعت
speed reduction
کاهش سرعت
tempo
میزان سرعت
tempos
میزان سرعت
fast moving stock
موجودی که به سرعت کاهش می یابد
slowdowns
کاستن سرعت یا میزان چیزی
slowdown
کاستن سرعت یا میزان چیزی
computing
میزان سرعت یا توانایی کامپیوتر برای انجام یک محاسبات
velocity gradiant
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
admision rate
میزان اعزام به بهداری نواخت سالیانه اعزام به بهداری
inductive coordination
توافق بین تولیدکننده توان الکتریکی و تولیدکننده ارتباط به روش کاهش واسط های اجباری
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
meter power supply
امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
dose rate
نواخت جذب دارو میزان جذب دارو مقدار اثر دارو
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
real time
اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
duty with troops
در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
combat team
گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
combat developer
وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
field services
قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
hinting
در فن چاپ دیجیتال یا رقمی کاهش وزن یا میزان طرح حرف بطوریکه فونتهای کوچک از نظر اندازه بدون ازدست دادن جزئیات خود روی چاپگرهای dpi003 قابل چاپ باشند
minicomputer
کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
combat power
نیروی رزمی استعداد رزمی
combat orders
دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
combatcommand
فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
wait condition
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
power meter
دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
eight bit system
کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
task force
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
tax friction
کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
compression
روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
m
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
accelerator winding
سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
availability
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo
نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
procurement rate
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
rating
توان نامی توان قدرت
ratings
توان نامی توان قدرت
combat air patrol
هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
lsb
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
decreased
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreases
کاهش یافتن کم شدن کاهش
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot.
<proverb>
در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
combat airlift support
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
combat cargo officer
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
volt ampere meter
دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
level
یک نواخت
levels
یک نواخت
rhythms
نواخت
groovy
یک نواخت
rhythm
نواخت
monodic
یک نواخت
rates
نواخت
singsong
یک نواخت
leveled
یک نواخت
blew
نواخت
arrhythmic
بی نواخت
dead alive
یک نواخت
rate
نواخت
levelled
یک نواخت
rate of march
نواخت حرکت
rate of fire
نواخت تیر
euqal
متساوی یک نواخت
quick fire
نواخت تند
rate of march
نواخت راهپیمایی
sustained rate
نواخت مداوم
slow fire
نواخت کند
unit of fire
نواخت اتش
incidence rate
نواخت تصادفات
cruising speed
نواخت حرکت
consumption rate
نواخت مصرف
rhythmicity
نواخت داری
rhythmization
نواخت پردازی
burning rate
نواخت سوزش
isochronize
یک نواخت کردن
unit of fire
نواخت تیر
singsong
سرود یک نواخت
tunes
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
available supply rate
نواخت اماد موجود
required supply rate
نواخت اماد موردنیاز
rapid fire
نواخت اتش تند
cyclic rate
نواخت تیر در دقیقه
clearance rate
نواخت مین روبی
defense readiness condition
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
burning rate
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
available supply rate
نواخت اماد مهمات موجود
clearance rate
نواخت جمع کردن مین
ammunition available supply rate
نواخت اماد مهمات موجود
required supply rate
نواخت مهمات مورد نیاز
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
true air speed
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
stereotype
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
stereotypy
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
stereotypes
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
stereotyping
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
decreases
کاهش دادن کاهش
decrease
کاهش دادن کاهش
decreased
کاهش دادن کاهش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com