Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
exclave
ناحیهای که ازکشوری جداشده وخاک بیگانه انرافراگرفته باشد
Other Matches
enclaves
ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
enclave
ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
infarct
ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
enclaves
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclave
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
parted
جداشده
transit duty
حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
discerption
تکه جداشده
foreignism
رسم بیگانه بیگانه پرستی
dusted
گرد وخاک
dusts
گرد وخاک
dust
گرد وخاک
flyings
رشته هایالیف هایی که ازچیزی جداشده بهوامیرود
The dust was laid ( settled ) .
گرد وخاک نشست
Water lays the dust.
آب گرد وخاک رامی خواباند
kame
تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
zonular
ناحیهای
regional
ناحیهای
regionally
ناحیهای
zonal
ناحیهای
zone
ناحیهای شدن
zones
ناحیهای شدن
parochial
ناحیهای محدود
zonal
مداری ناحیهای
zonary
مداری ناحیهای
area graph
نمودار ناحیهای
area search
جستجوی ناحیهای
communal relationship
روابط ناحیهای
regional gap
شکاف ناحیهای
selective quenching
سردکنندگی ناحیهای
regional development
توسعه ناحیهای
virtual level
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
suburban or local railway
راه اهن ناحیهای
piedmont
ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
conventions
باره مسائل حزبی ناحیهای
convention
باره مسائل حزبی ناحیهای
chemosphere
ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
territorialism
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
territoriality
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
patagonia
ناحیهای درجنوب ارژانتین وشیلی
chorographic
وابسته بنقشه برداری جغرافیایی از ناحیهای
balkanize
ناحیهای را بقطعات ریز تقسیم کردن
stratosphere
ناحیهای یا لایهای دراتمسفربین تروپوپوز و استراتوپوز
line of engagement
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
inversion
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
inversions
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
chorography
نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
regional agency
موسسات ناحیهای موسساتی با صلاحیت محدودبه ناحیه خاص
zone of rock fracture
ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
clippings
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
image
ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
images
ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
clips
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
bit map
ناحیهای در کامپیوتر که برای گرافیک نگهداری شده است
clipped
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clip
انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
parochialism
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
fairgrounds
ناحیهای که مخصوص برگذاری بازار مکاره یاسیرک ونمایشگاه ها میباشد
triangulation
تقسیم ناحیهای به مثلثهای مجاور هم جهت مساحی سه گوش سازی
fairground
ناحیهای که مخصوص برگذاری بازار مکاره یاسیرک ونمایشگاه ها میباشد
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
oversea
بیگانه
foreign
بیگانه
outsider
بیگانه
foreigners
بیگانه
xenophobe
بیگانه
foreigner
بیگانه
strange
بیگانه
peregrin or rine
بیگانه
peregrine
بیگانه
stranger
بیگانه
outsiders
بیگانه
aliens
بیگانه
exotic
بیگانه
barbarian
بیگانه
only
بس بیگانه
strangest
بیگانه
abroad
بیگانه
barbarous
بیگانه
barbarians
بیگانه
alien
بیگانه
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
xenophile
بیگانه دوست
xenocentrism
بیگانه محوری
phagocytosis
بیگانه خواری
outlandish
بیگانه وار
foreignism
اصطلاح بیگانه
foreign subjects
اتباع بیگانه
xenophilism
بیگانه پرستی
estrangement
بیگانه کردن
estrangements
بیگانه کردن
abroad
ممالک بیگانه
loanword
واژه بیگانه
stranger
بیگانه کردن
foreignlegion
هنگ بیگانه
foreing currency
پول بیگانه
xenophobia
بیگانه ترسی
xenoplastic
همزیست با بیگانه
xenophobe
بیگانه ترس
holozoic
بیگانه خوار
xenophobe
دشمن بیگانه
xenophilous
بیگانه پرست
xenophobia
بیگانه هراسی
xenophile
بیگانه پرست
overseas
کشورهای بیگانه
wraparound
توسعه و بسط اتوماتیک خطی از یک متن به دو خط یا بیشتر به واسطه محدودیت ناحیهای از صفحه نمایش
foreignize
بیگانه کردن یاشدن
strangers
بطور غریب یا بیگانه
estrange
بیگانه کردن دورکردن
he is no linguist
زبان بیگانه نمیداند
overseas agent
نماینده درکشور بیگانه
macrophage
یاخته بیگانه خواردرشت
non-resident alien
[NRA]
بیگانه غیر مقیم
publican
بیگانه صاحب میخانه
publicans
بیگانه صاحب میخانه
phagocyte
سلول بیگانه خوار
foreign value system
نظام ارزشی بیگانه
currencies
ارز پول بیگانه
xenoglossophobia
هراس از زبانهای بیگانه
currency
ارز پول بیگانه
strangely
بطور غریب یا بیگانه
barbarize
بیگانه یا وحشی شدن
xenoglossophilia
عشق به زبانهای بیگانه
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
the a.of boreign words
اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
neophyte
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
invasive exotic
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
alien species
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
invasive species
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
gringo
بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
indent
سفارش خرید از کشور بیگانه
indents
سفارش خرید از کشور بیگانه
exotic
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
foreignize
حالت بیگانه دادن یایافتن
indenting
سفارش خرید از کشور بیگانه
gringos
بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
phagotroph
ریزه پرواره بیگانه خوار
tramontane
واقع در ماوراء جبال الپ بیگانه
disunited
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disunite
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disunites
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disuniting
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
barbarize
با تعبیر بیگانه و غیر مصطلح امیختن
phagocytize
در اثر بیگانه خواری تحلیل رفتن
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
alienability
قابلیت نقل وانتقال مالکیت بیگانه سازی
wellŠsuppose it is so
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
images
ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند
enzootic
مرض همه گیر دامها امراض فصلی و ناحیهای دامها
adoption
اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
to purify the person language
زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
soft clip area
محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
Zel-i Sultan vase
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
refresh memory
واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
short-haul
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
short haul
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
ablegate
مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
colours
امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
colour
امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
haulage
پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
charges
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
prescan
خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
extraditing
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
foreign attachment
توقیف دارایی شخص بیگانه یاغائب ازمحل دارایی
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denial
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
xenophile
بیگانه پرست اجنبی پرست
alienates
بیگانه کردن منحرف کردن
alienate
بیگانه کردن منحرف کردن
avert
بیزار کردن بیگانه کردن
averted
بیزار کردن بیگانه کردن
averting
بیزار کردن بیگانه کردن
averts
بیزار کردن بیگانه کردن
alienating
بیگانه کردن منحرف کردن
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
gini coefficient
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
some one or other
هر کس باشد
admissibly
باشد
any old thing
هر چه باشد
reflexively
باشد
Benedictine
باشد
custom's declaration
باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com