Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (20 milliseconds)
English
Persian
to put one's name down
نام خود را دادن یا نوشتن
Search result with all words
front
مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
fronting
مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
pass
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
passed
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
passes
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
centered
قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
centers
قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
centre
قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
centred
قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
park
حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
parked
حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
parks
حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
center
قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
write protect
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
Vote (write) against a proposallll.
بر ضد پیشنهادی رأی دادن ( مطلبی نوشتن )
Other Matches
photodigital memory
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
scrawls
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
encipher
برمز نوشتن رمز نوشتن
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
DVD
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
erasable
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write
نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
reducing
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
scrawled
بد نوشتن
pens
نوشتن
pt down
نوشتن
to put down
نوشتن
inscribes
نوشتن
pen
نوشتن
inscribed
نوشتن
write
نوشتن
put down
<idiom>
نوشتن
scrawling
بد نوشتن
scrawl
بد نوشتن
write head
هد نوشتن
scrawls
بد نوشتن
indite
نوشتن
inscribing
نوشتن
to set down
نوشتن
to reduce to writing
نوشتن
penning
نوشتن
scribble
بد نوشتن
penned
نوشتن
writes
نوشتن
superscrible
نوشتن
to drive a pen or quill
نوشتن
set down
نوشتن
scribbles
بد نوشتن
scribbling
بد نوشتن
inscribe
نوشتن
scribbled
بد نوشتن
editorializing
سرمقاله نوشتن
editorializes
سرمقاله نوشتن
miswrite
اشتباه نوشتن
annotated
تفسیر نوشتن
scrolls
کتیبه نوشتن
annotates
یادداشت نوشتن
annotates
تفسیر نوشتن
scroll
کتیبه نوشتن
annotates
حاشیه نوشتن
graphic
وابسته به فن نوشتن
annotating
حاشیه نوشتن
editorialized
سرمقاله نوشتن
editorialize
سرمقاله نوشتن
itemising
به اقلام نوشتن
annotated
حاشیه نوشتن
itemize
به اقلام نوشتن
gloss
حاشیه نوشتن بر
enlist
درفهرست نوشتن
itemized
به اقلام نوشتن
enlisting
درفهرست نوشتن
itemizes
به اقلام نوشتن
enlists
درفهرست نوشتن
annotated
یادداشت نوشتن
itemizing
به اقلام نوشتن
editorialised
سرمقاله نوشتن
over write
جای نوشتن
editorialises
سرمقاله نوشتن
tired of writing
خسته از نوشتن
editorialising
سرمقاله نوشتن
itemises
به اقلام نوشتن
scribbling
باشتاب نوشتن
annotating
یادداشت نوشتن
autographs
دستخط نوشتن
penned
خامه نوشتن
preamble
مقدمه نوشتن
precis
خلاصه نوشتن
write up
به تفصیل نوشتن
penning
خامه نوشتن
write-up
به تفصیل نوشتن
pens
خامه نوشتن
write-ups
به تفصیل نوشتن
tablet
بر لوح نوشتن
tablets
بر لوح نوشتن
r/w
خواندن- نوشتن
prefacing
دیباچه نوشتن
prefaces
دیباچه نوشتن
prefaced
دیباچه نوشتن
autographing
دستخط نوشتن
autographed
دستخط نوشتن
read/write
خواندن- نوشتن
annotating
تفسیر نوشتن
overwrite
دومرتبه نوشتن
scribbles
باشتاب نوشتن
overwrite
زیاد نوشتن
overwrite
جای نوشتن
scribbled
باشتاب نوشتن
scribble
باشتاب نوشتن
rewrite
دوباره نوشتن
to dip ones pen in gall
سخت نوشتن
preambles
مقدمه نوشتن
pen
خامه نوشتن
read/write head
هدخواندن- نوشتن
autograph
دستخط نوشتن
poeticize
شعر نوشتن
poetize
شعر نوشتن
preface
دیباچه نوشتن
tables
در فهرست نوشتن
circumscribed
نوشتن در دور
circumscribes
نوشتن در دور
graphomania
شهوت نوشتن
circumscribing
نوشتن در دور
commentated
تقریظ نوشتن
commentate
تقریظ نوشتن
write off
زود نوشتن
write-off
زود نوشتن
circumscribe
نوشتن در دور
commentating
تقریظ نوشتن
impanel
در صورت نوشتن
i am weary of writing
از نوشتن خسته
hyphenate
با خط پیوند نوشتن
handwrite
بادست نوشتن
allegorize
تمثیل نوشتن
table
در فهرست نوشتن
tabled
در فهرست نوشتن
invoicing
فاکتور نوشتن
write-offs
زود نوشتن
tabling
در فهرست نوشتن
engross
درشت نوشتن
rewriting
باز نوشتن
demythologize
تفسیر نوشتن
rewritten
دوباره نوشتن
rewritten
باز نوشتن
invoices
فاکتور نوشتن
invoiced
فاکتور نوشتن
invoice
فاکتور نوشتن
rewrote
دوباره نوشتن
rewriting
دوباره نوشتن
note
نت موسیقی نوشتن
rewrite
باز نوشتن
elegize
قصیده نوشتن
noting
نت موسیقی نوشتن
double space
یک خط درمیان نوشتن
notes
نت موسیقی نوشتن
rewrites
دوباره نوشتن
rewrites
باز نوشتن
rewrote
باز نوشتن
write head
نوک نوشتن
write out
به تفصیل نوشتن
inscroll
در طومار نوشتن
annotate
حاشیه نوشتن
to write out
بتفضیل نوشتن
prose
نثر نوشتن
programs
برنامه نوشتن
penmanship
طرز نوشتن
program
برنامه نوشتن
annotate
یادداشت نوشتن
jots
با شتاب نوشتن
jot
با شتاب نوشتن
to write off
به اسانی نوشتن
annotate
تفسیر نوشتن
jotted
با شتاب نوشتن
commentates
تقریظ نوشتن
itemised
به اقلام نوشتن
wirte only
تنها نوشتن
list
در فهرست نوشتن
consenting
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
back
پشت چیزی نوشتن
protocols
مقاوله نامه نوشتن
rewrite
نوشتن مجدد چیزی
rewriting
نوشتن مجدد چیزی
to fill in
نوشتن خاکریزی کردن
papered
روی کاغذ نوشتن
papering
روی کاغذ نوشتن
superscrible
در روی چیزی نوشتن
to take down
نوشتن پایین اوردن
rewrote
نوشتن مجدد چیزی
protocol
مقاوله نامه نوشتن
rewritten
نوشتن مجدد چیزی
rewrites
نوشتن مجدد چیزی
postdates
بتاریخ ماقبل نوشتن
capitalises
باحروف درشت نوشتن
to commit to paper
نوشتن ثبت کردن
papers
روی کاغذ نوشتن
to write off
زود نوشتن وفرستادن
documenting
نوشتن شرح یک فرآیند
postdated
بتاریخ ماقبل نوشتن
write inhibit ring
حلقه ممانعت از نوشتن
postdating
بتاریخ ماقبل نوشتن
misspelt
بااملای غلط نوشتن
misspells
بااملای غلط نوشتن
misspelled
بااملای غلط نوشتن
write protect ring
حلقه حفافت از نوشتن
dyslexic
ناتواندر یادگیریخواندنو نوشتن
duplicate
المثنی نوشتن یابرداشتن
send away for something
<idiom>
تقاضا نامه نوشتن
duplicating
المثنی نوشتن یابرداشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com