Dictiornary-Farsi | نرم تنان شکم پای شناور درسطح دریا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
pteropod	نرم تنان شکم پای شناور درسطح دریا


Other Matches

zooplankton	جانور ریز شناور برسطح دریا
phytoplankton	زندگی گیاهان شناور بر سطح دریا
plankter	موجودات ریز و شناور ازادبر سطح دریا
control buoy	بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد
mollusca	نرم تنان
continental shelf	مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
molluscous	وابسته به نرم تنان
prostomium	قسمت جلو سر نرم تنان وحلزونها
acephala	راستهء بی سران ازشاخهء نرم تنان
lingulate	بشکل نرم تنان دوکپهای دوره ارودیسیانlinguist
floating base	ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
neap tide	کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
to chop out	درسطح پدیدارشدن
isovelocity	نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
icebergs	کوه یخ شناور توده یخ شناور
iceberg	کوه یخ شناور توده یخ شناور
float	شناور شدن شناور بودن
floated	شناور شدن شناور بودن
floats	شناور شدن شناور بودن
sophisticated	مشگل وپیچیده درسطح بالا
outcrops	فهور چینه درسطح زمین
outcrop	فهور چینه درسطح زمین
well	درسطح امدن وجاری شدن
wells	درسطح امدن وجاری شدن
epicentres	نقطه فهوروانتشارزمین لرزه درسطح زمین
epicentre	نقطه فهوروانتشارزمین لرزه درسطح زمین
surface dive	غوص گرفتن در حال شنای درسطح اب
geodetic	وابسته به علم زمین پیمایی درسطح کره
geodesical	وابسته بعلم زمین پیمایی درسطح کره
collage	اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
collages	اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
mobile equipment pool	بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
gulls	هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gull	هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
mean sea level	سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
holding anchorage	لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
laitance	حبابی که پس از بتن ریزی درسطح بتن فاهر میشود وباعث متخلخل شدن سطح بتن میگردد
mean sea level	ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
on the float	شناور
floating	شناور
above water <adj.>	شناور
pontoons	پل شناور
pontoon	پل شناور
afloat	شناور
flying bridge	پل شناور
floaty	شناور
floats	شناور
ballcocks	شناور
free swimming	شناور
ballcock	شناور
floated	شناور
vessels	شناور
float bridge	پل شناور
drift ice	یخ شناور
vessel	شناور
bouyant foundation	پی شناور
floating bridge	پل شناور
buoyant	شناور
float	شناور
floating fundation	پی شناور
pack ice	یخ شناور
nectonic	شناور
booms	دستگاه شناور
plungers	پیستون شناور
booming	دستگاه شناور
boom	دستگاه شناور
immersion thermometer	دماسنج شناور
life bouy	رهنمای شناور
immersion heater	اب گرم کن شناور
immersion heaters	اب گرم کن شناور
lifebuoy	گوی شناور
natatores	مرغان شناور
boomed	دستگاه شناور
nekton	جانور شناور
waft	شناور ساختن
ice field	یخزار یخ شناور
levitative	شناور در هوا
lifebuoys	گوی شناور
wafted	شناور ساختن
vessel	یگان شناور
carburetor float	شناور کاربراتور
floating dock	حوض شناور
dipped electrode	الکترود شناور
fluxed electrode	الکترود شناور
dipping enamel	لعاب شناور
dipping varnish	لاک شناور
drifting mine	مین شناور
bouyant foundation	پایه شناور
bouyancy pump	پمپ شناور
barge	تراده شناور
adrift	شناور مهارشده
bays	پل رابط در پل شناور
baying	پل رابط در پل شناور
bayed	پل رابط در پل شناور
antisurface	ضد ناوهای شناور
bay	پل رابط در پل شناور
barges	تراده شناور
barged	تراده شناور
float guage	اشل شناور
float into position	شناور شدن
float test	ازمون شناور
vessels	یگان شناور
pontoons	اسکله شناور
pontoon	طراده شناور
pontoon	اسکله شناور
swims	شناور شدن
swim	شناور شدن
floating point	ممیز شناور
wafts	شناور ساختن
pontoons	طراده شناور
floating point	با ممیز شناور
floating mine	مین شناور
float valve	دریچه شناور
float well	چاه شناور
floater	جسم شناور
floating aquatics	ابزیان شناور
floating audress	نشانی شناور
floating charactep	دخشه شناور
floating grid	شبکه شناور
floating gyro	ژایرو شناور
wafting	شناور ساختن
floated	شناور بودن
float	شناور شدن
floats	شناور بودن
iceberg	توده یخ شناور
icebergs	توده یخ شناور
oil slicks	نفت شناور
oil slick	نفت شناور
zooplankton	جانوران شناور
buoying	رهنمای شناور
buoyed	راهنمای شناور در اب
buoyed	شناور ساختن
buoys	رهنمای شناور
buoys	جسم شناور
floats	شناور شدن
floated	شناور شدن
buoyed	رهنمای شناور
buoying	راهنمای شناور در اب
buoys	شناور ساختن
float	شناور بودن
buoying	شناور ساختن
buoys	راهنمای شناور در اب
buoyed	جسم شناور
plunge valve	سوپاپ شناور
buoy	شناور ساختن
buoy	جسم شناور
buoy	رهنمای شناور
phytoplankton	گیاهان شناور
pontoon bridge	پل شناور قایقی
plunger piston	پیستون شناور
buoy	راهنمای شناور در اب
floe	تخته یخ شناور
plunger	پیستون شناور
submersible pump	پمپ شناور
buoying	جسم شناور
submergible pump	پمپ شناور
popper	طعمه شناور ماهیگیری
floated	روی اب نگهداشتن شناور
floating base	پایگاه شناور دریایی
floating point	ممیز شناور [ریاضی]
power driven vessel	یگان شناور موتوری
drift fishing	ماهیگیری از قایق شناور
floating drydock	حوضچه شناور خشک
poppers	طعمه شناور ماهیگیری
floating exchange rate	نرخ شناور ارز
float	روی اب نگهداشتن شناور
floating point arithmetic	حساب ممیز شناور
wrecking	شناور غرق شده
wrecks	شناور غرق شده
plunge battery	باتری با الکترد شناور
natant	شناور یامتحرک دراب
popping plug	طعمه ماهیگیری شناور
bottom mine	مین شناور عمقی
light buoy	راهنمای شناور چراغدار
rafts	دسته الوار شناور بر اب
back float	شناور شدن روی اب
snagline mine	مین با شاخک شناور
raft	دسته الوار شناور بر اب
short scope buoy	بویه شناور قائم
wreck	شناور غرق شده
watching mine	مین شناور در سطح اب
floats	روی اب نگهداشتن شناور
floating point constant	ثابت ممیز شناور
plungers	شناور کاربوراتور غوطه ور
floating point number	عدد با ممیز شناور
floating point operation	عملیات ممیز شناور
floating point operation	عملکردبا ممیز شناور
floating point representation	نمایش با ممیز شناور
buoyant mine case	جعبه مین شناور
consolidated pack ice	مجموعه یخهای شناور
submersible	غوطه ور شناور زیرابی
floating point rutine	روال ممیز شناور
floating rate of exchange	نرخ شناور ارز
plunger	شناور کاربوراتور غوطه ور
buoyage	تنطیم محل راهنماهای شناور
chess	سطح شیب دار پل شناور
hovered	پلکیدن شناور واویزان بودن
bouquet mine	نوعی مین شناور خوشهای
hovers	پلکیدن شناور واویزان بودن
deadman's float	شناور بودن با دستهای باز