Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
margin productivity
نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
Other Matches
getting
بدست امده
gets
بدست امده
get
بدست امده
margin cost
مقدار هزینهای ک__ه در نتیجه اف_زایش محصول یک واحد تولیدی به کل هزینه افزوده میشود
absolute advantage
برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
unhandy
مشکل بدست امده
hardly earned money
پول سخت بدست امده
ill gotten
با وسایل غیر مشروع بدست امده
biologic
بدست امده اززیست شناسی عملی
lyophil
بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
lyophiled
بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
post edit
ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
value added
اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
yardage
تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
wind aided
اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
ASF
قالب ایجاد شده توسط مایکروسافت به صورت چند رسانهای برای کار روی اینترنت و استفاده در محصول NETSHOW
turbofan
موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
Visual C
محصول توسعه یافته ماکروسافت که امکان ایجاد برنامههای کاربردی ویندوز با رسم واسط های کاربر و اتصال کد زبان C را برقرار میکند
original equipment manufacturer
شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
oem
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
exchange
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanging
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
punch
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punches
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punched
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
prophet's green
رنگ سبز نبی
[این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
leverage
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
drawings
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
progenitive
تولیدی
counterproductive
ضد تولیدی
outputs
تولیدی
output
تولیدی
generative
تولیدی
productive
تولیدی
liftjet
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
business goods
کالای تولیدی
manufactoring plant
کارخانه تولیدی
productive work
کار تولیدی
productive sector
بخش تولیدی
productive capacity
فرفیت تولیدی
producer's goods
مواد تولیدی
producer goods
کالاهای تولیدی
ActiveX
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
generation data set
مجموعه دادههای تولیدی
opportunity cost
هزینههای کالای تولیدی
producer durable equipment
تجهیزات با دوام تولیدی
producer price index
شاخص قیمت تولیدی
government enterprise
موسسات تولیدی دولتی
representative firm
بنگاه تولیدی نمونه
atomistic society
واحدهای کوچک تولیدی
attributable
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
average cost
میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
two input firm
بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
user cost of capital
هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
finished
کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
iso product curve
منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
cad
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cads
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
fordone
از پا در امده
incoming
امده
who came?
کی امده
gibbous
بر امده
who came?
که امده
ridgy
بر امده
place utility
استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
current standard cost
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
jambs
تیربیرون امده
in
:رسیده امده
enthetic
ازبیرون امده
in-
:رسیده امده
red-hot
تاب امده
exserted
بیرون امده
worker
ازکار در امده
exserted
پیش امده
worked up
ازکار در امده
jutting
پیش امده
overshot
پیش امده
left over
زیاد امده
leavened bread
نان ور امده
landed
فرود امده
impassionate
به جنبش امده
overdue
دیر امده
jamb
تیربیرون امده
saleint
بیرون امده
protrudent
جلو امده
aggregates
جمع امده
aggregate
جمع امده
prognathic
پیش امده
prognathous
پیش امده
projective
جلو امده
protractive
جلو امده
saleintiant
بیرون امده
protrusile
جلو امده
protrusive
جلو امده
red hot
تاب امده
unbred
بدببار امده
underhung
پیش امده
peregrin or rine
از خارجه امده
new come
تازه امده
exopathic
ازبیرون امده
apogean
از زمین بالا امده
peregrine
ازخارجه امده مسافر
cantilever
تیر پیش امده
take steps
اقدامات بعمل امده
self born
از خود بوجود امده
ecstatic
بوجد امده نشئهای
beetle brow
پیشانی پیش امده
neoteric
تازه بدنیا امده
ecstatically
بوجد امده نشئهای
born in the purple
در نازونعمت بدنیا امده
projecting jaw
ارواره پیش امده
bay windows
پنجره پیش امده
you might have come
باید امده باشید
bay window
پنجره پیش امده
twinborn
دوقلو بدنیا امده
petiolar
از برگدم بیرون امده
inchoate
تازه بوجود امده
lugs
هر عضو جلو امده چیزی
flanges
لبه بیرون امده چرخ
bow window
پنجره پیش امده کمانی
bow windows
پنجره پیش امده کمانی
flange
لبه بیرون امده چرخ
venose
دارای رگهای متعددوبر امده
vizor
لبه پیش امده کلاه
lug
هر عضو جلو امده چیزی
to t. to account
زیر account امده است
lugged
هر عضو جلو امده چیزی
to run short
زیر short امده است
weather worn
تحت تاثیر هوا در امده
lugging
هر عضو جلو امده چیزی
rimrock
لبه بر امده صخره مزبور
visor
لبه پیش امده کلاه
visors
لبه پیش امده کلاه
air landed
فرود امده از راه هوا
his stomach sticks out
شکمش پیش امده است
ramus
قسمت بر امده واطاله یافته
prognathic
دارای ارواره پیش امده
extrusive
اخراج کننده بیرون امده
bucktooth
دندان گراز یا پیش امده
prognathous
دارای ارواره پیش امده
instances have occurred that
مواردی پیش امده است
robot
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
forestage
قسمت جلو امده صحنه نمایش
nook
قطعه زمین پیش امده برامدگی
the bird took its perch
مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
ventricous
بادکرده دارای شکم پیش امده
oversailing of facade
قسمت برجسته یا پیش امده بنا
whyŠthere is the answer
شرط در امده تقریبا معنی میدهد
kid glove
ازلای زرق وبرق بیرون امده
round-shouldered
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
dormer
پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
bay window
پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
round shouldered
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
dormers
پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
ribby
دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
it is of doubtful proveance
معلوم نیست اصلا از کجا امده است
bay windows
پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
industrial wealth
مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
brown major
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
grilse
ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
officinal names of drugs
نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
rimrock
صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
straight arm
حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
prize courts
به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
elasticity of factor substitution
کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
international finance corporation
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
producer's goods
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
catches
ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
odontolite
دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
matriculated students
شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
soever
واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
escarpments
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
pandects
خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
apomict
کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
ventriloquism
سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
escarpment
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
lobes
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobe
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
vampires
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
vampire
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
fabrics
محصول
fabric
محصول
proceeds
محصول
return
[on something]
محصول
yield
محصول
yielded
محصول
yields
محصول
products
محصول
harvested
محصول
harvests
محصول
outputs
محصول
output
محصول
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com