English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
English Persian
trait نشان اختصاصی
traits نشان اختصاصی
landmark نشان اختصاصی
landmarks نشان اختصاصی
Search result with all words
characteristic صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristically صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
Other Matches
several fishery محل صید اختصاصی ماهی صیدگاه اختصاصی
specified command فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
dedicated اختصاصی
proprietary اختصاصی
individual اختصاصی
appropriative اختصاصی
individuals اختصاصی
allocation اختصاصی
allocations اختصاصی
occupation crossing پل اختصاصی
technical اختصاصی
puncuation نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garter عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
specificity اختصاصی بودن
additional outlet انشعاب اختصاصی
aedes زیارتگاه اختصاصی
character صفت اختصاصی
appropriation ذخیره اختصاصی
speciality رشته اختصاصی
driveways راه اختصاصی
characters صفت اختصاصی
dedicated lines خطوط اختصاصی
specified command نیروی اختصاصی
dedicated system سیستم اختصاصی
special tribunal دادگاه اختصاصی
appropriated surplus ذخیره اختصاصی
privates اختصاصی خصوصی
separate علیحده اختصاصی
separated علیحده اختصاصی
specialities رشته اختصاصی
separates علیحده اختصاصی
dedicated computer کامپیوتر اختصاصی
native compiler کامپایلر اختصاصی
native language زبان اختصاصی
dedicated device دستگاه اختصاصی
patent medicines داروی اختصاصی
patent medicine داروی اختصاصی
private اختصاصی خصوصی
specific variance پراکنش اختصاصی
a dedicated line یک خط [سیم] اختصاصی
aedis زیارتگاه اختصاصی
parts peculiar قطعات اختصاصی
specializing اختصاصی کردن
distinguishing مشخص اختصاصی
specialises اختصاصی کردن
specialising اختصاصی کردن
specialize اختصاصی کردن
specializes اختصاصی کردن
proprietary goods کالاهای اختصاصی
allotments منابع اختصاصی
allotment منابع اختصاصی
specialty رشته اختصاصی
lacunar amnesia یادزدودگی اختصاصی
localized amnesia یادزدودگی اختصاصی
proprietary program برنامه اختصاصی
special ability توانایی اختصاصی
local theory نظریه اختصاصی
discretionary خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
dedicated word processor کلمه پرداز اختصاصی
specific search تجسس اختصاصی منطقه
reservations قطعه زمین اختصاصی
reservation قطعه زمین اختصاصی
dedicated file server خدمتگذار فایل اختصاصی
privy محرم اسرار اختصاصی
a dedicated server [رایانه] خدمتگذار اختصاصی
the peculiarities of mammals نشانهای اختصاصی پستانداران
proprietary file format قالب فایل اختصاصی
suigeneris اختصاصی منحصر بفرد
harmonic selective ringing تلفن اختصاصی همساز
characterization توصیف صفات اختصاصی
a dedicated wiring circuit یک مدار الکتریکی اختصاصی
non specific factors of production عوامل غیر اختصاصی تولید
custom built سفارشی تهیه شده اختصاصی
individuals اختصاصی فردی یک نفر سرباز
individual اختصاصی فردی یک نفر سرباز
post exchange فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
distinctively بطورمشخص یا اختصاصی بروجه تمیز
netware سیستم عامل شبکه اختصاصی ساخت Novell
poniter نشان دهنده نشان گیرنده
marking نشان دار سازی نشان
markings نشان دار سازی نشان
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
narrative statement عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی در شروع برنامه اختصاصی میدهد
supervisory 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
marks نشان کردن نشان
mark نشان کردن نشان
service peculiar امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
specialities کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
calloc در برنامه نویسی C دستور اختصاصی حافظه به برنامه
speciality کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
earmarked stock موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
indicator نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
banner نشان
banners نشان
insignia نشان
signalled نشان
attributing نشان
signaled نشان
impresses نشان
symptoms نشان
brand نشان
branding نشان
brands نشان
refrigerent تب نشان
signal نشان
refrigeratory تب نشان
ensign نشان
savorŠetc نشان
symptom نشان
attributes نشان
symbol نشان
badge نشان
badges نشان
benchmarks نشان
benchmark نشان
trackless بی نشان
untitled بی نشان
impress نشان
vexillum نشان
impressed نشان
targetting نشان
ensigns نشان
target نشان
targeted نشان
targeting نشان
traceless بی نشان
targets نشان
targetted نشان
impressing نشان
hallmarks نشان
plaque نشان
trace نشان
traced نشان
traces نشان
tracts نشان
tract نشان
indication نشان
medals نشان
medal نشان
shew نشان
plaques نشان
presaging نشان
presages نشان
mark نشان
marks نشان
icon نشان
icons نشان
ikons نشان
hallmark نشان
emblems نشان
emblem نشان
presage نشان
presaged نشان
attribute نشان
chalk نشان
gong [British E] نشان
grammalogue نشان
stamp نشان
stamps نشان
hash mark خط نشان
bench mark نشان
ear mark نشان
token نشان
slurs نشان
tokens نشان
slurred نشان
chalks نشان
caret نشان
vestigial نشان
chalked نشان
cicatricle نشان
chalking نشان
cicatricial نشان
cicatrice نشان
vestiges نشان
vestige نشان
slur نشان
showed نشان
tallied نشان
scored نشان
indice نشان
indicium نشان
scores نشان
tallies خط نشان
score نشان
awards نشان
awarding نشان
unmarked بی نشان
tracks نشان
tracked نشان
track نشان
printless بی نشان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com