English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
idiograph نشان بازرگانی
Other Matches
puncuation نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garters عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garter عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
discretionary خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
scarry دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
silver star نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
marking نشان دار سازی نشان
markings نشان دار سازی نشان
poniter نشان دهنده نشان گیرنده
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
corporate [commercial] <adj.> بازرگانی
merchantry بازرگانی
trade بازرگانی
mercantile agent بازرگانی
relating to business <adj.> بازرگانی
business <adj.> بازرگانی
commercial <adj.> بازرگانی
mercantile بازرگانی
trading بازرگانی
commercial بازرگانی
traded بازرگانی
emporetic بازرگانی
for-profit <adj.> بازرگانی
commerce بازرگانی
commercially از راه بازرگانی
trade deficit کسری بازرگانی
union <adj.> اتحادیه بازرگانی
business موسسه بازرگانی
chamber of trade اتاق بازرگانی
chamber of commerce اتاق بازرگانی
chamber of commerce اطاق بازرگانی
commercial attache وابسته بازرگانی
commercial policy سیاست بازرگانی
businesses موسسه بازرگانی
internal trade بازرگانی داخلی
domestic trade بازرگانی داخلی
sea borne commerce بازرگانی دردریا
commercial tax مالیات بازرگانی
commercial revolution انقلاب بازرگانی
maritime commerce بازرگانی دریایی
commercial representative نمایندگی بازرگانی
business union اتحادیه بازرگانی
quasi commercial شبه بازرگانی
emporium مرکز بازرگانی
balance of trade تراز بازرگانی
trade secret اسرار بازرگانی
trade secrets اسرار بازرگانی
bilateral trade بازرگانی دو طرفه
merchantman کشتی بازرگانی
merchant marine ناوگان بازرگانی
trade unions اتحادیه بازرگانی
trade union اتحادیه بازرگانی
emporiums مرکز بازرگانی
volume of trade حجم بازرگانی
commercial bank بانگ بازرگانی
merchant bank بانک بازرگانی
merchant banks بانک بازرگانی
quasi commercial نیمه بازرگانی
commercial banks بانکهای بازرگانی
emporia مرکز بازرگانی
mercantilism سیاست بازرگانی
trades unions اتحادیه بازرگانی
foreign trade بازرگانی خارجی
jobbing واسطه بازرگانی
mart مرکز بازرگانی
trade mark علامت بازرگانی
business enterprise بنگاه بازرگانی
business fluctuations نوسانات بازرگانی
trade fairs نمایشگاه بازرگانی
business cycle دور بازرگانی
business activity فعالیت بازرگانی
trade fair نمایشگاه بازرگانی
bill exchange برات بازرگانی
board of trade هیئت بازرگانی
board of trade وزارت بازرگانی
trade journal روزنامه یا مجله بازرگانی
broker واسطه معاملات بازرگانی
brokered واسطه معاملات بازرگانی
hanse اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
mentoring مرشدی [تجارت و بازرگانی]
brokers واسطه معاملات بازرگانی
ideograph سمبل و علامت بازرگانی
brokering واسطه معاملات بازرگانی
business cycle دور فعالیت بازرگانی
business economics علم اقتصاد بازرگانی
firm کارخانه موسسه بازرگانی
master mariner ناخدای کشتی بازرگانی
businesses کسب و کار بازرگانی
firmer کارخانه موسسه بازرگانی
commercial intercourse معامله یا مراوده بازرگانی
firmest کارخانه موسسه بازرگانی
firms کارخانه موسسه بازرگانی
business کسب و کار بازرگانی
maritime وابسته به بازرگانی دریایی
business transaction داد و ستد بازرگانی
supervisory 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
industries and mines اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
shopping center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
mentoring مربی بودن [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
clearing agreement موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
retail centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
chamber of commerce اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
mercantilism سیاست موازنه بازرگانی کشور
retail shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
indiaman کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
hermes خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
stapling اساسی مرکز بازرگانی عمده
stapled اساسی مرکز بازرگانی عمده
emporia جای بازرگانی مرکز فروش
retail park مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
overseas trade fair نمایشگاه بین المللی بازرگانی
emporiums جای بازرگانی مرکز فروش
emporium جای بازرگانی مرکز فروش
staple اساسی مرکز بازرگانی عمده
shopping center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
international chamber of commerce اتاق بازرگانی بین المللی
strip mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
interstate commerce بازرگانی در میان ایالتهای یک کشور
jaycee عضو اطاق بازرگانی جوانان
shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
dealing مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
micro-economics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
microeconomics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
foreign trade multiplier ضریب فزاینده بازرگانی خارجی
bounties تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
commercialization تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
board هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
kerb market [British E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
dromond کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
boarded هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
polacre کشتی دکلی بازرگانی دردریای مدیترانه
curb market [American E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
lawmerchant قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
polacca کشتی دکلی بازرگانی دردریاهای مدیترانه
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
outside market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter trading of securities بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
longboat بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
marks نشان کردن نشان
mark نشان کردن نشان
supercargo مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
the open door ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
favorable balance of trade موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
long boat بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
inland duty حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
low-tech وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری
galleon کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
imperial institute بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
galleons کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
convoy کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoys کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
e f t a (european free trade association فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
comdex نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
indicator نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
letter of marque پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
international commercial terms (incoterm قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
symbol نشان
showed نشان
badges نشان
show نشان
emblem نشان
token نشان
tokens نشان
tracked نشان
impress نشان
hallmark نشان
hallmarks نشان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com