Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (11 milliseconds)
English	Persian
memento	نشان یاداور
mementoes	نشان یاداور
mementos	نشان یاداور
Other Matches
recollective	یاداور
reminders	یاداور
reminder	یاداور
reminiscent	یاداور
to put in remembrance	یاداور شدن بیاد
reminded	یاداور شدن بیاد اوردن
reminds	یاداور شدن بیاد اوردن
remind	یاداور شدن بیاد اوردن
reminding	یاداور شدن بیاد اوردن
puncuation	نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garter	عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters	عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
discretionary	خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
scarry	دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
silver star	نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
marking	نشان دار سازی نشان
poniter	نشان دهنده نشان گیرنده
markings	نشان دار سازی نشان
flags	یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag	یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
supervisory	1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something	نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
marks	نشان کردن نشان
mark	نشان کردن نشان
ground resolution	قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
indicator	نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
altitude azimuth	عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
targeting	نشان
medals	نشان
shows	نشان
target	نشان
showed	نشان
targeted	نشان
show	نشان
medal	نشان
trace	نشان
traced	نشان
attributing	نشان
attributes	نشان
indication	نشان
ear mark	نشان
shew	نشان
tracts	نشان
tract	نشان
indicium	نشان
stamp	نشان
attribute	نشان
stamps	نشان
branding	نشان
traces	نشان
token	نشان
tokens	نشان
plaque	نشان
targets	نشان
icons	نشان
ikons	نشان
badges	نشان
signal	نشان
signaled	نشان
badge	نشان
icon	نشان
indice	نشان
impresses	نشان
impressing	نشان
impressed	نشان
mark	نشان
impress	نشان
marks	نشان
traceless	بی نشان
hash mark	خط نشان
targetting	نشان
targetted	نشان
presage	نشان
presaged	نشان
presages	نشان
presaging	نشان
signalled	نشان
insigne	نشان
trackless	بی نشان
untitled	بی نشان
grammalogue	نشان
vexillum	نشان
banner	نشان
banners	نشان
chalking	نشان
insignia	نشان
emblems	نشان
plaques	نشان
gong [British E]	نشان
hallmark	نشان
hallmarks	نشان
refrigerent	تب نشان
emblem	نشان
chalked	نشان
chalk	نشان
bench mark	نشان
vestiges	نشان
vestige	نشان
refrigeratory	تب نشان
track	نشان
tallied	نشان
unmarked	بی نشان
scores	نشان
scored	نشان
printless	بی نشان
score	نشان
awards	نشان
awarding	نشان
awarded	نشان
award	نشان
tallies	نشان
tallies	خط نشان
tracked	نشان
slurs	نشان
slurring	نشان
slurred	نشان
slur	نشان
tracks	نشان
tallying	خط نشان
tallying	نشان
tally	خط نشان
tally	نشان
vestigial	نشان
chalks	نشان
cicatricle	نشان
ensigns	نشان
benchmark	نشان
symptoms	نشان
benchmarks	نشان
ensign	نشان
brands	نشان
symptom	نشان
tallied	خط نشان
savorŠetc	نشان
brand	نشان
cicatricial	نشان
caret	نشان
symbol	نشان
cicatrice	نشان
investitures	اعطای نشان
demonstrators	نشان دهنده
impress	نشان گذاردن
introduce	نشان دادن
visions	یا نشان دادن
demonstrator	نشان دهنده
mutton fist	نشان دست
characteristically	نشان ویژه
indicator	نشان دهنده
note of a	نشان شگفت
characteristic	نشان ویژه
impressed	نشان گذاردن
investiture	اعطای نشان
medal of honor	نشان افتخار
mark sensing	نشان دریایی
highlights	نشان شده
highlight	نشان شده
impresses	نشان گذاردن
highlighted	نشان شده
aimed	نشان هدف
is a monetary sign	نشان پول
levelling monument	نشان ترازیابی
aims	نشان هدف
mark sense	نشان دریاب
vision	یا نشان دادن
mark condition	وضعیت نشان
paludous	نوبه نشان
rule	نشان راه
phonogram	نشان صدا
pencil mark	نشان مدادی
point of interrogation	نشان پرسش
interogation mark	نشان پرسش
instarred with gems	گوهر نشان
mark sensing	نشان یابی
mark sensing	نشان گذاری
mark sensing	نشان دریابی
antiphlogistic	اماس نشان
mark sense reader	نشان خوان
insigne	نشان افتخار
mark sense	نشان گذار
plate mark	نشان عیار
aim	نشان هدف
insigne	نشان رسمی
pharmaceutical sign	نشان داروسازی
evincible	نشان دادنی
demonstrated	نشان دادن
diacritical marks	نشان تشخیص
demonstrates	نشان دادن
diacritical	نشان تشخیص
diacritic	نشان تشخیص
demonstrating	نشان دادن
demark	نشان گذاردن
conizance	نشان ویژه
indicative	نشان دهنده
cockade	نشان کلاه
cicatrix	داغ نشان
demonstrate	نشان دادن
lineaments	نشان ویژه
end mark	نشان خاتمه
end mark	نشان انتها
emblematist	نشان ساز

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com