Dictiornary-Farsi | نظریه دادن رایزنی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (21 milliseconds)

English	Persian
counsel	نظریه دادن رایزنی
counseled	نظریه دادن رایزنی
counselled	نظریه دادن رایزنی
counselling	نظریه دادن رایزنی
counsels	نظریه دادن رایزنی


Other Matches

put in one's two cents <idiom>	به شخصی نظریه دادن
expertize	نظریه فنی دادن
you said it/you can say that again <idiom>	نشان دادن موفقیت با نظریه دیگران
opine	افهار نظر کردن نظریه دادن
stages theory of economic growth	نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
advice	رایزنی
exchange of views	رایزنی
consultation	رایزنی
consultations	رایزنی
advises	رایزنی کردن
advising	رایزنی کردن
consultation	رایزنی شور
advise	رایزنی کردن
consultations	رایزنی شور
remarks	افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarking	افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarked	افهار داشتن افهار نظریه دادن
remark	افهار داشتن افهار نظریه دادن
labor theory of value	براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
subsistence theory of wages	نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
one should not drop the pilot	شخص نباید رایزنی راکه بدواطمینان پیدا کرده است رها کند
classical theory of money	نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
malthusian law of population	نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
second best theory	نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
wage fund theory of wages	نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
consults	رایزنی کردن کنکاش کردن
consult	رایزنی کردن کنکاش کردن
consulted	رایزنی کردن کنکاش کردن
outlook	نظریه
queuing theory	نظریه صف
suggestions	نظریه
queing theory	نظریه صف
points of view	نظریه
recommendations	نظریه
recommendation	نظریه
viewpoints	نظریه
viewpoint	نظریه
commenting	نظریه
commented	نظریه
comment	نظریه
notion	نظریه
opinion	نظریه
opinions	نظریه
point of view	نظریه
lookouts	نظریه
lookout	نظریه
suggestion	نظریه
viewed	نظریه
thebe	نظریه
positioned	نظریه
position	نظریه
theory	نظریه
views	نظریه
view	نظریه
theorem	نظریه
theorems	نظریه
viewing	نظریه
notions	نظریه
in the light of	نظریه
theories	نظریه
two cents worth <idiom>	نظریه
hartree theory	نظریه هارتری
group theory	نظریه گروهها
quantum theory	نظریه کوانتومی
three component theory	نظریه سه مولفهای
value theory	نظریه ارزش
group theory	نظریه گروهی
replacement theory	نظریه جایگزینی
representation theory	نظریه نمایش
logic theory	نظریه منطقی
theory of rent	نظریه اجاره
two factor theory	نظریه دو عاملی
views	نظریه عقیده
queuing theory	نظریه صف بندی
heam yoei vooly	نظریه نیرو
local theory	نظریه اختصاصی
automata	نظریه ماشین ها
learning theory	نظریه یادگیری
recapitulation theory	نظریه بازپیدایی
trireceptor theory	نظریه سه گیرندهای
trichromatic theory	نظریه سه رنگی
maxwellian view	نظریه ماکسولی
transformism	نظریه تطور
transformational theory	نظریه تطور
graph theory	نظریه گرافها
communication theory	نظریه ارتباطات
communication theory	نظریه ارتباط
set theory	نظریه مجموعه ها
continuity theory	نظریه پیوستگی
theory of saving	نظریه پس انداز
viewing	نظریه عقیده
general theory	نظریه عمومی
stagnation thesis	نظریه رکود
innovation theory	نظریه نواوری
equilibrium theory	نظریه تعادل
electron theory	نظریه الکترونها
electron theory	نظریه الکترونی
social theory	نظریه اجتماعی
tetrachromatic theory	نظریه چهاررنگی
game theory	نظریه بازی
game theory	نظریه بازیها
perturbation theory	نظریه اختلال
facet theory	نظریه رویه ها
field theory	نظریه میدانی
information theory	نظریه اگاهی
information theory	نظریه خبر
information theory	نظریه اطلاعات
notional	فکر نظریه
theorem proving	اثبات نظریه
refuted	رد کردن نظریه
refute	رد کردن نظریه
theory of numbers	نظریه اعداد
consumption theory	نظریه مصرف
kinetic theory	نظریه جنبشی
theory of relativity	نظریه نسبیت
view	نظریه عقیده
viewed	نظریه عقیده
refutes	رد کردن نظریه
refuting	رد کردن نظریه
theorization	نظریه پردازی
theory of value	نظریه ارزش
theory of accumulation	نظریه انباشته
electomagnetic theory	نظریه الکترومغناطیسی
economic theory	نظریه اقتصادی
dust cloud theory	نظریه غباری
duplicity theory	نظریه دو جزیی
molecular theory	نظریه مولکولی
one factor theory	نظریه یک عاملی
theoretician	نظریه پرداز
viscoelastic theory	نظریه ویسکوالاستیک
balance theory	نظریه توازن
probability theory	نظریه احتمال
readings	نظریه شور
submission	افهار نظریه
reading	نظریه شور
probability theory	نظریه احتمالات
poetics	نظریه شاعرانه
theorist	نظریه پرداز
automata theory	نظریه ماشینها
theorists	نظریه پرداز
attensity	در نظریه تیچز
price theory	نظریه قیمت
noncontinuity theory	نظریه ناپیوستگی
theoreticians	نظریه پرداز
capital theory	نظریه سرمایه
classical theory	نظریه کلاسیک
network theory	نظریه شبکه
valence theory	نظریه والانسی
surplus energy theory	نظریه انرژی مازاد
liquidity preference theory	نظریه رجحان نقدینگی
set theory	نظریه مجموعه ها [ریاضی]
stimulus response theory	نظریه محرک- پاسخ
real will	نظریه اراده واقعی
sampling theory	نظریه نمونه گیری
general theory of relativity	نظریه نسبیت عمومی
c.f.t	نظریه میدان بلور
field theory	نظریه اساسی میدان
valence bond theory	نظریه پیوند والانس
Complex analysis	نظریه توابع [ریاضی]
young helmholtz theory	نظریه یانگ- هلمهولتس
james lange theory	نظریه جیمز- لانگه
bard cannon theory	نظریه بارد- کنون
underconsumption theory	نظریه مصرف ناکافی
relativistic quantum theory	نظریه کوانتومی نسبیتی
theory of saving	نظریه مربوط به پس انداز
symptom substitution theory	نظریه جانشینی نشانه ها
density wave theory	نظریه موج چگالی
switch theory	نظریه راه گزینی
affective arousal theory	نظریه برانگیختگی عاطفی
second best theory	نظریه بهترین دوم
equal sacrifice theory	برطبق این نظریه
switched on <idiom>	لحنی با نظریه تازه
l.f.t.	نظریه میدان لیگاند
theory of income determination	نظریه تعیین درامد
ligand fild theory	نظریه میدان لیگاند
quantum theory of valence	نظریه کوانتومی والانس
theory of functions of a complex variable	نظریه توابع [ریاضی]
labor theory of value	نظریه ارزش کار
quantity theory of money	نظریه مقداری پول
special theory of relativity	نظریه نسبیت خصوصی
mathematical learning theory	نظریه ریاضی یادگیری
crystal field theory	نظریه میدان بلور
maxwell theory og light	نظریه الکترومغناطیسی نورماکسول
need press theory	نظریه نیاز- فشار
mechanistic theory	نظریه ماشینی نگری
equal sacrifice theory	نظریه برابری فداکاری
steady state theory	نظریه حالت پایا
decision theory	نظریه تصمیم گیری
theory of numbers	نظریه اعداد [ریاضی]
excess capacity theory	نظریه مازاد فرفیت
location theory	نظریه تعیین مکان
logic theorist	نظریه پرداز منطقی
theory of monoplistic competition	نظریه رقابت انحصاری
statistical learning theory	نظریه اماری یادگیری
counterview	نظریه مخالف مواجهه
theory of income distribution	نظریه توزیع درامد
Group theory	نظریه گروه ها [ریاضی]
ring strain theory	نظریه کرنش- کشیدگی حلقه
that i snot in keepingwith our	این مطابق نظریه مانیست
big push theory of development	نظریه فشار شدید توسعه