Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English
Persian
crotch
نقطه انشعاب
crotches
نقطه انشعاب
branchpoint
نقطه انشعاب
Search result with all words
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
Other Matches
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
bearing
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approach
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
forking
انشعاب
offshoots
انشعاب
split
انشعاب
ramification
انشعاب
offshoot
انشعاب
branch
انشعاب
ramifications
انشعاب
divergences
انشعاب
divergence
انشعاب
fork
انشعاب
bifurcation
انشعاب
diverging
انشعاب
branches
انشعاب
divarication
انشعاب
paralleled
انشعاب
service connections
انشعاب
junction
انشعاب
signing intersection
انشعاب
service branch
انشعاب
parallel
انشعاب
paralleling
انشعاب
parallelling
انشعاب
parallels
انشعاب
furcation
انشعاب
embranchment
انشعاب
junctions
انشعاب
parallelled
انشعاب
connexions
انشعاب
connection
انشعاب
connection factor
ضریب انشعاب
diverges
انشعاب یافتن
drop wire
سیم انشعاب
additional outlet
انشعاب اختصاصی
distribution box
جعبه انشعاب
diverged
انشعاب یافتن
multiple cable joint
موف انشعاب
service wire
سیم انشعاب
rosette
مقره انشعاب
dichotomies
انشعاب به دو شعبه
leading in wire
سیم انشعاب
master service
انشعاب اصلی
diverge
انشعاب یافتن
service entrance
پست انشعاب
multiple cable joint
مفصل انشعاب
tributary
شاخه انشعاب
dichotomy
انشعاب به دو شعبه
branch instruction
دستورالعمل انشعاب
branch cutout
فیوز انشعاب
crotches
جای انشعاب
conditonal branching
انشعاب شرطی
branch address
نشانی انشعاب
conditional branch
انشعاب شرطی
building connection
انشعاب ساختمان
case branch
انشعاب شرطی
crotch
جای انشعاب
tributaries
شاخه انشعاب
conduit box
جعبه انشعاب
cable jointing sleeve
موف انشعاب
condeitional branch
انشعاب شرطی
rosettes
مقره انشعاب
cold water supply
انشعاب ابسرد
private branch exchange
مبادله انشعاب خصوصی
shoot
جوانه زدن انشعاب
bypassing
سبب انشعاب شدن
pressure taping
انشعاب فشار سنجی
digitation
انشعاب بشکل پنجه
pbx
تبادل انشعاب خصوصی
branch control structure
ساختار کنترل انشعاب
rosette cutout
مقره انشعاب فیوزدار
divergent
انشعاب پذیر منشعب
bypass
سبب انشعاب شدن
bypassed
سبب انشعاب شدن
bypasses
سبب انشعاب شدن
extention alarm push
جعبه انشعاب اژیر
barrel switch
کلید انشعاب اژیر
wood ray
انشعاب اوندی چوب
take off divider
مقسم انشعاب دهنده
shoots
جوانه زدن انشعاب
cable jointing sleeve
مفصل انشعاب کابل
unconditional branch
انشعاب غیر شرطی
armlet
انشعاب کوچک دریاشبیه خلیج
junction
پیوندگاه
[جای انشعاب چهارراه ]
surroyal
انشعاب شاخ گوزن چهارساله
secession
تجزیه طلبی انشعاب حزبی
crutches
محل انشعاب بدن انسان
crutch
محل انشعاب بدن انسان
triskelion
شکلی مرکب از سه پره یا سه انشعاب
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
triskele
شکلی مرکب ازسه پره یا سه انشعاب
crotch
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
fork
محل انشعاب چند شاخه شدن
crotches
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
forking
محل انشعاب چند شاخه شدن
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
pointillism
نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
jumper
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
pabx
Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی
jumpers
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
tree
سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
break up point
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
polkadot
طرح نقطه نقطه خال خال
speckle
نقطه نقطه یا خال خال کردن
private automatic branch exchange
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
straight line coding
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
resource
یکی از دو انشعاب فایل . شاخه منبع حاوی منابع مورد نیاز فایل است
transfer
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transferring
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfers
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
antlers
شاخ فرعی انشعاب شاخ
antler
شاخ فرعی انشعاب شاخ
dotting
نقطه
punchation
نقطه
two dots one dash line
خط دو نقطه یک خط
tittle
نقطه
point
نقطه
stpular
نقطه نقطه
ellipsis
سه نقطه
[...]
period
نقطه
periods
نقطه
jot
نقطه
jots
نقطه
jotted
نقطه
full stop
نقطه
dot
نقطه
full stops
نقطه
dotty
نقطه نقطه
neel point
نقطه نل
point to point
نقطه به نقطه
punctum
نقطه
punctation
نقطه
specks
نقطه
speck
نقطه
punctulate
نقطه نقطه
prick
نقطه
speckle
نقطه
pricks
نقطه
punctate
نقطه نقطه
ice point
نقطه یخ
ice melting point
نقطه یخ
spots
نقطه
pricked
نقطه
point to point line
خط نقطه به نقطه
spotter
نقطه نقطه
spot
نقطه
pricking
نقطه
initial point
نقطه اولیه
indifference point
نقطه خنثی
inflection point
نقطه عطف
fusion point
نقطه گداز
fusing point
نقطه ذوب
inflexion point
نقطه عطف
growing point
نقطه رویش
image point
نقطه تصویر
ignition point
نقطه افروزش
ignition point
نقطه اشتعال
frost point
نقطه شبنم
igniting point
نقطه احتراق
image element
نقطه تصویر
gutty
نقطه دار
impact point
نقطه اصابت
impact point
نقطه فرود
impact point
نقطه بارریزی
igniting point
نقطه اشتعال
break off position
نقطه رهایی
cross over point
نقطه همگذری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com