Total search result: 203 (20 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
analogue |
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی |
analogues |
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی |
|
|
Search result with all words |
|
analog |
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی |
Other Matches |
|
impedance |
اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ |
instrument for absolute measurement |
دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق |
measuring voltage |
ولتاژ اندازه گیری |
sonde |
اسباب اندازه گیری اوضاع فیزیکی وجوی ارتفاعات زیادماوراء جو |
sizes |
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ |
size |
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ |
volt ampere |
اندازه گیری نیروی برق برحسب ولتاژ و امپر |
circuits |
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند |
circuit |
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند |
zahn cup |
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال |
typefaces |
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود |
typeface |
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود |
orifice meter |
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ |
geochronometry |
اندازه گیری زمان گذشته توسط روشهای باستانشناسی ودیرینه شناسی زمین |
stream gaging |
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه |
measuring converter |
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری |
ruler |
میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود |
rulers |
میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود |
gage |
اندازه وسیله اندازه گیری |
wheatstone bridge |
مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد |
penetrometer |
وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف |
differential compression check |
ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود |
brinell hardness |
سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش |
declinating station |
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف |
torsionmeter |
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو |
global |
متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است |
globally |
متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است |
supernumerary |
بیش از اندازه عادی فوق عددی |
analogue |
دادهای که به عنوان سیگنال ممتد متغیر نمایش داده میشود. صوت حالتی از داده آنالوگ است |
analogues |
دادهای که به عنوان سیگنال ممتد متغیر نمایش داده میشود. صوت حالتی از داده آنالوگ است |
adobe type manager |
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است |
moving iron instrument |
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان |
declarations |
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد |
declaration |
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد |
declarative statement |
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد |
mensuration |
اندازه گیری |
gauging |
اندازه گیری |
dimensions |
اندازه گیری |
dimension |
اندازه گیری |
measurment |
اندازه گیری |
measurements |
اندازه گیری |
measuring bridge |
پل اندازه گیری |
measurer |
اندازه گیری |
module |
اندازه گیری |
modules |
اندازه گیری |
measurement |
اندازه گیری |
commensurateness |
اندازه گیری |
metering |
اندازه گیری |
gaging |
اندازه گیری |
measure |
اندازه گیری |
mas |
اندازه جریان الکتریکی معادل یک میلیونیوم آمپر |
ma |
اندازه جریان الکتریکی معادل یک میلیونیوم آمپر |
speed traps |
مسیر اندازه گرفته شده باوسیله الکتریکی |
milliampere |
اندازه جریان الکتریکی معادل یک هزارم آمپر |
speed trap |
مسیر اندازه گرفته شده باوسیله الکتریکی |
units of measurment |
واحدهای اندازه گیری |
frequency measuring bridge |
پل اندازه گیری فرکانس |
frequency measurement |
اندازه گیری فرکانس |
metrology |
علم اندازه گیری |
size stick |
قالب اندازه گیری |
size stick |
الت اندازه گیری پا |
method of measurment |
متد اندازه گیری |
method of measurment |
طریقه اندازه گیری |
mental measurement |
اندازه گیری روانی |
mensurability |
قابلیت اندازه گیری |
dial bench gage |
میز اندازه گیری |
sound |
اندازه گیری عمق اب |
metre |
وسیله اندازه گیری |
sounded |
اندازه گیری عمق اب |
soundest |
اندازه گیری عمق اب |
sounds |
اندازه گیری عمق اب |
telemetry |
اندازه گیری ازدور |
telemetering |
اندازه گیری از دور |
tapeline |
مترمخصوص اندازه گیری |
final measurement |
اندازه گیری نهایی |
radar measurement |
اندازه گیری رادار |
font metric |
اندازه گیری فونت |
forescale |
اندازه گیری رنگ اب |
gage |
میزان اندازه گیری |
direct measurement |
اندازه گیری مستقیم |
measuring well |
چاه اندازه گیری |
gauging section |
برش اندازه گیری |
gauging sheet |
ورق اندازه گیری |
chain crew |
متصدیان اندازه گیری |
impedance bridge |
پل اندازه گیری مقاومت |
instrument autotransformer |
ترانسفورماتور اندازه گیری |
measurement ofland |
اندازه گیری زمین |
measuring transformer |
ترانسفورماتور اندازه گیری |
absolute measurement |
اندازه گیری مطلق |
measurement of demand |
اندازه گیری تقاضا |
instrument transformer |
ترانسفورماتور اندازه گیری |
measurability |
قابلیت اندازه گیری |
maxwell bridge |
پل اندازه گیری ماکسول |
bathymetry |
اندازه گیری خصوصیات اب |
batching plant |
مرکز اندازه گیری |
meters |
وسیله اندازه گیری |
meter |
وسیله اندازه گیری |
measure |
اندازه گیری کردن |
engineering measurement |
اندازه گیری فنی |
depth measurement |
اندازه گیری عمق |
measuring sensitivity |
حساسیت اندازه گیری |
measuring relay |
رله اندازه گیری |
measuring method |
طریقه اندازه گیری |
resizing |
اندازه گیری مجدد |
measuring instrument |
دستگاه اندازه گیری |
measuring device |
تجهیزات اندازه گیری |
correlation measurement |
اندازه گیری همبستگی |
compensating error |
خطای اندازه گیری |
measuring set |
دستگاه اندازه گیری |
measuring apparatus |
دستگاه اندازه گیری |
measuring accuracy |
دقت اندازه گیری |
accuracy to gage |
دقت اندازه گیری |
commensurable |
قابل اندازه گیری |
precision |
اندازه گیری دقیق |
gad |
اندازه گیری طول |
to take measures |
اندازه گیری کردن |
tape measure |
مترمخصوص اندازه گیری |
tape measures |
مترمخصوص اندازه گیری |
measuring |
درخور اندازه گیری |
unit of measurement |
واحد اندازه گیری |
metres |
وسیله اندازه گیری |
sounding |
اندازه گیری عمق اب |
instrument |
الات اندازه گیری |
measurable |
قابل اندازه گیری |
angle |
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد |
angles |
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد |
If the cap fit,wear it. <proverb> |
اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار). |
frequency meter |
دستگاه اندازه گیری فرکانس |
scantling |
میله اندازه گیری ذرع |
measurement of benefits and costs |
اندازه گیری منافع و هزینه ها |
SE |
خطای معیار اندازه گیری |
impedance measuring set |
دستگاه اندازه گیری امپدانس |
sensitometry |
اندازه گیری حساسیت چشم |
impedance meter |
دستگاه اندازه گیری امپدانس |
maxwell wien bridge |
پل اندازه گیری ماکسول-وین |
acoumetry |
اندازه گیری قدرت حس شنوایی |
calorimeter |
دستگاه اندازه گیری مقدارگرما |
high tension measurement bridge |
پل اندازه گیری فشار قوی |
measuring transformer meter |
کنتور با ترانسفورماتور اندازه گیری |
highfrequency measuring bridge |
پل اندازه گیری فرکانس بالا |
induction instrument |
دستگاه اندازه گیری القائی |
instrument board |
تابلوی وسائل اندازه گیری |
standard error of measurement |
خطای معیار اندازه گیری |
instrument direction |
سمت اندازه گیری شده |
stereometric |
بسهولت قابل اندازه گیری |
entropy |
واحد اندازه گیری ترمودینامیک |
yard |
واحد اندازه گیری = 3 فوت |
instrumental error |
خطای دستگاه اندازه گیری |
industrial instrument |
دستگاه اندازه گیری صنعتی |
time |
اندازه گیری زمان یک عملیات |
measuring arrangement |
نطم و ترتیب اندازه گیری |
yards |
واحد اندازه گیری = 3 فوت |
water staff gauge |
اشل اندازه گیری عمق اب |
indefinite |
غیرقابل اندازه گیری نامعین |
length measuring instrument |
دستگاه اندازه گیری طول |
timed |
اندازه گیری زمان یک عملیات |
bathymetry |
اندازه گیری عمق دریاواقیانوس |
times |
اندازه گیری زمان یک عملیات |
measurement uncertainty |
خطای اندازه گیری [ریاضی] |
micrometry |
اندازه گیری با ذره سنج |
metric system of measurement |
سیستم اندازه گیری متریک |
meter rectifier |
یکسوساز دستگاه اندازه گیری |
petrol gage |
دستگاه اندازه گیری بنزین |
metric system |
دستگاه اندازه گیری متری |
extensometer |
دستگاه اندازه گیری انبساط |
watts |
واحد اندازه گیری الکتریسیته |
cynometer |
دستگاه اندازه گیری امواج |
watt |
واحد اندازه گیری الکتریسیته |
automatic measuring system |
سیستم اندازه گیری خودکار |
characteristically |
اندازه گیری مشخصات یک عنصر |
gravimetry |
اندازه گیری وزن یا غلظت |
characteristic |
اندازه گیری مشخصات یک عنصر |
telemetry |
اندازه گیری یک کمیت یا کیفیت |
utile |
واحد اندازه گیری مطلوبیت |
disruptive voltage measuring apparatus |
دستگاه اندازه گیری ولتاژشکست |
gas meter |
دستگاه اندازه گیری گاز |
induction movement |
دستگاه اندازه گیری القائی |
allometry |
اندازه گیری رشد موجودات |
electrostatic instrument |
دستگاه اندازه گیری الکترواستاتیکی |
zoometry |
اندازه گیری اندامهای جانوران |
coupling measuring set |
دستگاه اندازه گیری اتصالی |
fluorometer |
دستگاه اندازه گیری فلورسانس |
instrument for electromagnetic screening |
دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی |
staff gauge |
اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه |
word |
روش اندازه گیری سرعت چاپگر |
psychergograph |
دستگاه اندازه گیری کار روانی |
worded |
روش اندازه گیری سرعت چاپگر |
discharge curve |
منحنی بدههای اندازه گیری شده |
metage |
اندازه گیری بارزغال سنگ ومانند ان |
carpenter's rule |
متر [وسیله اندازه گیری] [ابزار] |
instrument with magnetic screening |
دستگاه اندازه گیری با حفاظ مغناطیسی |
radiac |
کشف اشعه رادیواکتیو و اندازه گیری ان |
metre |
بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن |
moving coil instrument |
دستگاه اندازه گیری قاب گردان |
metres |
بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن |
meter |
بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن |
hot wire ammeter |
نوعی وسیله اندازه گیری جریان |
measuring weir |
سرریز اندازه گیری جریان اب در کانال |
cosine meter |
دستگاه اندازه گیری ضریب توان |
drop point tester |
دستگاه اندازه گیری نقطه قطران |