Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
to pull a proof
نمونه چاپی دراوردن
Other Matches
galley
نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
proofroom
اطاق غلط گیری نمونه هایی چاپی مطبعه
galley proof
نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
rolling press
الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
to pull a proof
نمونه دراوردن باماشین فشاردستی که ...سوی خودبکشند
module
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
modules
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling
نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sampled
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sample
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
sampling
نمونه گیری برداشت نمونه
undisturbed sample
نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
letterpress
چاپی
typographic
چاپی
fully formed characters
کاراکترهای چاپی
billhead
بروات چاپی
infusion of tea
دم کردن چاپی
pamphlet
رساله چاپی
letters
حرف چاپی
pamphlets
رساله چاپی
letter press
مواد چاپی
letter
حرف چاپی
hard copy
نسخه چاپی
printout
نتیجه چاپی
printouts
نتیجه چاپی
misprints
اشتباه چاپی
misprints
غلط چاپی
etched circuit
مدار چاپی
prints
مواد چاپی
printed
عکس چاپی
print
مواد چاپی
misprint
غلط چاپی
print
عکس چاپی
printed wiring
سیمکشی چاپی
printed matter
مواد چاپی
printed
مواد چاپی
printed circuit
مدار چاپی
misprint
اشتباه چاپی
editorially
بطور چاپی
printed matter
اوراق چاپی
prints
عکس چاپی
typal
شبیه حروف چاپی
hard-copy output
نسخه
[خروجی]
چاپی
soft copy
نسخه غیر چاپی
small print
حروف چاپی ریز
library edition
چاپی که درخودکتابخانه باشد
misprints
غلط چاپی کردن
printed circuit board
تخته مدار چاپی
letterpress
وابسته بحروف چاپی
misprint
غلط چاپی کردن
ampersand
علامت چاپی & به معنای "و"
mother board
برد مدار چاپی اصلی
printouts
نسخه چاپی نتیجه نهایی
letterhead
عنوان چاپی بالای کاغذ
letter head
کاغذیکه نشان چاپی دارد
lebrary edition
چاپی از کتاب که در خورکتابخانه باشد
letterheads
عنوان چاپی بالای کاغذ
script font
فونت چاپی شبیه به دستخط
printout
نسخه چاپی نتیجه نهایی
hard copy
نسخه ملموس خروجی چاپی
colour hard copy device
اسباب نسخه چاپی رنگی
print hand
دستخطی که مانندچاپ یاحروف چاپی باشد
face value
<idiom>
عکس چاپی روی پول ،تمبر،...
billhead
کاغذی که شبیه برات چاپی است
motherboard
تخته مدار چاپی اصلی در سیستم
hair stroke
خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
margins
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
pcb
Board Circuit Printed تخته مدار چاپی
margin
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
Proof – reading.
غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
past performances
سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
print letters
دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد
line drawings
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawing
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
linocut
چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
sic
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
secret ballot
ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
on screen
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
special handling
ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
on-screen
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
sickest
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
sick
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
ascender
مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
populated board
یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
slip sheet
صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
controller
وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
controllers
وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
print shop
بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
format
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
expansion board
برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
formats
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
micro
ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
micros
ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
universal
سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
prospectuses
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectus
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
bar graphics
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar codes
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar code
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
microcomputer
تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
overstriking
توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
rat's nest
یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند
back plane
یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
expansion unit
وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
ion deposition
فناوری چاپ که از نوک چاپی استفاده میکند که نشانه هایی می کشد تا تصویری ایجاد شود که toner را جذب کند
paradigm
نمونه
type
نمونه
examples
نمونه
ensample
نمونه
example
نمونه
typed
نمونه
types
نمونه
instances
نمونه
paradigms
نمونه
instance
نمونه
format
نمونه
typicalness
نمونه
calligraph
نمونه
pattern
نمونه
strickle
نمونه
copyslip
نمونه
copying
نمونه
copy
نمونه
representative
نمونه
foretype
نمونه
copies
نمونه
copied
نمونه
patterns
نمونه
representatives
نمونه
specimens
نمونه
precedent
نمونه
modeled
نمونه
sample
نمونه
sampled
نمونه
precedents
نمونه
model
نمونه
modules
نمونه
models
نمونه
forme
نمونه
breadboard
نمونه
progenitor
نمونه
progenitors
نمونه
paragons
نمونه
exemplars
نمونه
sampling
نمونه
formats
نمونه
exemplar
نمونه
modelled
نمونه
schema
نمونه
schemata
نمونه
specimen
نمونه
module
نمونه
paragon
نمونه
coding
صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
twelvemo
کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
duodecimo
کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
spooler
برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
test specimen
نمونه ازمایشی
emulator
نمونه ساز
specimen signature
نمونه امضاء
test specimen
نمونه ازمایش
typified
نمونه دادن
typifies
نمونه دادن
parable
قیاس نمونه
coring
نمونه گیری
parables
قیاس نمونه
gauge
سنجیدن نمونه
typified
نمونه بودن
typify
نمونه دادن
holotype
نمونه شاخص
gauged
سنجیدن نمونه
typal
شبیه نمونه
typifies
نمونه بودن
emulation
نمونه سازی
exemplarily
بطور نمونه
exemplification
نمونه اوری
exemplum
مثال نمونه
typify
نمونه بودن
typifying
نمونه دادن
typifying
نمونه بودن
typical galaxy
کهکشان نمونه
typical sample
نمونه نوعی
typicality
نمونه علامت
gauges
سنجیدن نمونه
standards
نمونه قانونی
pilot plant
کارخانه نمونه
pilot production
تولید نمونه
free sample
نمونه مجانی
g
نمونه معیار
by the square
مطابق نمونه
ladle samble
نمونه پاتیل
foretype
نمونه قبلی
pilot plant
کارگاه نمونه
standard
نمونه قانونی
breadboard
نمونه تابلویی
modeling
نمونه سازی
biased sample
نمونه سودار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com