English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
You cannot have it both ways . <proverb> نمى توانى هم این را داشته باشى هم آنرا .
Other Matches
karadja medallion ترنج کرجی [این طرح مربوط به منطقه ای بین اهر و تبریز می باشد که در آن ترنج حالت کشیده داشته و هشت وجه آنرا با حالتی از قلاب می پوشانند.]
delta clock که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
One day I want to have a horse of my very own. روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
No, I don't like it. نه، آنرا نمیخواهم.
I leave it in your care . آنرا به شما می سپارم
It was required of me . They imposed it on me . آنرا به من تکلیف کردند
airbed تشکی که آنرا با باد پر میکنند
Enter it in the books . آنرا دردفاتر وارد کنید
you shoud rinse it in lukewarm water. در آب ولرم باید آنرا آب بکشید
Get it to me before Friday . قبل از جمعه آنرا به من برسان
Leave it tI'll tomorrow morning . آنرا بگذارتا فردا صبح
Wrap it up in gift paper. آنرا در کاغذ هدیه بپیچید
I bought it on the recommendation of a friend. طبق توصیه دوستم آنرا خریدم
I wont buy it at this price . با این قیمت آنرا نخواهم خرید
I bought it on your recommendation. بسفارش وتوصیه شما آنرا خریدم
Can you prove it to me? آیا می توانی آنرا به من ثابت کنی ؟
It is yours the asking. اگر بخواهید آنرا به شما می دهم
flocked rug [فرشی که پشت آنرا پارچه چسبانده اند.]
I wI'll do that all by myself. من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
Two dogs fight for a bone, and a third runs away w. <proverb> دو سگ بر سر استخوانى مى جنگند سومى آنرا بر مى دارد و مى برد .
retrofit وسیله یا امکانی که به سیستم اضافه میشود.تا آنرا بروزکند
We ought to (should)examineit in all itsaspects. باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
user بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
users بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
hardware دیسکها و مکانیزم هایی که یک کامپیوتر و وسایل جانبی آنرا می سازد
It is too expensive for me to buy ( purchase ). برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
initialization مجموعه دستورات AT ارسالی به مودم تا پیش از استفاده آنرا تشخیص دهد
arrow pointer پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
speeches وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند
speech وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند
print حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
printed حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
prints حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
fractal <adv.> <noun> شکل هندسی که در خودش تکرار میشود هر قدر که آنرا بزرگ کنید یک حالت دارد
alpha channel هشت بیت اول که خصوصیات پیکسل را بیان می کنند و بیتهای آخر رنگ آنرا
vga آداپتور نمایش VGA که به وسیله دیگری امکان دستیابی به اطلاعات و سیگنالهای زمانی آنرا میدهد
ground adjustable propeller ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز
mouses خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی
mouse خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی
add-ons سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
add-on سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
round روش سازماندهی استفاده از کامپیوتر توسط چندین کاربر که هر یک آنرا در یک زمان اجرا می کنند و به بعدی می فرستند
roundest روش سازماندهی استفاده از کامپیوتر توسط چندین کاربر که هر یک آنرا در یک زمان اجرا می کنند و به بعدی می فرستند
reader یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
stamped addressed envelope پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
readers یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
head-shrinkers کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinker کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
Mandlebrot set تساوی ریاضی که به صورت بازگشتی برای تنظیم مقادیر به کار می رود. هنگام رسم آنرا در تصویر بخش شده
keep your peck up دل داشته باشد
hydroxide داشته باشد
worksheet ی داشته باشد
in prospective انتظار داشته
in prospect انتظار داشته
kept نگاه داشته
anti- برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
isolates فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolate فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolating فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
terminate and stay resident program برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند
uart از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند
optimize کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
be a man مردانگی داشته باشید
he has passed the chair ریاست داشته است
you bet یقین داشته باش
if any اگر داشته باشد
keep your peck up جرات داشته باشید
tripods چیزی که سه پایه داشته
tripod چیزی که سه پایه داشته
As much as you wish to have . هر قدر که میل داشته با شید
He has become too big for his boots. He is getting above himself . هوا( یابو ) ورش داشته
ineffectively بی انکه اثری داشته باشد
Be patient . صبر داشته باش ( حوصله کن )
frothily بی انکه مغزیامعنی داشته باشد
pent up دریک جا نگاه داشته شده
the u states کشوری که پادشاه داشته باشد
Be of good courage . قوت قلب داشته باشید
par for the course <idiom> تنها چیزیکه انتظار داشته
Keep an eye on things. هوای کاررا داشته باش
irrelatively بی انکه وابستگی داشته باشد
he had need remember بایستی بخاطر داشته باشید
the u kingdom کشوری که پادشاه داشته باشد
point نقط های که تقسیم بین بیتهای عدد کامل و بخش کسری آنرا از عدد دودویی نشان میدهد
hot کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
hotter کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
reel-to-reel ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
hottest کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
reel to reel ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
viewer امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
viewers امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
for no p reason بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
ukase فرمان امیراتور که قوت قانونی داشته
walk (all) over <idiom> انجام هرکاری که دوست داشته باشه
Moderation in all things. <proverb> در همه چیز اعتدال داشته باش.
eye cup فرفی که چشم رادران نگاه داشته
Make sure the statuette doesnt topple over . هوای مجسمه را داشته باش که نیافتد
it is in good keep خوب نگاه داشته یاحفافت شونده
parallels اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelling اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelled اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleling اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleled اگر به توجه نیاز داشته باشند
numbly بی انکه حس داشته باشد یا تکان خورد
carbuncles لعلی که تراش محدب داشته باشد
carbuncle لعلی که تراش محدب داشته باشد
unauthorized آنچه باید مجوز داشته باشد
incomparably بدون اینکه نظر داشته باشد
off the point بدون اینکه وابستگی داشته باشد
irrelevantly بدون اینکه وابستگی داشته باشد
parallel اگر به توجه نیاز داشته باشند
It is immaterial how rich he may be . مهم نیست چقدر ثروت داشته با شد
roundelay تصنیف یاسرودی که برگردان داشته باشد
I'd like to have a place of my own [to call my own] . من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
neural network سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
unmoderated list لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
large ship کشتی که بیش از 731 مترطول داشته باشد
inefficaciously ناسودمندانه بی انکه سودیا فایدهای داشته باشد
four in hand گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
Whay keep a dog and bark yourself?. <proverb> چرا سگ نگه داشته اى و خود پارس مى کنى؟.
nutritiously چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد
corporate town شهری که حقوق بلدی داردومیتواندشهرداری داشته باشد
corporator گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد
titular charge daffaires کاردارسفارتخانه در حالی که اختیارات خاص داشته باشد
four by four خودرو چهارچرخی که هرچهارچرخ ان نیرو داشته باشد
on occasion لدی الاقتضا هر وقت موقعیت داشته باشد
fieldsman کسیکه دربازی توپ رانگاه داشته برمیگرداند
nutritively چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد
gazebo عمارت تابستانی که چشم اندازخوبی داشته باشد
pointlessly بی انکه معنی ویژه یا لطفی داشته باشد
reefer خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
reefers خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
harpies جانوری که تن ورخسار زن وبال وچنگال مرغ را داشته
harpy جانوری که تن ورخسار زن وبال وچنگال مرغ را داشته
actual job [job held] [occupation held] پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
set in <idiom> تغییرات آب وهوا شروع وممکنه ادامه داشته باشد
lagan کالایی که درته دریابا گویهای نگاه داشته باشد
alternated که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternate که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
Shoppers were scrambling to get the best bargains. خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
fractional reserve banking بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
borough شهریاقصبهای که وکیل به مجلس بفرستدیاانجمن شهرداری داشته باشد
pay d. خاک زرداریاسیم دارکه شستن ان صرف داشته باشد
alternates که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
What effect do you think the changes will have on you? فکر می کنید تغییرات چه تاثیری بر شما داشته باشد؟
convalescent center یکان بهداری که فرفیت 0051 تختخواب را داشته باشد
chimeras جانوری که سرشیر وبدن ببرودم مار داشته است
Would you care for a cup of coffee? آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
chimera جانوری که سرشیر وبدن ببرودم مار داشته است
chimaera جانوری که سرشیر وبدن ببرودم مار داشته است
toneme لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
love thy neighbour as thyself همسایه یا نوع خود را مانندخود دوست داشته باش
boroughs شهریاقصبهای که وکیل به مجلس بفرستدیاانجمن شهرداری داشته باشد
lugger زورق بادبانی که یک یا چندبادبان چهار گوش داشته باشد
i insist on your being present جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
UA نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
few تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
That's the end of our holiday. این هم از تعطیلاتمان. [یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
fewest تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
laid paper کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
So much for our holiday. این هم از تعطیلاتمان. [یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
over voltage protection وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
nominative subject اسم یا ضمیری که بعلت میندبودن حالت فاعلی داشته باشد
over crowding تعداد ساکنین از میزانی که قانون مسکن مقرر داشته است
fewer تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
to drag in a subject موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
I don't think there's any question about it. من فکر نمی کنم که در مورد آن تردیدی وجود داشته باشد.
double coincidence of wants نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
scanners وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanner وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
You deserve it. حق داری ( استحقاق آنرا داری )
powering منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
CD quality چیزی که میتواند کیفیت ضبط مشابه با دیسک فشرده داشته باشد
controlling company موسسهای که یک یا چندموسسه دیگر را تحت کنترل یاتملک داشته باشد paterncompany
rate بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
cons در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
conning در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
nunc pro tunc حکم یا سند جدید الصدور که نسبت به گذشته تاثیر داشته باشد
quantum meruit هر قدر کارش واقعا" ارزش داشته باشد در دعوی کارگربر کارفرما
powers منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
interlocking directorate حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
powered منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
conned در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
con در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد
rates بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
turtle border حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
reserve مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserves مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserving مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
universal time زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
identity تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
autos امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
doubled up درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
id کلمه رمز یا کلمهای کاربری را مشخص میکند تا به سیستم دستیابی داشته باشد
cartel اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
cartels اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
to reinvent the wheel <idiom> هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com