Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
speedball
نوعی بازی شبیه فوتبال
Other Matches
scrum
نوعی بازی فوتبال راگبی
scrums
نوعی بازی فوتبال راگبی
scrummage
نوعی بازی فوتبال راگبی
racketball
نوعی بازی شبیه هندبال
speed a way
نوعی بازی شبیه هاکی
keno
نوعی بازی شبیه لوتو
checker
نوعی بازی شبیه جنگ نادر
faro
نوعی بازی قمار شبیه بانک
football
توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
footballs
توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
footballs
بازی فوتبال
football
بازی فوتبال
footballers
فوتبال بازی کن
footballer
فوتبال بازی کن
soccer
بازی فوتبال
football game
بازی فوتبال
water polo
بازی فوتبال ابی
to play soccer
فوتبال بازی کردن
to play football
فوتبال بازی کردن
flag football
نوعی فوتبال با 6 تا 9 نفر درهر تیم
hockey
چوگان بازی با اصول فوتبال
he is a novice in football
در بازی فوتبال تازه کار است
Football pool
[British English]
قماربازی روی نتیجه بازی تیمهای فوتبال
movement off-the-ball
بازی بدون توپ
[تمرین ورزش فوتبال]
broomball
نوعی هاکی روی یخ بدون کفش اسکیت با جارو و توپ فوتبال
touch football
نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
tombola
نوعی قمار شبیه لوتو
chigger
نوعی حشره شبیه کنه
tombolas
نوعی قمار شبیه لوتو
snooker
بازی شبیه بیلیارد
chine chilla
نوعی جانورجونده کوچک شبیه سنجاب
celesta
نوعی الت موسیقی شبیه پیانو
split t
نوعی طرح تهاجمی شبیه به جبهه تی
ocarina
نوعی الت موسیقی شبیه نای
netball
بازی شبیه بسکتبال با 7بازیگر
bingo
یکنوع بازی شبیه لوتو
I am stiff with football.
بعد از بازی فوتبال بدنم چوب شده ( خشک شده )
goat antelope
نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
avocados
نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
avocado
نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
gar
نوعی ماهی که ارواره هایی شبیه منقاردارد
cribbage
یکجور بازی ورق شبیه رامی
charade
نوعی بازی
slapjack
نوعی بازی ورق
loos
نوعی بازی ورق
jack-in-the-box
نوعی اتش بازی
Wellington
نوعی بازی گنجفه
billiards
نوعی از گوی بازی که
whist
نوعی بازی ورق
raffle
نوعی بازی قدیمی
jack-in-the-boxes
نوعی اتش بازی
jack in the box
نوعی اتش بازی
raffles
نوعی بازی قدیمی
draughts
نوعی بازی چکرز
canasta
نوعی بازی رامی
loo
نوعی بازی ورق
pushpin
نوعی بازی بچگانه
yoyo
نوعی اسباب بازی بچگانه
eucher
نوعی بازی ورق امریکایی
craps
نوعی بازی قمار باطاس
pitch and toss
نوعی بازی شیر یاخط
ombre
نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
quadrilles
نوعی بازی ورق چهار نفری
omber
نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
croquet
نوعی بازی با گوی وحلقه کروکت
tetherball
نوعی بازی دو نفره با راکت وتوپ
lacrosse
لاکروس که نوعی توپ بازی است
Frisbee
نوعی بازی به نام بومرنگ در فارسی
quadrille
نوعی بازی ورق چهار نفری
badminton
نوعی بازی تنیس باتوپ پردار
marionette
عروسک خیمه شب بازی نوعی مرغابی
gin rummy
نوعی بازی رامی مخصوص دو نفر
marionettes
عروسک خیمه شب بازی نوعی مرغابی
netball
بازی شبیه به والیبال با گرفتن و انداختن توپ بجای ضربه زدن
shinny
نوعی بازی هاکی غیررسمی در صحرا و بیابان
galbanum
نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
skittles
بازی شبیه به بولینگ درانگلستان بین 2 نفر یا 2تیم تا 5 نفره با پرتاب گوی یا دیسک به 9 میله
bowler
نوعی کلاه لبه دار کسی که باگلوله یاگوی بازی میکند
bowlers
نوعی کلاه لبه دار کسی که باگلوله یاگوی بازی میکند
glengarry
نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
acrade game
نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
mohair
کرک
[نوعی الیاف پروتئینی نازک شبیه پشم که بیشتر از بز و شتر تهیه شده و در بافت قسمت های ظریف بکار می رود.]
escolar
نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
musical chairs
نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
squash tennis
بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
jigsaw puzzle
نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
croquet
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
gooseneck
هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
pinnulated
شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulate
شبیه برگچه شبیه بالچه
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
soccer
فوتبال
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
pigskin
توپ فوتبال
football club
[British Englisch]
باشگاه فوتبال
gridiron
زمین فوتبال
association football
اتحادیه فوتبال
boot
کفش فوتبال
canadian football
فوتبال کانادایی
playing fields
زمین فوتبال
grids
زمین فوتبال
football fan
[British English]
طرفدار فوتبال
football
توپ فوتبال
elevens
تیم فوتبال
kick about
فوتبال هردمبیل
gridition
زمین فوتبال
grid
زمین فوتبال
soccer field
زمین فوتبال
left for ward
در فوتبال پیشرو چپ
eleven
تیم فوتبال
playing field
زمین فوتبال
soccer fan
[soccer supporter]
[American English]
طرفدار فوتبال
touchline
خط اطراف زمین فوتبال
six man football
فوتبال دو تیم 6 نفره
football fan
[American English]
طرفدار فوتبال آمریکایی
to finish the ball into the net
با توپ گل زدن
[فوتبال]
goalkeeper
دروازه بان فوتبال
goalkeepers
دروازه بان فوتبال
rules of football
قوانین یا قواعد فوتبال
indoor soccer
فوتبال داخل سالن
American football
فوتبال آمریکایی
[ورزش]
football hooligan
خرابگر پر سر و صدای فوتبال
soccer ball throw
پرتاب توپ فوتبال
kick off
شروع مسابقه فوتبال
signal caller
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
lateral pass
پاس توپ فوتبال از پهلو
I have lost my interest in football .
دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
Playing football is not my idea of fun .
فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
long ball
[شوت کردن بلند توپ]
[فوتبال]
short ball
شوت کردن کوتاه توپ
[فوتبال]
uprights
تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
to let the ball do the work
توپ را به جایی غلت دادن
[فوتبال]
to keep the ball moving
توپ را به جایی غلت دادن
[فوتبال]
The football field must be marked out.
زمین فوتبال را باید خط کشی کرد
low ball
شوت کردن پائین توپ
[فوتبال]
football cleats
کفش گل میخ دار فوتبال آمریکایی
high ball
شوت کردن بالا توپ
[فوتبال]
punted
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punt
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
grey cup
مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
punts
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
fielder
بازیکن میدان فوتبال وغیره صحرا نورد
team area
محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
yardage
تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
yard marker
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard line
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
lineup
اماده ومجهز کردن ترتیب جای بازیکنان فوتبال طرز قرار گیری
groundhopper
[British English]
طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور
[از خانه]
تیم خود را دیدار میکند.
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest)
<idiom>
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
football
توپ فوتبال آمریکایی
[توپ بیضوی]
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
nears
شبیه
nearing
شبیه
nearest
شبیه
nearer
شبیه
simulant
شبیه
near-
شبیه
anthoid
شبیه به گل
similar
شبیه
near
شبیه
medal
شبیه
analogous
شبیه
make
شبیه
feathery
شبیه به پر
makes
شبیه
medals
شبیه
imitations
شبیه
imitation
شبیه
simile
شبیه
similes
شبیه
neared
شبیه
similar
<adj.>
شبیه
luteous
شبیه گل
womanlike
شبیه زن
more like;most like
شبیه تر
personator
شبیه
wifelike
شبیه زن
similar to that
شبیه به ان
papilionaceous
شبیه
pygidial
شبیه دم
quasi
شبیه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com