English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
claret نوعی شراب قرمز
clarets نوعی شراب قرمز
chianti نوعی شراب قرمز
Other Matches
cochineal قرمز شراب کش
gladstone نوعی شراب ارزان
chablis نوعی شراب سفید
amontillado نوعی شراب تلخ و سفیداسپانیایی
tents اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
tent اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
Indianred <adj.> <noun> نوعی رنگ قرمز
carmine نوعی رنگ قرمز
sard نوعی عقیق قرمز سیر
lae [نوعی رنگینه قرمز که از حشره لاکا بدست می آید.]
hereford نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winery کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
vinosity حالت و خصوصیات شراب معتادبه شراب
wineglass لیوان شراب پیمانه شراب
storm warning پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid اسید کارمینیک [عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
gold washing شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
infrared line scan ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
infrared imagery عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Turkaman rugs فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
infrared ray اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
wine شراب
wines شراب
the juice of the grape شراب
viniferous شراب زا
bacchus شراب
rhenish wine شراب اسمانی
fortified wine شراب قوی
fortified wines شراب قوی
decants ریختن شراب
decanted ریختن شراب
grcen wine شراب تازه
filtrate شراب ناب
decanting ریختن شراب
grcen wine شراب نارس
guzzler شراب خور
grail جام شراب
riesling شراب سفید
wino معتاد به شراب
viticulturist شراب ساز
vinal بشکل شراب
viniferous دارای شراب
wines شراب نوشیدن
viniculture شراب سازی
vermt شراب افسنطین
binges شراب خواری
binge شراب خواری
it is a racy wine شراب رادارد
ustulation سوزاندن شراب
wine cellar انبار شراب
wine cellar شراب دخمه
wineskin مشک شراب
vinous flavour طعم شراب
winegrower شراب ساز
decant ریختن شراب
pottle رطل شراب
oenomel شراب عسلی
oenologist شراب شناس
wineglass جام شراب
winebibber شراب خور
wine maker شراب ریز
wine شراب نوشیدن
enology شراب شناسی
cider شراب سیب
bacchus رب النوع شراب و باده
jeroboam جام شراب بزرگ
wineshop مغازه شراب فروشی
winepress خمره شراب سازی
vintner عمده فروش شراب
vintners عمده فروش شراب
fortified wine شراب تقویت شده
fortified wines شراب تقویت شده
scuppernong شراب انگور مشک
goblet گیلاس شراب [در مراسم]
straw wine شراب شیرین کشمش
malmsey شراب شیرین قبرس
vermouths شراب شیرین افسنطین
loading امیختن موادخارجی به شراب
argol دردشراب .ته نشین شراب
vermouth شراب شیرین افسنطین
chalice گیلاس شراب [در مراسم]
fiasco ناکامی بطری شراب
viniculture پرورش انگور شراب
fiascos ناکامی بطری شراب
cellars جای شراب انداختن
goblets گیلاس شراب تکه
goblet گیلاس شراب تکه
wineglasful گیلاس شراب خوری
cellar جای شراب انداختن
gill پیمانهای برای شراب
vintnery عمده فروشی شراب
maderia شراب محصول مادریا
vinic مربوط به شراب یا الکل
frutex شراب شربت الکلی
vinifacteur اسباب شراب سازی
enology مبحث شراب شناسی
buretto تنگ مخصوص شراب مقدس
buret تنگ مخصوص شراب مقدس
gourmets خبره خوراک شراب شناس
gourmet خبره خوراک شراب شناس
sacked شراب سفید پرالکل وتلخ
vinometer الت سنجش الکل شراب
to lay down wine شراب را انبار کردن یا جادادن
libation تقدیم شراب به حضور خدایان
altar of credence [جایگاه نان و شراب مقدس]
port شراب شیرین بارگیری کردن
sherries شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
crust of wine جرم شراب در روی شیشه
libations تقدیم شراب به حضور خدایان
sherry شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
libations نوشابه پاشی نوشیدن شراب
libation نوشابه پاشی نوشیدن شراب
sacks شراب سفید پرالکل وتلخ
sack شراب سفید پرالکل وتلخ
sherris شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
dionysus >دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
wine taster جام شراب مخصوص نمونه گیری
punched مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
tartarous دردی شکل مشتق از درده شراب
punches مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
rhenish شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
birl شراب نوشیدن وجام را بدیگری دادن
nectar شراب لذیذ خدایان یونان شهد
punch مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
wine cooler هرنوع وسیله یا مخزن سردکننده شراب
daiquiri مشروب مخلوط از شراب واب پرتقال و شکر
vinous eloquence فصاحتی که در اثر خوردن شراب پیدا میشود
taster کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
bacchic ornament [وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
wine taster کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
lord's table میز مخصوص شراب ونان وعشای ربانی
tasters کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
viticulture صنعت شرابسازی زراعت انگور برای تهبیه شراب
canary رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
canaries رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
When drink enters, wisdom departs. <proverb> آنگه که شراب از در درآمد ,هوش و عقل و اختیار از کف برفت .
tokay انگور سفید یا ارغوانی بیضی شراب شیرین مجارستان
The milk [the wine] has already turned [gone off] . شیر [شراب] پیش از این بریده شده است.
wine palm هرنوع نخلی که ازمیوه ان برای شراب کشی استفاده میشود
vinaceous قرمز
laky a قرمز
sanguineous قرمز
reddest قرمز
redder قرمز
bloodshot قرمز
red line خط قرمز
aka قرمز
vermeil قرمز
rubric خط قرمز
vermillion قرمز
rubrics خط قرمز
raddle گل قرمز
ponceau قرمز
vermilion قرمز
reds قرمز
cramoisy قرمز
gules قرمز
redhead مو قرمز
red <adj.> قرمز
coralline قرمز
erythrean قرمز
erythroid قرمز
redheads مو قرمز
rubious قرمز یاقوتی
murrey قرمز ارغوانی
crimson قرمز سیر
rubefy قرمز کردن
rubefaction قرمز سازی
rubefacient قرمز کننده
gorcock با قرقره قرمز
phenol red قرمز فنول
encrimson قرمز کردن
kidney beans لوبیا قرمز
nacarat قرمز روشن
safflower carmine قرمز کافیشه
rufous قرمز کم رنگ
neutral red قرمز خنثی
ruby of arsenic زرنیخ قرمز
dressed inred قرمز پوش
elms نارون قرمز
elm نارون قرمز
oxide of copper توتیای قرمز
roucou قرمز بویا
rosily برنگ قرمز
reddens قرمز شدن
crimson قرمز روناسی
red brick اجر قرمز
red card کارت قرمز
red nucleus هسته قرمز
red lips لبهای قرمز
red letter با حروف قرمز
scarlet قرمز جگری
red lead سرب قرمز
scarlet قرمز لاکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com