Dictiornary-Farsi | نوعی غذای سویسی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
fondu	نوعی غذای سویسی


Other Matches

chow mein	نوعی غذای چینی
chopsuey	نوعی غذای چینی
casserole	نوعی غذای مرکب از گوشت وارد
casseroles	نوعی غذای مرکب از گوشت وارد
ravioli	نوعی غذای ایتالیایی از گوشت و نشاسته
swiss	سویسی
helvetian	سویسی
switzer	سویسی
gruyere	پنیرسوراخ سوراخ سویسی که ازشیرگاو میسازند د
fire bee	نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
bittersweet	نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
birdseed	غذای پرندگان
sops	غذای مایع
potluck	غذای مختصر
stinkpot	غذای بدبو
sop	غذای مایع
cornmeal	غذای ذرت
dinette	غذای گرم
meat	غذای اصلی
entree	غذای اصلی
meats	غذای اصلی
shore dinner	غذای دریایی
junk foods	غذای ناسالم
restorative food	غذای مقوی
spirilual nutriment	غذای روحانی
sweetmeat	غذای شیرین
plant food	غذای گیاه
plant food	غذای گیاهی
junk food	غذای ناسالم
antipasto	غذای اشتهااور
chicken feed	غذای جوجه
health foods	غذای سالم
health food	غذای سالم
dish of the day	غذای روز
luncheons	غذای مفصل
seafood	غذای دریایی
when in season	غذای فصل
luncheon	غذای مفصل
gastronomist	متخصص غذای لذیذ
board	غذای روی میز
stenophagous	غذای محدود خوار
set menu	صورت غذای هر روزه
Oily skin (food).	پوست ( غذای ) چرب
Good wholesome food .	غذای سالم وکامل
debilitant	غذای ضعیف کننده
Frozen meat ( food ) .	گوشت ( غذای ) یخ زده
a special menu	صورت غذای مخصوص
boarded	غذای روی میز
bakemeat	شیرینی اردی غذای پخته
food container	فرف غذای قابل حمل
Rice is a wholesome food .	برنج غذای کاملی است
slosh	غذای چسبناک مشروب لزج
sloshing	غذای چسبناک مشروب لزج
progressive cookery	پخت تدریجی غذای یکان
That was a very good meal.	غذای خیلی خوبی بود.
speciality of the house	غذای مخصوص طبخ منزل
baked meat	شیرینی اردی غذای پخته
sloshes	غذای چسبناک مشروب لزج
to toy with one's food	با غذای خود بازی کردن
asses' ears	نوعی گوشه [نوعی شاخه]
agape	غذای سبک پس ار جشنی در کلیسا [دین]
entremets	غذای لذید اضافه بر برنامه معمولی
succotash	غذای مرکب از لوبیا ومغزذرت پخته
underfeed	غذای غیر کافی خوردن یا دادن
An apple a day keeps the doctor away. <proverb>	غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
mawkish	حالت تهوع نسبت به غذای بدمزه
for half board	برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
The food was not fit to eat.	غذای ناجوری بود ( قابل خوردن نبود )
I revisited her recipe.	من دستور کار [غذای] او [زن] را دوباره بکار بردم.
slopping	غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
broth	غذای مایعی مرکب از گوشت یاماهی وحبوبات وسبزیهای پخته
slop	غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopped	غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
He warned he would go on a termless hunger strike.	او [مرد] هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
puffs	دود ویا بخار قسمت پف کرده جامه زنانه غذای پف دار
puff	دود ویا بخار قسمت پف کرده جامه زنانه غذای پف دار
puffing	دود ویا بخار قسمت پف کرده جامه زنانه غذای پف دار
munchies [Colloquial]	غذای برای ریز ریز خوردن [مانند تخمه یا پسته]
hunger strikes	اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
hunger strike	اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
typical	نوعی
generic	نوعی
some kind [of]	یک نوعی [از]
a kind [of]	نوعی [از]
fellow feeling	حس هم نوعی
cutter	نوعی کرجی
near leg pickup and turnover	نوعی کنده رو
brocoli	نوعی گل کلم
lustring	نوعی پروانه
pecker	نوعی کلنگ
cowries	نوعی کس گربه
lithomarge	نوعی کائولین
patent anchor	نوعی لنگر
cowry	نوعی کس گربه
bulldogs	نوعی سگ بزرگ
tip	نوعی اسکی
tipping	نوعی اسکی
mixers	نوعی خط دفاعی
mixer	نوعی خط دفاعی
orthographic	نوعی طرح
kenning	نوعی استعاره
cutters	نوعی کرجی
marc	نوعی عرق
mapes	نوعی پرش با یک پا
it is of a different kind	نوعی دیگراست
kb 0	نوعی هواپیماست
crap	نوعی قمار
crapped	نوعی قمار
marquise	نوعی گلابی
mastic	نوعی درزبند
crapping	نوعی قمار
manta	نوعی ردا
malvasia	نوعی انگور
cutlasses	نوعی قمه
bulldog	نوعی سگ بزرگ
cowrie	نوعی کس گربه
lutestring	نوعی پروانه
india paper	نوعی کاغذنازک
another guess	نوعی دیگر
cane brake	نوعی ازعلف
cocker spaniels	نوعی سگ پاکوتاه
cocker spaniel	نوعی سگ پاکوتاه
auks	نوعی پنگوئن
auk	نوعی پنگوئن
catatonia	نوعی جنون
clove hitch	نوعی گره
cole	نوعی کلم
copal	نوعی رزین
cornett	نوعی شیپور
cotype	نوعی فرعی
tweed	نوعی فاستونی
camphor oil	نوعی روغن
calash	نوعی درشکه
albacore	نوعی زیردریایی
airedale	نوعی سگ خرمایی
aerocommander	نوعی هواپیما
bandora	نوعی سه تار
bandore	نوعی سه تار
acaleph	نوعی صدف
blintz	نوعی شیرینی
blintze	نوعی شیرینی
blocking capacitor	نوعی خازن
blood knot	نوعی گره
bodkin	نوعی جوالدوز
bowknot	نوعی گره
crowfoot	نوعی شمعدانی
calvados	نوعی عرق
gazehound	نوعی سگ شکاری
colts	نوعی طپانچه
colt	نوعی طپانچه
cutlass	نوعی قمه
goldeneye	نوعی مرغابی
goggle eye	نوعی ماهی
bills	نوعی شمشیرپهن
bill	نوعی شمشیرپهن
greyhounds	نوعی تازی
greyhound	نوعی تازی
charade	نوعی بازی
charade	نوعی معما
garden heiliotrope	نوعی سمنه
gannister	نوعی کوارتزپست
cutlas	نوعی قمه
dalmatian	نوعی سگ بزرگ
dog rose	نوعی از گل نسرین
easter lily	نوعی سوسن
elecampane	نوعی شیرینی
eulachon	نوعی ماهی
feist	نوعی سگ کوچک
fireman's carry from kneeling position	نوعی یک دست و یک پا
fireweed	نوعی کاهو
fox terrier	نوعی سگ اهلی
gabbro	نوعی سنگ
ganister	نوعی کوارتزپست
harvestman	نوعی عنکبوت
cornets	نوعی شیپور
stock saddle	نوعی زین
cowslips	نوعی پامچال
cowslip	نوعی پامچال
barnacle	نوعی صدف
chowder	نوعی ابگوشت
saint bernard	نوعی سگ بزرگ
rutabaga	نوعی کلم
cheddars	نوعی پنیر
stout	نوعی ابجو
somehow	بیک نوعی
slip joint pliers	نوعی انبردست
cornet	نوعی شیپور
French horn	نوعی شیپور
banjos	نوعی تار
banjoes	نوعی تار
banjo	نوعی تار
stoutest	نوعی ابجو
stouter	نوعی ابجو
typical sample	نمونه نوعی
type tests	ازمایشهای نوعی
taffy	نوعی اب نبات
rusks	نوعی بیسکویت
cheddar	نوعی پنیر
chiffon	نوعی کیک
broccoli	نوعی گل کلم