Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
Other Matches
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
typhoons
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoon
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
sprints
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
jupiter
نوعی موشک زمین به هواست
talos
نوعی موشک دریایی زمین به هوا
bull pup
نوعی موشک هدایت شونده هوا به زمین
gimlet
نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
gimlets
نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
tartar
نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
tartars
نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
terrier
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terriers
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
air to surface missile
موشک هوا به زمین
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
surface to air missile
موشک زمین به هوا موشکهای ضد هوایی
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
hound dog
موشک هوا به زمین مخصوص هواپیماهای ب-25 با کلاهک اتمی
redeye
موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
line to earth fault
اتصال کوتاه زمین
diabase
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
dunite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
syenite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
andesite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
bow line
نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
tap dance
نوعی رقص که در ان پنجه وپاشنه پا را به سرعت به زمین می زنند
street hockey
نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
crosscourt shot
ضربه کوتاه به دیوار مقابل که به طرف دیگر زمین اسکواش بیافتد
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
re entry vehicle
نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
chasse
نوعی حرکت با پاها بصورت یک پا روی زمین و یک پای دیگر روی هوا
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
Hanbel
[نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
short lunge
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
Brontide
نوعی صدا
[صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
sidewinder
نوعی موشک ضد هوایی
pgm
نوعی موشک هدایت شونده
terne
نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
nike ajax
نوعی موشک ضد هوایی هدایت شونده
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
sparrows
نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
sparrow
نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
zero length launching
نوعی روش پرتاب موشک بااولین نیروی حرکت جت
thor
نوعی موشک یک مرحلهای اتمی بالیستیکی برد متوسط
mid range
موشک بردمتوسط یا توپخانه بردمتوسط
titans
نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
titan
نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
minuteman
نوعی موشک سه مرحلهای قاره پیمایی که کلاهک اتمی حمل میکند
mauler
نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
miniski
نوعی اسکی کوتاه
basset
نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
mantelet
نوعی شنل زنانه کوتاه
short thrust
نوعی سخمه کوتاه در جنگ سرنیزه
greasewood
نوعی بوته کوتاه ازتیره قازایاغی
quail
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
dachshund
نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
shoran
نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
dachshunds
نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
pack artillery
توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
peplum
نوعی ردا یانیم تنه زنانه دامن کوتاه
mace
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
maces
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
terrain
زمین
ground
کف زمین
ground
زمین
ground
: زمین
norland
زمین
extra terrestrial
زمین
earths
زمین
land n
زمین
ground line
خط زمین
aerospace
جو زمین
ground surface
کف زمین
earth
زمین
land
زمین
floors
کف زمین
floored
کف زمین
acre
زمین
floor
کف زمین
acres
زمین
lackland
بی زمین
real estate
زمین
grazes
زمین
soils
زمین
earthing
زمین
domains
زمین
domain
زمین
cinder track
زمین دو
cinder tracks
زمین دو
floor
کف زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
grazed
زمین
tellus
زمین
globe
زمین
soil
زمین
grass roots
کف زمین
soiling
زمین
this earthly round
زمین
fielded
زمین
geodetically
زمین
graze
زمین
fields
زمین
globes
زمین
field
زمین
rooter
زمین کن
provider
نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
providers
نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
quick ground
زمین سست
natural ground
زمین طبیعی
neutral earth
زمین خنثی
woodlands
زمین جنگلی
to go to grass
زمین خوردن
gore
زمین سه گوش
woodland
زمین جنگلی
gored
زمین سه گوش
goring
زمین سه گوش
loose ground
زمین سست
gores
زمین سه گوش
to fall to the ground
زمین خوردن
contour
عوارض زمین
savannah
زمین هموار
table land
زمین هموار
tectonic
زمین ساخت
tectonic
زمین ساختی
original ground
زمین طبیعی
occident
مغرب زمین
tectonics
زمین ساخت
sites
زمین ساختمانی
oblique compartment
زمین مورب
nutation
اهتزاز زمین
tennis court
زمین تنیس
savannas
زمین هموار
savannahs
زمین هموار
to kiss the ground
زمین بوسیدن
losse earth
زمین خوره
tenementary land
زمین اجاری
the corner's of the earth
کدانهای زمین
the terrestrial
کره زمین
lowland
زمین پست
mallet field
زمین چوگان
tilth
زمین مزروعی
to cast oneself down prostrate
زمین بوسیدن
sited
زمین ساختمانی
marsh land
زمین ماندابی
panhandle
زمین باریکه
panhandled
زمین باریکه
site
زمین ساختمانی
panhandles
زمین باریکه
panhandling
زمین باریکه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com