Total search result: 202 (24 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
gallmite |
نوعی کرم چهار پای کوچک |
|
|
Search result with all words |
|
jet star |
نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت |
Other Matches |
|
waffles |
نوعی کیک های چهار گوش |
quadrilles |
نوعی بازی ورق چهار نفری |
quadrille |
نوعی بازی ورق چهار نفری |
angular capital |
[نوعی سرستون چهار ضلعی یونی] |
globe master |
نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره |
starlifter |
نوعی هواپیمای حمل و نقل چهار موتوره جت بزرگ |
stratotanker |
نوعی هواپیمای تانکر سوخت رسان چهار موتوره هوایی |
tringle |
گچ بری یا ارایش کوچک و چهار گوش مهاری |
galloway |
اسب مخصوص چهار نعل نوعی تاتوی اسکاتلندی ازنژاد گالووی |
chihuahuas |
نوعی سگ کوچک. |
chihuahua |
نوعی سگ کوچک. |
feist |
نوعی سگ کوچک |
bobsled |
نوعی سورتمه کوچک |
hariequin |
نوعی سگ کوچک خالدار |
buttercup |
نوعی شیرینی کوچک |
bobsleds |
نوعی سورتمه کوچک |
cupcake |
نوعی کیک کوچک |
buttercups |
نوعی شیرینی کوچک |
sandpiper |
نوعی مارماهی کوچک |
ladyfinger |
نوعی موز کوچک |
leghorn |
نوعی مرغ وخروس کوچک |
kart |
نوعی اتومبیل کوچک مسابقه |
blimp |
نوعی بالون هوایی کوچک |
sidewinder |
نوعی مار زنگی کوچک |
chine chilla |
نوعی جانورجونده کوچک شبیه سنجاب |
air impingment starter |
نوعی استارتر در موتورهای توربینی کوچک |
melodeon |
ارگ پایی یا دستی نوعی نی کوچک |
dachshund |
نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز. |
dachshunds |
نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز. |
bow compass |
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود |
muffin |
نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک |
muffins |
نوعی شیرینی یاکلوچه که گرماگرم باکره میخورند بشقاب سفالی کوچک |
Dizlyk |
[نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.] |
integrated |
نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است |
pillory |
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند |
pilloried |
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند |
pillories |
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند |
pillorying |
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند |
cross-in-square |
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای] |
four poster |
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد |
trapezium |
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم |
quatrefoil |
چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.] |
quadrumana |
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا |
quadrumvir |
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری |
tetrahedron |
جسم چهار سطحی چهار ضلعی |
tetragonal |
دارای چهار زاویه چهار کنجی |
tetrapterous |
دارای چهار بال چهار جناحی |
thermal |
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند |
quatrefoil |
چهار ترک چهار گوشه |
quadrangles |
چهار گوش چهار دیواری |
qyaternary |
چهار واحدی چهار عضوی |
quadrangle |
چهار گوش چهار دیواری |
little john |
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه |
fire bee |
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی |
bittersweet |
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ |
petty cash |
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک |
gemmule |
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک |
widget |
آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک] |
asses' ears |
نوعی گوشه [نوعی شاخه] |
increments |
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج |
pig board |
تخته کوچک برای موجهای کوچک |
jigger |
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک |
increment |
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج |
pannikin |
لیوان کوچک پیمانه کوچک |
knobble |
برامدگی کوچک گره کوچک |
applet |
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3- |
tetragon |
چهار بر |
quartile |
چهار یک |
four |
چهار |
quatre |
چهار |
quadrilateral |
چهار بر |
tetrad |
چهار |
quadrilaterals |
چهار بر |
quadruped |
چهار پا |
quarter |
چهار یک |
quadrupeds |
چهار پا |
quadruples |
چهار لا |
quadrupling |
چهار لا |
quadrupled |
چهار لا |
quadruple |
چهار لا |
quadrate |
چهار یک |
small scale |
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک |
small-scale |
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک |
creep |
چهار دست و پا |
quadruplets |
چهار گانه |
quad |
چهار قلو |
all fours |
چهار دست و پا |
tetravalent |
چهار بنیانی |
quadruplet |
چهار گانه |
gallop |
چهار نعل |
twice is |
دو دو تا چهار تا میشود |
tetravalent |
چهار فرفیتی |
tertramerous |
چهار جزئی |
square |
چهار گوش |
quad |
چهار گوش |
foursquare |
چهار ضلعی |
quads |
چهار گوش |
Wednesday |
چهار شنبه |
gallops |
چهار نعل |
the four seasons |
چهار فصل |
tetrahedral |
چهار وجهی |
Wednesdays |
چهار شنبه |
the cardinal humours |
چهار ابگونه |
four |
عدد چهار |
backfour |
چهار مدافع |
quads |
چهار قلو |
galloped |
چهار نعل |
four way |
چهار راه |
tetrad |
چهار عنصری |
close |
چهار گوشه |
tetrahedron |
چهار وجهی |
tetramerous |
چهار جزیی |
tetrameter |
چهار وزنی |
tetrastich |
چهار بیتی |
four o'clock |
ساعت چهار |
four pole |
چهار قطبی |
tetraphyllous |
چهار برگه |
tetrapod |
پروانه چهار پا |
tetrastichous |
چهار جزیی |
tetrahedral |
چهار ضلعی |
tetradactylous |
چهار پنجهای |
four way |
چهار لولهای |
quadrisyllabic |
چهار هجائی |
squared |
چهار گوش |
tetragon |
چهار ضلعی |
tetratomic |
چهار اتمی |
tetragon |
چهار گوشه |
four cycle |
چهار چرخه |
squares |
چهار گوش |
squaring |
چهار گوش |
four dimensional |
چهار بعدی |
tetrasporous |
چهار هاگی |
quadraple |
چهار برابر |
quadrangular |
چهار گوشه |
long legged |
چهار پایه |
quadruple |
چهار گانه |
all eyes |
چهار چشمی |
quadrivalent |
چهار بنیانی |
quadrivalent |
چهار ارزشی |
quadrate |
چهار گوش |
point four |
اصل چهار |
quadripartite |
چهار جزئی |
quadrant |
چهار گوش |
quadruple |
چهار تایی |
quadrupled |
چهار گانه |
quadrant |
چهار یک دایره |
quadric |
چهار تایی |
quadrifid |
چهار شکافی |
intersections |
چهار راه |
tetrasyllabic |
چهار هجائی |
intersection |
چهار راه |
quadrupling |
چهار تایی |
quadrupling |
چهار گانه |
quadruples |
چهار تایی |
quadruples |
چهار گانه |
quadrupled |
چهار تایی |
quadrilateral |
چهار ضلعی |
quatrefoil |
گل چهار گلبرگی |
qyaternary |
چهار تایی |
quadrilaterals |
چهار جانبه |
double breasted |
کت چهار دکمه |
footstool |
چهار پایه |
tetrasporic |
چهار هاگی |
quadrilaterals |
چهار ضلعی |
footstools |
چهار پایه |
quadrilateral |
چهار جانبه |
cross legged |
چهار زانو |
square dome |
چهار طاقی |
storage |
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم |
eyes in the back of one's head <idiom> |
چهار چشمی پاییدن |
impaling |
چهار میل کردن |
mooring swivel |
مدور چهار راه |
twice is |
2 ضرب در 2 میشود چهار |
Italian roof |
بام چهار طرفه |
full edged |
چهار تراش کامل |
the big four |
بزرگان چهار گانه |
impale |
چهار میل کردن |
stool |
کرسی [سه یا چهار پایه] |
creeps |
چهار دست و پا رفتن |
Wednesday |
هر چهار شنبه یکبار |
creep |
چهار دست و پا رفتن |
graticule |
چهار خانه کردن |
impaled |
چهار میل کردن |
double pair royal |
چهار برگ یکجور |
impales |
چهار میل کردن |
quads |
در معنای چهار بار |
diagonal |
قطر چهار ضلعی |
Wednesdays |
هر چهار شنبه یکبار |
quadrangles |
چهار ضلعی چهارگوشه |
skated |
ماهی چهار گوش |
skate |
ماهی چهار گوش |
magnetic quadrupole |
چهار قطبی مغناطیسی |
cloister-vault |
طاق چهار ترک |
gridiron |
شبکه چهار خانه |
quadripartite |
چهار تایی چهارسویی |
mansard |
شیروانی چهار ترک |
quadded cable |
کابل چهار سیمی |
estipite |
ستون چهار گوش |
Egyptian triangle |
[سه، چهار یا پنج گوش] |
curb-roof |
شیروانی چهار تکه |