English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
pleiades هفت دختراطلس که طبق روایات یونانی تبدیل به هفت ستاره شدند پروین
Other Matches
pleiades پروین
double star ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
binary star ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
grecism طرز یونانی فرهنگ یونانی
hellenism یونانی مابی اداب یونانی
Lesghi star ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
harmonist موسیقی دان متخصص تطبیق روایات
traditionalists پیرو روایات وسنن سنت گرای
traditionalist پیرو روایات وسنن سنت گرای
verism رجحان اهنگ ها و روایات متداول برروایات و اهنگهای قهرمانی و افسانه امیز
dog star ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
planet ستاره سیار ستاره بخت
planets ستاره سیار ستاره بخت
hellenize یونانی کردن یونانی ماب کردن
concentrator وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
they were made one با هم یکی شدند
they parted with each other از هم جدا شدند
novatio non presumiter تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
They grew attached ( attracted) to each other. به همدیگر علاقمند شدند
they sought of him a miracle معجزهای از او خواستار شدند
the boys were excused شاگردان مرخص شدند
those who did not fear won انهایی که نترسیدندپیروز شدند
the troops were scattered سپاهیان متفرق شدند
they took refuge in a cave در غاری پنهان شدند
they muliplied by generation با زاد و ولدزیاد شدند
stelliform ستاره وار ستاره وش
omission factor تعداد متنهای مربوطه که در یک جستجو گم شدند
Several engineeres were removed from office. چندین مهندس از کار بر کنار شدند
How many students passed the exam? چند نفر در امتحان قبول شدند؟
housekeeping مجموعه دستوراتی که یک بار اجرا شدند
the people pressed in مردم زور اورده داخل شدند
the party rallied round him ان دسته دوباره دور اوجمع شدند
the judges were influenced by داوران زیر نفوذ او واقع شدند
The officers were brifed on (about) the detailes. افسران درباره جزییات مطلع ( توجیه شدند )
My shoes stretched after wearing them for a couple of days . پس از چند روز پوشیدن، کفشهایم گشاد شدند.
mix up, caution موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
Many people were hurt when the boiler exploded. وقتیکه دیگ بخار ترکید خیلیها مجروح شدند
The lights of the aircraft were blinking. چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
i lost my friends دوستان خود را از دست دادم دوستانم از من جدا شدند
Due to the review security procedures were modified . به علت بررسی روش های امنیتی اصلاح شدند.
Gangs of youths went on the rampage through the inner city. دسته های جوانان با داد و بیداد از مرکز شهر رد شدند.
pelasgic نام نخستین نژادی که دریونان و جزیرههای خاورمدیترانه ساکن شدند
pythagorean یونانی
Greek یونانی
grecian یونانی
Greeks یونانی
conversion scale مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration تبدیل صورت تبدیل هیئت
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack. سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
labyrinthine fret نقش یونانی
poison hemlock شوکران یونانی
graecism اصطلاح یونانی
graecism فرهنگ یونانی
aphrodite ونوس یونانی
Greek architecture معماری یونانی
grecism اصطلاح یونانی
larchagaric اگاریکون یونانی
key pattern زبانه یونانی
pyrrhonism فلسفه یونانی
hellenization یونانی شدن
greek gift هدیه یونانی
hellene یونانی خالص
grecize یونانی وارکردن
phihellenic یونانی دوست
hellenism اصطلاح یونانی
greek text متن یونانی
key pattern زنجیره یونانی
restitution تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
lambdoidal حرف لام در یونانی
solon سولن مقنن یونانی
grecize یونانی ماب کردن
crepidoma سکو [در ساختمان یونانی]
mu نام حرف یونانی
planform قهرمان یونانی جنگ تروا
phi حرف ف درالفبا یونانی
acephalo پیشوندیست یونانی بمعنی
greed orthodox کلیسای ارتدکس یونانی
he has small greek کمی یونانی میداند
he is of greek origin اصلا یونانی است
he is of greek origin اصلش یونانی است
erato غزل و شعر عشقی یونانی
tenuis علامت مکث و وقفه در یونانی
epsilon پنجمین حرف الفبای یونانی
epicurus نام فیلسوف یونانی که معتقد
theseus قهرمان یونانی فاتح امازون ها
zeus زاوش رئیس خدایان یونانی
beta دومین حرف الفبای یونانی
nu سیزدهمین حرف الفبای یونانی
choragic [مطعلق به رهبران کر دسته یونانی]
ihs مخفف کلمه یونانی عیسی
gammas حرف سوم الفبای یونانی
hellenistic وابسته به کلیمیهای یونانی حرف زن
hippodrome [میدان اسب دوانی یونانی]
mu حرف دوازدهم الفبای یونانی
alphas حرف اول الفبای یونانی
alpha حرف اول الفبای یونانی
lambda یازدهمین حرف الفبای یونانی
deltas حرف چهارم زبان یونانی
delta حرف چهارم زبان یونانی
betas دومین حرف الفبای یونانی
omega اخرین حرف الفبای یونانی
ajax قهرمان یونانی جنگ تروا
gamma حرف سوم الفبای یونانی
greco پیشوند بمعنی یونان و یونانی
grecize یونانی ماب یایونانی وارشدن
sapphic وابسته بشاعره یونانی "سافو"
eros نام دارگونه عشق درافسانههای یونانی
greek cross صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
etacism تلفظ e یونانی مانند a انگلیسی در emal
Deinocrates [معماری وابسته به کلیمی های یونانی]
iota حرف نهم الفبای یونانی نقطه
assembler اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
klepht یونانی ای که پس ازفتح یونان ....نگاه میداشت راهزن
post classical در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
pi حرف شانزدهم الفبای یونانی عدد هشتاد
ulysses اولیسزقهرمان حماسه اودیسه منسوب به هومرشاعرنابینای یونانی
patches ارسال الکتریکی که توسط سیمهای کوتاه متصل می شدند و امکان تشخیص سریع و ساده شبکه را فراهم می کنند
patch ارسال الکتریکی که توسط سیمهای کوتاه متصل می شدند و امکان تشخیص سریع و ساده شبکه را فراهم می کنند
binary to hexadecimal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
ionian وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
septuagint ترجمه یونانی توریه بدست 07تن درزمان بطلیموس
AC و نیز پسوندی است لاتینی یا یونانی معادل -ieمانند
upsilon نام حرف بیستم الفبای یونانی که بدین شکل
serfs درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serf درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
achromato کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
achromat کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
prostyle ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
tetr پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
u جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
Chrismon [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
Oedipus ادیپوس [افسانه یونانی] [پدرش را کشت و با مادرش ازدواج کرد]
tetra پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
Apple Mac مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Macintosh computer مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
gradus فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
The two cars had a head –on collision. دو اتوموبیل شاخ به شاخ شدند ( تصادم از جلو)
logographer مورخ نثر نویس یونانی پیش از زمان herodotusیونانی که پیشه اش نطق بود
Greek Revival [سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
Symbol font نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است
odyssey قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odysseys قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
conversion 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
blessed folder در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
asterisk ستاره
star ستاره
stellar پر ستاره
asterisks ستاره
stars ستاره
starred ستاره
aster ستاره
starless بی ستاره
kappa حرف دهم الفبای یونانی که معادل حرف >کاف < فارسی وK انگلیسی است
astrologer ستاره شناس
daystar ستاره بامداد
starfish ستاره دریایی
hesperus ستاره شام
hesper ستاره مغرب
day star ستاره بامداد
dwarf star ستاره کوتوله
d. star ستاره جفتی
astrologers ستاره شناس
asteroids شبیه ستاره
goats ستاره جدی
goat ستاره جدی
lodestar ستاره قطبی
loadstar ستاره راهنما
loadstar ستاره قطبی
mars ستاره مریخ
Pole Star ستاره قطبی
astral شبیه ستاره
Jove ستاره مشتری
asteroid شبیه ستاره
camelopard ستاره زرافه
companion ستاره ندیم
lodestaror load ستاره قطبی
comet ستاره گیسودار
gaint star ستاره غول
stellar ستاره وار
georgium sidus ستاره جرج
astronmer ستاره شناس
astronavigation ستاره نوردی
asterism نشان ستاره
asterial ستاره شکل
shooting star ستاره ثاقب
fixed star ستاره ثابت
sea pad ستاره دریایی
finger fish ستاره دریایی
asteroidal مانند ستاره
asterisk نشان ستاره
cameleopardalis ستاره زرافه
comets ستاره گیسودار
astronomers ستاره شناس
astronomer ستاره شناس
evening star ستاره شامگاهی
asterisks نشان ستاره
stellar شبیه ستاره
an infinitude of stars تعدادنامحدودی ستاره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com