English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (7 milliseconds)
English Persian
simulation همانند سازی
simulations همانند سازی
Search result with all words
group identification همانند سازی گروهی
Other Matches
homologous همانند
This compares to ... همانند آن ...
alike همانند
resembling <adj.> همانند
related <adj.> همانند
akin <adj.> همانند
alike <adj.> همانند
similar <adj.> همانند
like <adj.> همانند
identical همانند
similar همانند
equal همانند
equaled همانند
equaling همانند
equalled همانند
equalling همانند
equals همانند
similiar همانند
like نظیر همانند
likes نظیر همانند
identic notes یادداشتهای همانند
of kin نزدیک همانند
to look like همانند بودن
similar همسان همانند
liked نظیر همانند
homological همسان همانند
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
assimilating تلفیق کردن همانند ساختن
assimilates تلفیق کردن همانند ساختن
donnish وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
assimilator تحلیل برنده همانند سازنده
assimilate تلفیق کردن همانند ساختن
assimilated تلفیق کردن همانند ساختن
frost and kindred phenomena یخ بندان وکیفیات طبیعی همانند انfreshman
monarchical وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
autogenesis ترکیب یا امیختگی سلولهای همانند یا هم نوع باهم
hold court <idiom> همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
This compares to a total of 36 cases reported in 2009. همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ethernet نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
loop pile پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
repk lection پر سازی
padding له سازی
truncation بی سر سازی
stylization مد سازی
individualizing تک سازی
individualizes تک سازی
compaction تو پر سازی
individualized تک سازی
individualising تک سازی
local anasthesia سر سازی
retortion خم سازی
individualises تک سازی
pavement کف سازی
individualize تک سازی
flection خم سازی
flooring کف سازی
individuation تک سازی
individualization تک سازی
individualised تک سازی
deflexion خم سازی
bridge building پل سازی
bridgework پل سازی
pavements کف سازی
retortion کج سازی
idolization بت سازی
belittlement کم ارزش سازی
cabinetwork قفسه سازی
storage ذخیره سازی
bellfounding زنگ سازی
brick works اجر سازی
bedevilment شیطان سازی
cabinetwork مبل سازی
beadwork تسبیح سازی
bonification به سازی محیط
balladry تصنیف سازی
atomization ریز سازی
decentralization نامتمرکز سازی
afforestment جنگل سازی
activation barrier سد فعال سازی
suppression موقوف سازی
activation فعال سازی
manifestation اشکار سازی
acidification اسید سازی
anabiosis زنده سازی
aromatization معطر سازی
road construction جاده سازی
road building جاده سازی
anonymization گمنام سازی
asphalt paving جاده سازی
arrefication لطیف سازی
arrefication رقیق سازی
urbanization شهری سازی
ordering مرتب سازی
unification یکی سازی
aromatization عطر سازی
manifestations اشکار سازی
calico printing چیت سازی
equality gate برابر سازی
die making حدیده سازی
detersion پاک سازی
derichment رقیق سازی
deprival بی بهره سازی
denudation برهنه سازی
denaturation مصنوعی سازی
defeasance باطل سازی
deep foundation پی سازی در عمق
decryption اشکار سازی
deconditioning ناشرطی سازی
debilitation ناتوان سازی
deallocation ازاد سازی
deactivation بی اثر سازی
die shop حدیده سازی
dilution رقیق سازی
enthralment بنده سازی
emulsification امولسیون سازی
emulation نمونه سازی
calcination اهک سازی
elution پاکیزه سازی
dwelling construction اپارتمان سازی
dwelling construction خانه سازی
duplexing مضاعف سازی
domestication اهلی سازی
divestment بی بهره سازی
divestiture برهنه سازی
divestiture بی بهره سازی
discolourment بدرنگ سازی
de escalation محدود سازی
de energize بی برق سازی
channelization تنگه سازی
channelization مجرا سازی
channelization ترعه سازی
ceiling construction سقف سازی
cavitation حفره سازی
cartwright's shop دوچرخه سازی
carnification گوشت سازی
carcassing اسکلت سازی
carbonize کربن سازی
capitalization سرمایه سازی
capital building سرمایه سازی
canalization کانال سازی
canalization ابراه سازی
christianization عیسوی سازی
coking chamber اطاقک کک سازی
coking period زمان کک سازی
dazzlement خیره سازی
dactyliography نگین سازی
curriery چرم سازی
crystallization بلور سازی
countersink خزینه سازی
cooperage پیت سازی
cooperage چلیک سازی
coordination هماهنگ سازی
confectionary شیرینی سازی
conceptualization مفهوم سازی
computer simulation شبیه سازی
compactions فشرده سازی
compaction فشرده سازی
coking time زمان کک سازی
canalization مجرا سازی
accommodations برون سازی
regionalism منطقه سازی
illuminations روشن سازی
illumination روشن سازی
metabolic سوخت و سازی
secretion پنهان سازی
synchronizing همزمان سازی
integration مجتمع سازی
cooling خنک سازی
doping ناخالص سازی
miniaturization کوچک سازی
overturn واژگون سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com