Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (7 milliseconds)
English
Persian
altogether
همگی مجموع
Other Matches
all hands
همگی اماده همگی
residual sum of squares
مجموع مجذورات انحرافات مجموع مربعات انحرافات مجموع مجذورات باقیمانده ها
sum of squares of regression
مجموع مربعات رگرسیون مجموع مجذورات رگرسیون
regression sum of squares
مجموع مجذورات رگرسیون مجموع مربعات رگرسیون
totyality
همگی
one anda
همگی
entire
همگی
en masse
همگی
all-
هرگونه همگی
the tribes are all up
ایلات همگی
all hands parade
همگی به رژه
all
هرگونه همگی
Everyone sends their regards to you.
همگی بهت سلام رسوندن.
Young and old.
کوچک وبزرگ (همه و همگی )
omnibus wire
سیمی که همگی جریان الکتریک از ان می گذرد
They were all either kI'lled ou taken prisoners .
همگی آنها کشته یا گرفتا رشدند
peers of the realm
بزرگانی که می توانند همگی در مجلس اعیان به نشینند
unit matrix
ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
I hate to rain on your parade, but all your plans are wrong.
از اینکه کارت را مختل کنم بیزارم، اما برنامه هایت همگی اشتباه هستند.
electronic
سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
sums
مجموع
sum total
مجموع
sum
مجموع
lump
مجموع
lumped
مجموع
amount
مجموع
summation
مجموع
over all
مجموع
ensembles
مجموع
ensemble
مجموع
lumps
مجموع
totaling
مجموع
totalling
مجموع
totalled
مجموع
totaled
مجموع
total
مجموع
totals
مجموع
logic sum
مجموع منطقی
anecdotage
مجموع حکایات
modulo two sum
مجموع به پیمانه دو
totyality
جمع مجموع
iambus
وتد مجموع
sum of products
مجموع حاصلضرب
totality
تمامیت مجموع
summation
مجموع یابی
pentachord
مجموع پنج نت
summated ratings
مجموع درجه ها
rootage
مجموع ریشه ها
sideways sum
مجموع جانبی
sum of squares
مجموع مجذورات
tercet
مجموع سه چیز
sum of squares
مجموع مربعات
iamb
وتد مجموع
triads
مجموع سه چیز
triad
مجموع سه چیز
checksum
مجموع مقابلهای
check sum
مجموع مقابلهای
imbic
دارای وتد مجموع
total search result
مجموع نتیجه جستجو
vocabularies
مجموع لغات یک زبان
vocabulary
مجموع لغات یک زبان
bureaucracy
مجموع گماشتگان دولتی
bureaucracies
مجموع گماشتگان دولتی
aggregates
مجموع جمع کردن
sum of squares of residual
مجموع مربعات باقیمانده
sewerage
مجموع مجرای فاضلاب
toting
جمع کردن مجموع
totes
جمع کردن مجموع
toted
جمع کردن مجموع
aggregate
مجموع جمع کردن
tote
جمع کردن مجموع
fore and aftring
مجموع بادبانهای کشتی
cordage
مجموع طنابهای کشتی
iambic
وابسته به وتد مجموع
sum of the terms of an infinite sequence
مجموع یک دنباله
[ریاضی]
mass diagram
منحنی مجموع بدهها
baronage
مجموع بارونها و نجبا
alpine combined
مجموع مسابقههای الپاین
series
مجموع یک دنباله
[ریاضی]
two person zero sum game
بازی دو نفره با مجموع صفر
gear
مجموع چرخهای دنده دار
total deformation
مجموع تمام تغییر شکلها
nordic combined
مجموع مسابقات اسکی نوردیک
rigging
مجموع طناب و بادبانهای کشتی
gears
مجموع چرخهای دنده دار
sewarage
زهکشی مجموع مجاری فاضلاب
matmen
مجموع کشتی گیران و داوران
geared
مجموع چرخهای دنده دار
armed forces
مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
balloted
رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballots
رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballot
رای مخفی مجموع اراء نوشته
pinning combination
مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
charactristic velocity
مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
stroke play
مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
additions
عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
addition
عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
corn-effect
ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
ice time
مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
assoil
اصل تغییر نکردنی مجموع یا حاصل ضرب بخشیدن
shook
: مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
handing
بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
hand
بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
euler theorem
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
virtual mass
مجموع جرم واقعی و جرم فاهری
id
مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
batch
دسته کردن مجموع کردن
library
برنامه دان مجموع برنامه ها
libraries
برنامه دان مجموع برنامه ها
batches
دسته کردن مجموع کردن
adder
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
fullest
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
quadrangular meet
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com