Total search result: 146 (7 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
I am always ready to help my friends. |
همیشه حاضرم بدوستانم کمک کنم |
|
|
Other Matches |
|
heare am i |
حاضرم |
Count me in! |
من حاضرم برای اشتراک! |
evergreens |
همیشه سبز همیشه بهار |
everblooming |
همیشه بهار همیشه شکوفا |
evergreen |
همیشه سبز همیشه بهار |
hen and chickens |
همیشه بهار همیشه بهار باغی |
incessantly |
همیشه |
ever |
همیشه |
evermore |
همیشه |
for ever and aday |
همیشه |
for evermore |
همیشه |
alway |
همیشه |
frequenter |
همیشه رو |
year in year out |
همیشه |
sempre |
همیشه |
ever- |
همیشه |
always |
همیشه |
ayŠaye |
همیشه |
everywhen |
همیشه |
ay |
همیشه |
at all hours <adv.> |
همیشه |
anytime <adv.> |
همیشه |
any time <adv.> |
همیشه |
eer |
همیشه |
at any time <adv.> |
همیشه |
at all times |
همیشه |
insenescible |
همیشه جوان |
dead load |
همیشه بار |
immortally |
تا جاودان همیشه |
calendula |
گل همیشه بهار |
for good |
برای همیشه |
on tap <adj.> |
همیشه در دسترس |
love lies bleeding |
گل همیشه بهار |
sinedie |
برای همیشه |
sempiternity |
برای همیشه |
perpetuity |
برای همیشه |
eternity |
برای همیشه |
eternality |
برای همیشه |
immortality |
برای همیشه |
infinite time |
برای همیشه |
forever |
برای همیشه |
foreverness |
برای همیشه |
once and for all <idiom> |
برای همیشه |
forever and a day <idiom> |
برای همیشه |
aeon |
برای همیشه |
ad infinitum |
برای همیشه |
tippling |
همیشه نوشیدن |
stills |
راکد همیشه |
marigolds |
گل همیشه بهار |
marigold |
گل همیشه بهار |
tippled |
همیشه نوشیدن |
permafrost |
همیشه یخبسته |
evermore |
برای همیشه |
residents |
که همیشه درکامپیوتراست |
forever |
برای همیشه |
tipples |
همیشه نوشیدن |
resident |
که همیشه درکامپیوتراست |
stillest |
راکد همیشه |
stiller |
راکد همیشه |
adinfinitum |
برای همیشه |
as usual |
مانند همیشه |
as ever |
مانند همیشه |
still |
راکد همیشه |
tipple |
همیشه نوشیدن |
amaranth |
همیشه بهار |
ay |
برای همیشه |
i have got him on my brain |
همیشه به اوفکر میکنم |
positive definite matrix |
ماتریس همیشه مثبت |
evergreen trees |
درختان همیشه سبز |
for good <idiom> |
برای همیشه ،پایدار |
for keeps <idiom> |
تا ابد ،برای همیشه |
I always stick to my word. |
من همیشه سر حرفم می ایستم |
chucker |
پرتابگر همیشه خطازن |
at someone's beck and call <idiom> |
همیشه آماده پذیرایی |
i always photograph badly |
عکس من همیشه بد در می اید |
japanese andromeda |
بوته همیشه سبزاسیایی |
never to be at a loss for an answer |
همیشه حاضر جواب بودن |
abjured |
برای همیشه ترک گفتن |
abjures |
برای همیشه ترک گفتن |
abjuring |
برای همیشه ترک گفتن |
I always fulfil my promises . |
من همیشه به قولم عمل می کنم |
nervous Nelly |
آدم همیشه نگران و دلواپس |
jitterbug |
آدم همیشه نگران و دلواپس |
panicky person |
آدم همیشه نگران و دلواپس |
to pledge one's troth |
قول همیشه وفادار را دادن |
abjure |
برای همیشه ترک گفتن |
Sara always wanted a puppy. |
سارا همیشه یک سگ پاپی می خواست. |
she always had her way |
همیشه موافق میل اوعمل می شد |
perennially |
بطور ماندگاریا دائمی همیشه |
He always gives in to his wife. |
همیشه تسلیم زنش است |
to always look for things to find fault with |
همیشه دنبال یک ایرادی گشتن |
The shell does not always contain a pearl. <proverb> |
همیشه در صدف گوهر نباشد . |
cast the first stone <idiom> |
همیشه آماده جنگیدن است |
exceptional |
متفاوت ونه مثل همیشه |
to get straight A's |
همه درسها را [همیشه] ۲۰ گرفتن |
as ... as ever <adv.> |
آنطور ... مثل همیشه [سابق] |
non scrollable |
که همیشه نمایش داده میشود. |
go steady <idiom> |
همیشه بایک نفر قرارگذاشتن |
temporarily |
برای زمان مشخص یا نه همیشه |
couch potato |
کسی که همیشه در خانه بیکار می نشیند |
He has always lived there. |
او همیشه آنجا زندگی کرده است. |
in a rut <idiom> |
همیشه کار مشابه انجام دادن |
give someone the benefit of the doubt <idiom> |
همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن |
A bad workman always blames his tools. <proverb> |
کارگر بد همیشه از وسایلش غیبجویى مى کند. |
eager beaver <idiom> |
شخص همیشه داوطلب کار اضافه |
I always make a point of being on time . I always try to be punctual . |
همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم |
She is always making trouble for her friends. |
همیشه برای دوستانش درد سر بوده |
A constant guest is never welcome . <proverb> |
به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود . |
dates |
افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند |
It is yours for keeps . |
این برای همیشه پیش خودت باشد |
date |
افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند |
on tap <adj.> |
همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه] |
solid |
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود |
to always find something to gripe about |
همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن |
danger warning level |
مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد |
permanently |
انجام دادن به طریقی که برای همیشه باقی بماند |
man a bout town |
ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود |
he is always a little peculiar |
او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد |
He is trying to prove himself all the time. |
او [مرد] همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید. |
solids |
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود |
douglas fir |
یک نوع گیاه همیشه بهار بلندی که در غرب امریکامی روید |
window |
فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد |
window |
فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد |
You should always be careful walking alone at night. |
همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید. |
He's always moaning that we use too much electricity. |
او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم. |
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb> |
مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.] |
clearance fit |
اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد |
Carrie is her own worst enemy, she's always falling out with people. |
کری همیشه با همه بحث و جدل می کند و برای خودش دردسر می تراشد. |
residents |
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد |
hottest |
سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود |
hotter |
سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود |
hot |
سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود |
resident |
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد |
tout temps prist |
تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است |
absolute address |
مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود |
kratom |
[درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد] |
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts. |
مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند. |
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back. |
بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم. |
straight "A " student |
دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد |
permanent |
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند |
Better late than never. <proverb> |
آهسته برو همیشه برو. |
stack |
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند |
stacked |
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند |
stacks |
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند |
command.com |
در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند |