English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
meloid وابسته بخانواده سوسکهای روغنی
Other Matches
psittaceous وابسته بخانواده طوطی
psittaccous وابسته بخانواده طوطی
colubrine وابسته بخانواده مارهای بی زهر
cornaceous وابسته بخانواده زغال اخته
fringilline وابسته بخانواده سهره سهرهای
batrachian وابسته بخانواده غوک ذوحیات
coniferous جوزاور- جوزدار- وابسته بخانواده کاج
reduviid وابسته بخانواده نیم بالان خون اشاک
oil buffer ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
clanship پیوستگی بخانواده خود
oils رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
oil رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
oiling رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
hydrolic روغنی
pinguid روغنی
oleaginous روغنی
greasy روغنی
oleic روغنی
hydraulic روغنی
oil painting روغنی
oiled روغنی
buttery روغنی
oily روغنی
oil paintings روغنی
unctuous روغنی
butteries روغنی
drabbest رنگ روغنی
oil paints رنگ روغنی
oil paint رنگ روغنی
oil color رنگ روغنی
greasiness روغنی بودن
oil circuit breaker مدارشکن روغنی
oil colour رنگ روغنی
oil colours رنگ روغنی
oil paper کاغذ روغنی
oil pump پمپ روغنی
oil firing سوخت روغنی
oil filled transformer ترانسفورماتور روغنی
oil filled contactor شوتس روغنی
oil filled contactor کنتاکتور روغنی
fluid clutch کلاج روغنی
oil switch کلید روغنی
oil transformer مبدل روغنی
colza کلم روغنی
oiled paper کاغذ روغنی
cole seed کلم روغنی
oiled muslin موصلین روغنی
shortcake نان روغنی
flat calm دریای روغنی
fluid friction اصطکاک روغنی
drabber رنگ روغنی
drab رنگ روغنی
lubricants ماده روغنی
unguentary روغنی مرهمی
oil drive unit گیربکس روغنی
empire cloth پارچه روغنی
hydrospring فنری روغنی
oiled cloth پارچه روغنی
hydropneumatic گازی روغنی
lubricants مواد روغنی
oil break fuse فیوز روغنی
ohm burner مشعل روغنی
lubricant مواد روغنی
lubricant ماده روغنی
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
hydropneumatic دستگاه گازی روغنی
hydrospring دستگاه فنری روغنی
hydraulic shock absorber ضربه گیر روغنی
oleograph عکس باسمهای روغنی
ohm additive افزوده های روغنی
oil filled cable کابل روغنی الکتریکی
oil painting نقاشی رنگ روغنی
oil paintings نقاشی رنگ روغنی
nitroglycerin ترکیب روغنی سنگین بفرمول 3
oil hardening steel فولاد سخت گردانی روغنی
adipose پیه مانند روغنی شده
oilseed بذرها و دانه های روغنی
sienna که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
oleate نمک الی اسید اولئیک مایع روغنی
ling ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
vanishing cream کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
oil on canvas [painting technique] رنگ روغنی نقاشی روی کرباس [شیوه نقاشی]
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associating وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
degreasing پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
affiliates وابسته
affiliating وابسته
federating وابسته
pertinent وابسته
federates وابسته
syncop وابسته به غش
related وابسته
cantabrigian وابسته به
pertaining وابسته
diphtheric وابسته به
affiliate وابسته
thereof وابسته به ان
carpal وابسته به مچ
attendant وابسته
affiliated وابسته
attendants وابسته
thereof=of that وابسته به ان
aquatic وابسته به اب
akin وابسته
commissarial وابسته به
adjectives وابسته
adjective وابسته
comprador وابسته
interdependent وابسته
attache وابسته
of kin وابسته
appurtenant وابسته
federated وابسته
tuitionary وابسته به
federate وابسته
cephalic وابسته به سر
pertianing وابسته
congenerous وابسته
plantar وابسته به کف پا
correspondent وابسته
hanger on وابسته
germane وابسته
belonging وابسته ها
attached وابسته
israelitish وابسته به
febile وابسته به تب
dependent وابسته
correspondents وابسته
monitorial وابسته به
subordinating وابسته
contingent وابسته
contingents وابسته
relevant وابسته
messianic وابسته به
levitical وابسته به
riverrine وابسته به
attributable وابسته به
wedded وابسته
subordinate وابسته
subordinated وابسته
sexual organs وابسته به
relative وابسته
pyretic وابسته به تب
pyrexic وابسته به تب
dependants وابسته
dependant وابسته
pyrexial وابسته به تب
subordinates وابسته
elfin وابسته به جن
elysian وابسته به
prison وابسته به زندان
slavish وابسته بتقلیدکورکورانه
pythian وابسته به "اپولو"
pyrrhic وابسته به " پیروس "
pygmaean وابسته به پیگمی ها
avian وابسته به مرغان
nasal وابسته به منخرین
nasal وابسته به بینی
army attache وابسته زمینی
bacchanal وابسته به باکوس
oratorical وابسته به سخنرانی
pygmean وابسته به پیگمی ها
penological وابسته به کیفرشناسی
attache وابسته نظامی
structurally وابسته به بنا
focal وابسته بکانون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com